فرقه

/ferqe/

مترادف فرقه: جماعت، جمع، جمعیت، حزب، دسته، صنف، طایفه، طبقه، فریق، گروه

برابر پارسی: گروه، دسته، تیره، رسته

معنی انگلیسی:
communion, cult, denomination, faction, persuasion, sect, caste

فرهنگ فارسی

طایفه، گروه، دستهای ازمردم
( اسم ) دسته گروه طایفه .
پراکنده گیاه . ارض فرقه : زمین پراکنده گیاه .

فرهنگ معین

(فِ رْ قِ ) [ ع . فرقة ] (اِ. ) دسته ، گروه ، طایفه . ج . فرق .

فرهنگ عمید

دسته ای از مردم، طایفه، گروه.

واژه نامه بختیاریکا

بار. مثلاً یَه فرقه یعنی یک بار

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرقه ازحیث لغت، معنی گروه و دسته را می دهد و فریق، گروه جدا شده از دیگران است.
فرقه در آیات قرآن نیز به معنی گروه و دسته است. در سوره شوری، آیه۷ چنین بیان می کند:
«فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ»؛ گروهی در بهشت وگروهی در جهنم هستند.
همچنین در سوره توبه، آیه ۱۲۲ آمده است: « فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّین »؛
چرا از هر گروه دسته‏ای برای تفقّه در دین کوچ نمی کنند.

فرقه حق و فرقه های باطل
پیروان راستین پیامبر کسانی اند که از هر گونه تحریف و تغییر و بدعت و انحراف از اصول تعلیمات آن حضرت بر کنار ماندند و در همان گروهی باقی ماندند که پیامبر به آن مبعوث شد، به همین جهت در حدیثی که از امام علی علیه السلام نقل شده فرموده اند:
«والذی نفسی بیده لتفترقن هذه الأمة علی ثلاثة وسبعین فرقة کلها فی النار الا فرقة وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُون و هذه التی تنجو من هذه الامة»؛ سوگند به آن کس که جانم بدست او است این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‏شوند که همه در دوزخند جز یک گروه که خداوند در آیه «و مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ ... » به آنها اشاره کرده است. تنها آنها، اهل نجاتند.

← تبیین عدد ۷۳
۱. ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۷.
...

[ویکی اهل البیت] فرقة در لغت به معنی گروه مردم است و البته به معنای جدا کردن نیز آمده و جمع آن فِرَق بیان گردیده است.
وما کان المؤمنون لینفروا کافّة، فلولا نفر من کلّ فرقة طائفةٌ لیتفقّهوا فی الدین... : نسزد که مؤمنان همگی به جهاد کوچ کنند، چرا از هر گروهی بخشی برای جهاد وبخشی نزد رسول (ص) نمانند که به احکام دین آگاه گشته هنگامی که به نزد قوم و قبیله خویش باز گردند به آنها بیاموزند، باشد که از گناه و خلاف دوری جویند.
پیغمبر اکرم (ص) فرمود: زودا که امتم به هفتاد و سه فرقه پراکنده گردند وفریبنده تر وخطرناکتر بر امتم آن فرقه باشد که مسائل را به رأی خویش قیاس کنند و حرام را حلال و حلال را حرام نمایند.
در حدیث دیگر از آن حضرت آمده که فرمود: بر امت من همان آید که بر بنی اسرائیل آمد، آنها هفتاد و دو فرقه شدند و امت من به هفتاد و سه فرقه متفرق گردند، وهمه اینها اهل آتش باشند جز یک فرقه و آن همان فرقه ای است که بر طریقه من و اهلبیت من باشند.

[ویکی الکتاب] معنی فِرْقَةٍ: گروه - قسمت
معنی شِیَعِ: فرقه ها (جمع شیعه)
معنی شِیعَةٍ: فرقه - مردمی که پیرو غیر خود باشند ، و دنبال او به راه بیفتند یا جماعتی که یکدیگر را بر امری یاری دهند ، و یا همه پیرو یک عقیده باشند
ریشه کلمه:
فرق (۷۲ بار)

