فافسحوا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
فسح (۳ بار)

جا گشادن.«فَسَحَ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ: وَسَّعَ وَ فَرَّجَ...» در نهج البلاغه خطبه 181.فرموده:« وَ اَنْتُمْ سالِموُنَ فِی الصِّةِ قَبْلَ السُّقْمِ و َ فِی الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضّیقِ» شما سلامت اید.در صحت هستید پیش از مرض و در وسعت هستید پیش از تنگی. . آیه شریفه در بیان یک وظیفه اخلاقی است و روشن می‏کند که مسلمانان درمحضر رسول خدا«صلی اللَّه علیه و آله» طوری می نشستند که به تازه واردان جا نمی‏ماند مأمور شدند به دیگران نیز جا بگشایندکه همه از مجلس استفاده کنند. چنانکه در مجمع نقل شده. «تَفَسَّحوُا فِی الْمَجالِسِ» یعنی در مجالس جا بازکنید تا دیگران نیز بنشینند «یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» تا خدا برای شما از هر حیث در دنیا و آخرت وسعت بدهد، اینکه بعضی گفته‏اند: تا خدا در بهشت برای شما وسعت دهد. ظاهراً دلیلی ندارد و حمل بر عموم اولی است. «وَاِذا قیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا» و چون گفته شود برخیزید، برخیزید «نشز» به معنی برخاستن است ظاهراً مراد آن است: چون به شما گویند برخیزید و بروید مجلس تمام شد. یا دیگران نیز استفاده کنند. برخیزید و بروید. بعضی از بزرگان فرموده‏اند: نشوز آن است که شخص از جای خویش برخیزد تا دیگری در جای وی بنشیند زیرا که او محترم و قابل تعظیم است. در این صورت مراد آن است که جای خویش را بدیگران بدهید ولی این ظاهرا مراد از آیه نیست. فسح فقط سه بار در قرآن آمده که گفته شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس