فاصله
/fAsele/
مترادف فاصله: بعد، دوری، مسافت، فرجه، جدایی، خلال، عرض، بین
برابر پارسی: سوایی، جدایی، اندازه، بازه، دوری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) مونث فاصل ۲ - ( اسم ) مسافت ۳ - شبه که میان هر دو مروارید و جز آن در رشته کشند ۴ - آخر آیه قر آن و آن بمنزله قافیه است در شعر جمع : فواصل ۵ - یکی از ارکان اصلی عروض و آن بر دو قسم است : یا فاصله صغری . سه متحرک است و یک ساکن مانند : شنوم سخنت . یا فاصله کبری . چهار متحرک است و ساکنی مانند : بدهمش ببرمش ۶ - اختلاف زیر بمی دو نوت واقع چیزیست که وسیله امتیاز صدای سل و لا می باشد یا باصطلاح دیگر نوسانهای این دو نوت را فاصله نامند . هر چه این تفاوت بیشتر باشد فاصله بین دو نوت بزرگتر و به عکس هر چه این تفاوت کمتر باشد فاصله کوچکتر است . یا فاصله متصل . مسافت بین دو نوت پی در پی از ر تا می . یا فاصله منفصل . مسافت بین دو نوت جدا از یکدیگر مثلا از دو تا سل ۷ - قطعه سرب مکعب مستطیل که روی آن چیزی نقش نشده و ارتفاع آن کوتاهتر از حروف است و معمولا آن را در فواصل بین کلمات می گذارند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. زمان میان دو رویداد: در فاصلهٴ این سال ها فرانسهٴ خود را تکمیل کرد.
۳. (اسم مصدر ) [عامیانه، مجاز] جدایی، دوری.
۴. (موسیقی ) اختلاف زیروبمی دو نت نسبت به یکدیگر.
* فاصله دادن: (مصدر لازم ) میان دو چیز جدایی انداختن و آن ها را از یکدیگر دور کردن.
* فاصله گرفتن: (مصدر لازم )
۱. بین خود و کسی یا چیزی فاصله ایجاد کردن.
۲. [مجاز] اجتناب کردن.
فرهنگستان زبان و ادب
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید فاصله
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] فاصله یعنی جدایی یا مقدار دوری دو یا چند چیز از هم می باشد.
به طور کلی در اعمالی که موالات در آنها شرط است، فاصله انداختن میان اجزای عمل، بیش از مقدار معمول به صورتی که موالات را برهم زند، موجب بطلان آن می شود،مانند موالات میان اجزای نماز و نیز میان حروف و کلمات در قرائت نماز، همچنین میان دورهای طواف و ایجاب و قبول در عقود.
احکام مرتبط
از احکام مرتبط با آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، نکاح و احیاء موات سخن گفته اند.
← در طهارت
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱، ص۲۸۰.
...
به طور کلی در اعمالی که موالات در آنها شرط است، فاصله انداختن میان اجزای عمل، بیش از مقدار معمول به صورتی که موالات را برهم زند، موجب بطلان آن می شود،مانند موالات میان اجزای نماز و نیز میان حروف و کلمات در قرائت نماز، همچنین میان دورهای طواف و ایجاب و قبول در عقود.
احکام مرتبط
از احکام مرتبط با آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، نکاح و احیاء موات سخن گفته اند.
← در طهارت
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱، ص۲۸۰.
...
wikifeqh: فاصله
دانشنامه عمومی
فاصِله یک کمیت عددی برای تعیین مقدار دوری یا نزدیکی دو چیز است.
«فاصله» در زمینه های مختلفی تعریف می شود. به عنوان مثال، فاصلهٔ دو جسم از هم یا فاصلهٔ دو روز از سال.
در هندسهٔ اقلیدسی، انواع مختلفی از فاصله تعریف می شود؛ امّا به طور کلّی منظور از «فاصله» همان فاصلهٔ اقلیدسی است.
به طول کوتاه ترین خط بین دو نقطه ی A و B فاصلهٔ اقلیدسی ( با نماد A B ¯ [ ۱] ) گفته می شود.
در هندسهٔ تحلیلی فاصلهٔ بین دو نقطه ی A = ( A x , A y ) و B = ( B x , B y ) را می توان به کمک قضیهٔ فیثاغورث پیدا کرد که به فرمول زیر می رسد[ ۲] :
A B ¯ = Δ x 2 + Δ y 2 = ( A x − B x ) 2 + ( A y − B y ) 2
این فرمول را می توان به ابعاد بالاتر تعمیم داد؛ یعنی اگر A = ( A 1 , A 2 , … , A n ) و B = ( B 1 , B 2 , … , B n ) :
A B ¯ = ∑ i = 1 n ( Δ A i ) 2 = ( A 1 − B 1 ) 2 + ( A 2 − B 2 ) 2 + ⋯ + ( A n − B n ) 2
فاصله میان نقطه ( P = ( x p , y p و خط l ، از طریق نقاط ( x 0 , y 0 ) و ( x 1 , y 1 ) برابر است با:
که در آن:
اگر مقدار λ q میان ۰ و ۱ باشد نقطهٔ تقاطع l و خط گذرنده از P و عمود بر l بین نقاط ( x 0 , y 0 ) و ( x 1 , y 1 ) جای می گیرد.