دانشنامه عمومی

واژه فرقه یا کالت[ ۱] عبارتی برای اشاره به جنبش های نوپدید دینی[ ۲] یا دیگر گروه هایی است که اعتقادات آنها یا رفتارهایشان از نظر عموم مردم غیرعادی یا غریب محسوب می شود. از واژه فرقه به عنوان ابزاری برای تخریب علیه گروه هایی استفاده می شود که اعتقادات یا رفتارهایی غیر منطقی دارند، بدون آن که تعریف دقیق و ثابتی از واژه فرقه ارائه شود. [ ۳] فرقه ها در دهه ۱۹۳۰ مورد توجه پژوهش های علوم اجتماعی در حوزه مطالعه رفتارهای مذهبی قرار گرفتند. [ ۴] این گروه ها مورد انتقاد جریان غالب مسیحیت قرار داشتند چرا که اعتقاداتشان با قرائت رسمی مسیحیت متفاوت بود. در دهه ۱۹۷۰ جنبش های ضد فرقه ای به وجود آمدند.
پیدایش جنبش های ضد فرقه ای تا اندازه ای محصول اعمال خشونت آمیز و رفتارهای مجرمانه ای بود که توسط اعضای برخی از فرقه ها صورت گرفته بود. برخی از مدعیات جنبش های ضد فرقه ای مورد تردید پژوهشگران قرار گرفت که بعدها به مناقشات بیشتر در این خصوص منجر شد. رفتارهای تبعیض آمیز علیه اعضای فرقه ها در برخی کشورها موضوعی دنباله دار بوده است. به طور مشابه مسائل مرتبط با فرقه های آخرالزمانی و همچنین فرقه های مخرب هم به شکل پیوسته مورد توجه بوده است. دولت ها سیاست های گوناگونی را در قبال فرقه ها پیگیری کرده اند. طیف این سیاست ها از تحمل و مدارا تا برخورد خصم آمیز کشیده شده است. نوع برخورد دولت ها با فرقه ها نیز از جمله مسائل مناقشه برانگیز بوده است. واژه فرقه در ابتدا برای تشریح گروهی از مردم استفاده می شد که خدایی را می پرستیدند. این واژه نخستین بار در قرن هفدهم و برای اشاره به بیعت و عهد بستن با یک خدا استفاده شد. این واژه از برابر فرانسوی آن culte با ریشه لاتین cultus به معنای پرستش و صفت cultus به معنای ماوی، پرورش دهنده و پرستیده شده آمده است که از فعل colere به معنای رسیدگی کردن یا پرورش دادن مشتق شده است. [ ۵]
مفهوم فرقه در سال ۱۹۳۲ و توسط جامعه شناس آمریکایی هاوارد بوکر و به عنوان نسخه کامل شده ای از تیپ شناسی کلیسا - فرقه ارائه شده توسط متخصص الاهیات آلمانی ارنست ترولتش، به دسته بندی های جامعه شناسان وارد شد. هدف ترولتش این بود که بین سه رفتار مذهبی تفکیک قائل شود، کلیسا ( دین ) ، مذهب ( زیرشاخه های یک دین ) و عرفان. بوکر از دو گروه اول ترولتش چهار دسته استخراج کرد به این ترتیب که کلیسا را به دو گروه کلیسای مسیحی ( به معنای یک واحد کلی ) و مذاهب ( به معنای زیر شاخه های مسیحیت مانند کاتولیک، ارتدوکس و … ) ، و مذهب را به دو گروه اقلیت ( به معنای انشعاب مذهبی از شاخه اصلی ) و فرقه تقسیم کرد. [ ۶] تعریف بوکر از فرقه برابر تعریف ترولتش از عرفان بود با مفهوم گروه های کوچک دینی فاقد سازماندهی، که بر شخصی بودن اعتقادات تأکید دارند. [ ۷] بعدها تقسیم بندی هایی بر اساس این دسته بندی شکل گرفت، با تأکید مضاعف بر فرقه ها به عنوان گروه های مذهبی انحرافی که «دریافت ها شخصی خود را خارج از فرهنگ قالب مذهبی مطرح می کنند». [ ۸] اعتقاد غالب بر این است که این اتفاق به تنش های شدید بین این گروه و فرهنگ عمومی جامعه ای که گروه در آن قرار دارد، منجر می شود. این همان اتفاقی است که دربارهٔ اقلیت های مذهبی نیز رخ می دهد. [ ۹] جامعه شناسان معتقدند که بر خلاف اقلیت های مذهبی که محصول یک انشعاب مذهبی هستند و از این رو پیوستگی خود را با اعتقادات و رفتارهای سنتی حفظ می کنند، فرقه ها به شکل ناگهانی و پیرامون عقاید و مناسک بدیع شکل می گیرند. [ ۱۰]
عکس فرقهعکس فرقهعکس فرقهعکس فرقهعکس فرقهعکس فرقه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

