فرجاد

/farjAd/

مترادف فرجاد: حکیم، دانا، دانشمند، عالم، فاضل

معنی انگلیسی:
learned

فرهنگ اسم ها

اسم: فرجاد (پسر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (تلفظ: farjād) (فارسی: فَرجاد) (انگلیسی: farjad)
معنی: فاضل، دانشمند، حکیم، ( دساتیر ) فاضل و دانشمند، ( از برساخته های فرقه ی آذرکیوان ـ حاشیه ی برهان چ، معین )
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم فارسی، اسم اوستایی، اسم پهلوی

لغت نامه دهخدا

فرجاد.[ ف َ ] ( ص ) فاضل و دانشمند. ( برهان ). ظاهراً برساخته فرقه آذرکیوان است. ( از حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ فارسی

فاضل و دانشمند . ظاهرا برساخته فرقه آذر کیوان است .

مترادف ها

erudite (اسم)
دانشمند، فرجاد

فارسی به عربی

مطلع

پیشنهاد کاربران

فرجاد: وجدان، نفس لوامه و سرزنش کننده
وجدان، آنچه از درون برخیزد و با بدی های اندیشه پیکار کند،
زنده یاد احمد کسروی
فرجاد، به نظر می آید که دیسه ایِ آوایی دیگری از واژه یِ فرزاد باشد. دگشتِ آوایِ "ز" و "ج" در فارسی عادی است.
فرجاد : فرجاد اسم پسرانه باریشه اوستایی - پهلوی به معنی دانشمند , دانا , حکیم , فهمیده , عاقل , فاضل .
فرجاد در معنی برتر. . آغاز. . شروع. . درجه اول. . سرآغاز. . فرجاد متضاد فرجام است.
فرجام یعنی پایان و فرجاد یعنی آغاز.
وجدان - بر پایه نوشته های زنده یاد احمد کسروی

بپرس