فتک
لغت نامه دهخدا
فتک. [ ف َ ] ( اِخ ) آبی است در اجاء، یکی از دو کوه طی. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
آبی است در اجائ . یکی از دو کوه طی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. به ناگاه کسی را گرفتن و کشتن.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
فتق یا فتک نام پدر مانی پیامبر
فَتْک ( Fatk ) در گویش رودباری ( گویش بومی جنوب استان کرمان، شرق هرمزگان ) به معنی *عَقل یا فَهم* است.
مثلا وقتی میگیم/فَتکِت نیها؟ یعنی عقل نداری؟
مثلا وقتی میگیم/فَتکِت نیها؟ یعنی عقل نداری؟