فاطمه نورا
فرهنگ اسم ها
معنی: ترکیب دو اسم فاطمه و نورا ( رانده شده از آتش و نورانی )، از نام های مرکب، ز فاطمه و نورا، فاطمه ی نورانی، درخشان و زیبا
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم دختر، اسم فارسی، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
پیشنهاد کاربران
فاطمه ؛ فدا شونده و فدا کننده ی جان ، جان فدا
فِدیه ؛ فدا کردن و فایده رساندن.
فُتَوَّت ؛ تعاریفی مثل رادمردی و جوانمردی و . . . برای این کلیدواژه از جهت رفتارها و عملکردهایی فطری می باشد که برگرفته از فطرت انسان جهت فِدیه دهنده بودن می باشد .
... [مشاهده متن کامل]
فطرت ؛ منشعب از کلمه ی مفید و فایده به معنی ذات و ندا و نور درون که از جانب الله الهام کننده به قلب انسان ها جاری می شود و انسان ها را در تشخیص سود و زیان مسایل زندگی و فایده بردن آگاه می کند.
فاطمه ؛ فدا شونده ، فدا کننده
Food ؛ فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در پهنه ی واژگان و دریای لغات در مبحث زبانشناسی منشعب از کلمه ی فایده به معنی فایده دهنده و مفید به فایده و فِدیه دهنده بودن خوراکی ها مرتبط با کلماتی از قبیل ؛ فطرت فتیر فیتیله فتوت و. . . می باشد.
فیتیله ؛ مرتبط با مفهوم مشترک کلمه ی فطرت و فتیر و مفتول منشعب از کلمه ی مفید و فایده به معنی فایده رسان و فایده دهنده.
فتیر ؛ به معنی پُر فایده و مفید به فایده مرتبط با مفهوم مشترک کلمه ی فطرت و کلمه ی food به معنی غذا در زبان انگلیسی.
اگر اثر و رد تعریف کلمه ی مفید را برای کلمه ی فطرت و فتیر و مفتول و فیتیله با مصدر و بن واژه ی ( ف د ) در زبان انگلیسی جستجو کنیم کلمه ی فود با نگارش food در زبان انگلیسی قابل مشاهده است.
مفتول ؛ مرتبط با کلمه ی فیتیله و فَتیر به معنی مفید و فایده دهنده و دارای فایده
حرف ل در ساختمان کلمه ی فیتیله و مفتول که نماد وجود یک انرژی لطیف و سیال و دارای جریان مستمر در مفهوم کلمات می باشد از طریق قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد بر همین مبنا در ساختمان این دو کلمه با مفهوم مشترک مفید بودن، کلمه ی فطرت و فتیر قابل مشاهده می شود.
مُفت ؛ اصطلاح مُفت بودن از جهت مفید به فایده بودن که منتج به فراوانی می شود می باشد. یعنی اصطلاح مُفت بودن علارغم گران بودن چیزی از جهت عایدات بیشتری که به نسبت پرداخت هزینه نصیب می شود دارای معنا و مفهوم می باشد.
تعریف مجانی برای کلمه ی مفت که یک تعریف غیرانطباقی و درست هم می باشد از جهت جان دهنده بودن و مُجین یا مُژین بودن دارای معنا و مفهوم می باشد.
در ادامه ی تحلیل و تفسیرِ معنا و مفهوم کلمه ی مفت ، کلمه ی اَرزان با ریخت مشابه آریسان از جهت اَرزنده بودن و اَرزندگی و اَرزیدن و انرژی بخش بودن دارای معنا و مفهوم می باشد.
مُفتی ؛ حاکم شرع و شخص فتوا دهنده از جهت مفادی که مفید به فایده می باشد و کلامش بر مبنای یک حقیقت که برگرفته از فطرت و بر مبنای یک اصول اصلاح کننده می باشد.
فُتوا ؛
مفاد و اوامر و دستهورات و ایده هایی فطری که مفید به فایده و منتهی به آبادی و بودائی و دیبا شدن در مسائل زندگی از جانب مُفتی یا همان حاکم شرع می شود.
یعنی هر ایده و نظر و پیشنهاد که منتهی به اجرایی شدن کلام این کلمه نشود فلسفه ی وجودیِ معنا و مفهوم این کلمه صورت نگرفته است.