فِرقه (sect)
گروهی کوچک از پیروان یک ایدئولوژی که معمولاً ماهیتی مذهبی دارد و ممکن است از گروهی بزرگ تر منشعب شود و غالباً مدعی دسترسی انحصاری به حقیقت یا رستگاری است. فرقه ها معمولاً گروه هایی به شدت بسته اند. تعبدی سخت گیرانه، سرسپردگی محض به شیوه های رفتاری خاص و روابط بسیار نزدیک شخصی درپیش می گیرند. در برخی موارد نیز تا حد پس زدنِ روندِ رایج در جامعه از هر جهت ، ازجمله دلبستگی ها، نام ها، دارایی ها، و تعلقاتِ خانوادگی ، پیش می روند. بیشتر فرقه ها کم دوام اند، زیرا یا آنچه درپی تحقق آن اند منسوخ می شود و اعضای فرقه به جریان غالب در جامعه بازمی گردند یا این که موفق می شوند تمایلات خود را در جامعه گسترش و رواج دهند، و مآلاً به بخشی از جریان غالب در جامعه تبدیل شوند. مسیحیت ابتدا در قالب فرقۀ مذهبی کوچکی در فلسطین، در زمان استیلای رومیان بر آن جا، پا گرفت.

جدول کلمات

شاخه

مترادف ها

party (اسم)
طرف، فرقه، قسمت، جمعیت، دسته، مهمانی، بزم، سور، یارو، بخش، فئه، حزب، دسته همفکر، دسته متشکل

addiction (اسم)
خو گرفتگی، عادت، اعتیاد، اعتیاد دادن، میل، تمایل، خوی، طبع، فرقه

sect (اسم)
فرقه، قسمت، دسته، بخش، مذهب، حزب، دسته مذهبی، مکتب فلسفی

faction (اسم)
فرقه، انجمن، دسته بندی، نفاق، حزب

فارسی به عربی

بدعة , طائفة , فئة

پیشنهاد کاربران

واژه فرقه
معادل ابجد 385
تعداد حروف 4
تلفظ ferqe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فرقَة، جمع: فِرَق]
مختصات ( فِ رْ قِ ) [ ع . فرقة ] ( اِ. )
آواشناسی ferqe
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

سلیم
فرقه: واژه ای اربی ست به معنی گروه و در جاهایی هم معنی گروه گروه می دهد مانند اسلام پس از مرگ پیامبر چند فرقه شد یعنی اسلام پس از مرگ پیامبر گروه گروه شد.
Sect
دار و دسته
فرقه از ماده فرق ( بر وزن حلق ) به معنی جدا شدن است ، و لذا فرقه و فرق به قطعه یا جماعتی گفته می شود که از بقیه جدا گردد . ( تفسیر نمونه ج : 15 ص : 245 )
* فریق
مردم بیشتر از فرقه. ج، افرقا، افرقة، فُرُق، فروق. چه بسا �فرق � به معنی جماعت به کار رود چه کم و چه بسیار باشد. ( از اقرب الموارد ) . گروه. ( ترجمان علامه ٔ جرجانی ) :
خر کمیز خر ببوید بر طریق
...
[مشاهده متن کامل]

مشک چون عرضه کنم بر این فریق.
مولوی.
گفتم میان عابد و عالم چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟
سعدی.

گروهبندی
جماعت، جمع، جمعیت، حزب، دسته، صنف، طایفه، طبقه، فریق، گروه، شاخه، سنخ
فرقه SECT :[اصطلاح جامعه شناسی] جنبش مذهبی که از آیین رسمی جدا می شود.
منبع https://rasekhoon. net

واژه فرقه از پرغ ایرانی می آید:
واژگان سنسکریت زیرین نشان میدهند para به معنای سواگونگی جداگونگی با واژه پارسی پرغ ( درعربی فرق ) همریشه است.
परजन parajanaآدمی دیگر - جان دیگر=
परकीय parakiyaکسی دیگر=
प्रगत pragata=جدا - کنار - سوا

در پهلوی " ریستگ " برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
شاخه
فُرقة=جدایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس