فتح بن علی بنداری اصفهانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُنْداری ، قوام الدین فتح بن علی بن محمد اصفهانی، (د سده ۷ق /۱۳م )، مترجم شاهنامه فردوسی به عربی و مورّخ ایرانی قرن هفتم است.
بنداری آثار خود را به عربی می نوشته و شهرت اصلی او به سبب تلخیص و تهذیب کتاب زُبدَه النُصرَه و نُخبَه العُصره، در تاریخ سلجوقیان، تألیف عمادالدین اصفهانی است که پس از زدودن کتاب از برخی آرایشهای ادبی، آن را در ۶۲۳ به شرف الدین عیسی بن العادل ایوبی، الملک المعظَّم، هدیه کرد. به گفته خودش، تاریخ صلاح الدین ایوبی به نام البرق الشامی تألیف عمادالدین اصفهانی را تلخیص کرده، و بر تاریخ بغدادِ خطیب بغدادی نیز ذیلی نگاشته است (نسخه دستنویس مؤلف مورخ ۶۳۹ در کتابخانه ملی پاریس، بخش عربی، ش ۶۱۵۲ موجود است).وی شاهنامه فردوسی را به عربی برگردانید و در ۶۲۴ به الملک المعظّم تقدیم کرد (چاپ عبدالوهاب عزّام، قاهره ۱۳۵۰).از زندگی او، که ظاهراً در شام و عراق گذشته است، اطلاع دیگری نداریم.تاریخ وفات وی نیز نامعلوم است.
آگاهی در مورد بنداری
با آنکه وی کتاب نسبتاً مشهوری درباره سلجوقیان تدارک دیده ، و شاهنامه را به عربی برگردانده است ، باز زندگی نامه اش مورد توجه نویسندگان کهن قرار نگرفته ، و آگاهی هایی که از احوال او باقی مانده ، و در کتاب ها پراکنده است . بیشتر همان یافته هایی است که عزام در مقدمه الشاهنامه آورده است .بنداری در اثنای ترجمه ، گاه به بهانه ای به احوال خود نیز اشاره کرده ، از جمله در اخبار قباد آورده است : «فتح بن علی (خود او) گوید: شیخ من تاج الدین محفوظ... این داستان را از قول مشایخ این ناحیه (اردستان در نزدیکی اصفهان ) برایم روایت کرد؛ او (تاج الدین ) نسبش به این دهقان (پدر همسر قباد) می رسید» این روایت تنها در نسخه کوپریلی آمده است . از این روایت می توان استنباط کرد که او در اصفهان پرورش یافته ، و علم اندوخته است ؛ اما ۵۸۶ق /۱۱۹۰م که زرکلی و جلیلی به عنوان تاریخ ولادت او ذکر کرده اند، معلوم نیست که از کجا به دست آمده است . درباره او دیگر هیچ نمی دانیم ، تا ۶۲۰ق /۱۲۲۳م که به شام وارد شد و - بنا بر روایت خود او - به خدمت سلطان ملک معظم عیسی پسر ملک عادل ایوبی درآمد و کتاب شاهنامه فردوسی را به او ارمغان داد. اما شاه از او خواست که کتاب را برای او به عربی ترجمه کند.
چند نکته
اینک اشاره به چند نکته ضروری می نماید:۱. در اصفهان ِ سده ۷ق /۱۳م ، به رغم فراگیر بودن زبان و ادب فارسی و دانش مردم در آن زبان ، هنوز دانش آموزان شهر می توانستند عربی را چندان نیک بیاموزند که به ترجمه اثر دشواری چون شاهنامه دست زنند.۲. ایوبیان هنوز برای سنت های دیرین و زبان نیاکان خود اعتبار فراوان قائل بودند، (کلماتی که در زمان ایشان از فارسی به عربی راه یافت ، فراوان است ) چندان که دانشمند اصفهانی شاهنامه فارسی را به سلطان هدیه کرد.۳. با این همه ، ایوبیان آن قدر از فارسی جدا افتاده بودند که ترجیح می دادند ترجمه عربی شاهنامه را بخوانند.
بنداری در دمشق
...

پیشنهاد کاربران

بپرس