این کلمه دارای ریشه ی ثلاثی ( ف ت و ) می باشد که مصدر و بن واژه ی این ریشه دو حرف ( ف ت ) می باشد.
حرف ف در ساختمان این کلمه از طریق قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حروفی مثل ( پ ب ) می باشد.
حرف ت در ساختمان این کلمه به دلیل نقطه و محل مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف د می باشد.
از این مصدر با یک مفهوم مشترک کلمات بسیار زیادی با ساختمان های متفاوت با موقعیت های کاربردی مختلف ایجاد می شود.
روند تغییر ریخت آوایی و نگارشی این کلیدواژه در آبراه سیال حروف از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات عبارت است از ؛ فتوا ، فتفا ، فتپا ، فتبا.
نزدیک ترین کلمات به کلمه ی فتوا با یک موقعیت کاربردی دیگر ، کلمه ی فتوت و مفید و مفاد و فایده می باشد.
کلمه ی فتوا و فُتُوَّت و مفاد و مفید و فایده به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در ساختمان این کلمه ، مرتبط است با کلماتی از قبیل ؛ آفتاب ، تابش ، تابیدن و تاباندن.
کلمات دیگری که از ساختمان این کلمه قابل مشاهده است عبارتند از آبادی آداب دیبا بودا
البته اگر برای کلمه ی فُتوا افزونه ی تعالی بخش حرف ( آ ) را به عنوان باب ورود به کلمه برای یافتن و مشاهده کلمه ی آفتاب در نظر بگیریم کلمه ی مشابه دیگری که در این مسیر قابل مشاهده می شود کلمه ی آفت است که نباید ما را در این مسیر برای رسیدن به منظور و مفهوم این کلمه به انحراف بکشاند.
چون مسیر ایجاد کلمه ی آفت منشعب شده از کلمه ی اُفت و افتادن و فُوْت می باشد.
و همچنین کلمات مشابه دیگری از قبیل ؛ فتنه ، فتانه ، مفتون
فِدیه ؛ فدا کردن و فایده رساندن.
فُتَوَّت ؛ تعاریفی مثل رادمردی و جوانمردی و . . . برای این کلیدواژه از جهت رفتارها و عملکردهایی فطری می باشد که برگرفته از فطرت انسان جهت فِدیه دهنده بودن می باشد .
... [مشاهده متن کامل]
فطرت ؛ منشعب از کلمه ی مفید و فایده به معنی ذات و ندا و نور درون که از جانب الله الهام کننده به قلب انسان ها جاری می شود و انسان ها را در تشخیص سود و زیان مسایل زندگی و فایده بردن آگاه می کند.
فاطمه ؛ فدا شونده ، فدا کننده
Food ؛ فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در پهنه ی واژگان و دریای لغات در مبحث زبانشناسی منشعب از کلمه ی فایده به معنی فایده دهنده و مفید به فایده و فِدیه دهنده بودن خوراکی ها مرتبط با کلماتی از قبیل ؛ فطرت فتیر فیتیله فتوت و. . . می باشد.
فیتیله ؛ مرتبط با مفهوم مشترک کلمه ی فطرت و فتیر و مفتول منشعب از کلمه ی مفید و فایده به معنی فایده رسان و فایده دهنده.
فتیر ؛ به معنی پُر فایده و مفید به فایده مرتبط با مفهوم مشترک کلمه ی فطرت و کلمه ی food به معنی غذا در زبان انگلیسی.
اگر اثر و رد تعریف کلمه ی مفید را برای کلمه ی فطرت و فتیر و مفتول و فیتیله با مصدر و بن واژه ی ( ف د ) در زبان انگلیسی جستجو کنیم کلمه ی فود با نگارش food در زبان انگلیسی قابل مشاهده است.
مفتول ؛ مرتبط با کلمه ی فیتیله و فَتیر به معنی مفید و فایده دهنده و دارای فایده
حرف ل در ساختمان کلمه ی فیتیله و مفتول که نماد وجود یک انرژی لطیف و سیال و دارای جریان مستمر در مفهوم کلمات می باشد از طریق قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد بر همین مبنا در ساختمان این دو کلمه با مفهوم مشترک مفید بودن، کلمه ی فطرت و فتیر قابل مشاهده می شود.
مُفت ؛ اصطلاح مُفت بودن از جهت مفید به فایده بودن که منتج به فراوانی می شود می باشد. یعنی اصطلاح مُفت بودن علارغم گران بودن چیزی از جهت عایدات بیشتری که به نسبت پرداخت هزینه نصیب می شود دارای معنا و مفهوم می باشد.
تعریف مجانی برای کلمه ی مفت که یک تعریف غیرانطباقی و درست هم می باشد از جهت جان دهنده بودن و مُجین یا مُژین بودن دارای معنا و مفهوم می باشد.
در ادامه ی تحلیل و تفسیرِ معنا و مفهوم کلمه ی مفت ، کلمه ی اَرزان با ریخت مشابه آریسان از جهت اَرزنده بودن و اَرزندگی و اَرزیدن و انرژی بخش بودن دارای معنا و مفهوم می باشد.
مُفتی ؛ حاکم شرع و شخص فتوا دهنده از جهت مفادی که مفید به فایده می باشد و کلامش بر مبنای یک حقیقت که برگرفته از فطرت و بر مبنای یک اصول اصلاح کننده می باشد.
فُتوا ؛
مفاد و اوامر و دستهورات و ایده هایی فطری که مفید به فایده و منتهی به آبادی و بودائی و دیبا شدن در مسائل زندگی از جانب مُفتی یا همان حاکم شرع می شود.
یعنی هر ایده و نظر و پیشنهاد که منتهی به اجرایی شدن کلام این کلمه نشود فلسفه ی وجودیِ معنا و مفهوم این کلمه صورت نگرفته است.
این کلمه دارای ریشه ی ثلاثی ( ف ت و ) می باشد که مصدر و بن واژه ی این ریشه دو حرف ( ف ت ) می باشد.
حرف ف در ساختمان این کلمه از طریق قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حروفی مثل ( پ ب ) می باشد.
حرف ت در ساختمان این کلمه به دلیل نقطه و محل مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف د می باشد.
از این مصدر با یک مفهوم مشترک کلمات بسیار زیادی با ساختمان های متفاوت با موقعیت های کاربردی مختلف ایجاد می شود.
روند تغییر ریخت آوایی و نگارشی این کلیدواژه در آبراه سیال حروف از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات عبارت است از ؛ فتوا ، فتفا ، فتپا ، فتبا.
نزدیک ترین کلمات به کلمه ی فتوا با یک موقعیت کاربردی دیگر ، کلمه ی فتوت و مفید و مفاد و فایده می باشد.
کلمه ی فتوا و فُتُوَّت و مفاد و مفید و فایده به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در ساختمان این کلمه ، مرتبط است با کلماتی از قبیل ؛ آفتاب ، تابش ، تابیدن و تاباندن.
کلمات دیگری که از ساختمان این کلمه قابل مشاهده است عبارتند از آبادی آداب دیبا بودا
البته اگر برای کلمه ی فُتوا افزونه ی تعالی بخش حرف ( آ ) را به عنوان باب ورود به کلمه برای یافتن و مشاهده کلمه ی آفتاب در نظر بگیریم کلمه ی مشابه دیگری که در این مسیر قابل مشاهده می شود کلمه ی آفت است که نباید ما را در این مسیر برای رسیدن به منظور و مفهوم این کلمه به انحراف بکشاند.
چون مسیر ایجاد کلمه ی آفت منشعب شده از کلمه ی اُفت و افتادن و فُوْت می باشد.
و همچنین کلمات مشابه دیگری از قبیل ؛ فتنه ، فتانه ، مفتون
فاطمه نورا به معنی رانده شدو از اتش سپید زیبا سفید رو درخشان
و نورانی است
و نورانی است
فاطمه نورا
رانده شده از اتش سپید سفید رو درخشان نورانی و زیبا
رانده شده از اتش سپید سفید رو درخشان نورانی و زیبا
فاطمه نورا به معنی فاطمه ی نورانی، درخشان و زیبا
فاطمه نورا : فاطمه ی نورانی، درخشان و زیبا ، ( به مجاز ) زیبا .
فاطمه نورا : فاطمه نورا ( عربی ) 1 - از نام های مرکب، فاطمه و نورا؛ 2 - فاطمه ی نورانی، درخشان و زیبا.