نام این نوع فاصله از منهتن در نیویورک آمریکا الهام گرفته شده؛ به این دلیل که نقشهٔ جادّه های آنجا بلوک بندی شده. فاصلهٔ منهتنی دو خانه برابر مسافتی ست که یک تاکسی باید طی کند تا به مقصد برسد.
فاصلهٔ منهتنی دو نقطه ی A = ( A x , A y ) و B = ( B x , B y ) ( با نماد d 1 ) با فرمول زیر تعریف می شود:
d 1 ( A , B ) = | Δ x | + | Δ y |
این فرمول را نیز می توان به ابعاد بالاتر تعمیم داد.
این نوع فاصله به این دلیل شطرنجی نامیده شده که در شطرنج برابر تعداد نوبت های مورد نیاز شاه برای رسیدن به مقصدش می باشد.
فاصلهٔ شطرنجی دو نقطه ی A = ( A x , A y ) و B = ( B x , B y ) ( با نماد d 1 ) با فرمول زیر تعریف می شود:
d ∞ ( A , B ) = max { Δ x , Δ y }
در فضای R n فاصلهٔ مینکوفسکی از مرتبهٔ p ( یا p - نُرم با نماد d p ) بین دو نقطه ی A = ( A 1 , A 2 , … , A n ) و B = ( B 1 , B 2 , … , B n ) به صورت زیر تعریف می شود:
«فاصله» در زمینه های مختلفی تعریف می شود. به عنوان مثال، فاصلهٔ دو جسم از هم یا فاصلهٔ دو روز از سال.
در هندسهٔ اقلیدسی، انواع مختلفی از فاصله تعریف می شود؛ امّا به طور کلّی منظور از «فاصله» همان فاصلهٔ اقلیدسی است.
به طول کوتاه ترین خط بین دو نقطه ی A و B فاصلهٔ اقلیدسی ( با نماد A B ¯ [ ۱] ) گفته می شود.
در هندسهٔ تحلیلی فاصلهٔ بین دو نقطه ی A = ( A x , A y ) و B = ( B x , B y ) را می توان به کمک قضیهٔ فیثاغورث پیدا کرد که به فرمول زیر می رسد[ ۲] :
A B ¯ = Δ x 2 + Δ y 2 = ( A x − B x ) 2 + ( A y − B y ) 2
این فرمول را می توان به ابعاد بالاتر تعمیم داد؛ یعنی اگر A = ( A 1 , A 2 , … , A n ) و B = ( B 1 , B 2 , … , B n ) :
A B ¯ = ∑ i = 1 n ( Δ A i ) 2 = ( A 1 − B 1 ) 2 + ( A 2 − B 2 ) 2 + ⋯ + ( A n − B n ) 2
فاصله میان نقطه ( P = ( x p , y p و خط l ، از طریق نقاط ( x 0 , y 0 ) و ( x 1 , y 1 ) برابر است با:
که در آن:
اگر مقدار λ q میان ۰ و ۱ باشد نقطهٔ تقاطع l و خط گذرنده از P و عمود بر l بین نقاط ( x 0 , y 0 ) و ( x 1 , y 1 ) جای می گیرد.
نام این نوع فاصله از منهتن در نیویورک آمریکا الهام گرفته شده؛ به این دلیل که نقشهٔ جادّه های آنجا بلوک بندی شده. فاصلهٔ منهتنی دو خانه برابر مسافتی ست که یک تاکسی باید طی کند تا به مقصد برسد.
فاصلهٔ منهتنی دو نقطه ی A = ( A x , A y ) و B = ( B x , B y ) ( با نماد d 1 ) با فرمول زیر تعریف می شود:
d 1 ( A , B ) = | Δ x | + | Δ y |
این فرمول را نیز می توان به ابعاد بالاتر تعمیم داد.
این نوع فاصله به این دلیل شطرنجی نامیده شده که در شطرنج برابر تعداد نوبت های مورد نیاز شاه برای رسیدن به مقصدش می باشد.
فاصلهٔ شطرنجی دو نقطه ی A = ( A x , A y ) و B = ( B x , B y ) ( با نماد d 1 ) با فرمول زیر تعریف می شود:
d ∞ ( A , B ) = max { Δ x , Δ y }
در فضای R n فاصلهٔ مینکوفسکی از مرتبهٔ p ( یا p - نُرم با نماد d p ) بین دو نقطه ی A = ( A 1 , A 2 , … , A n ) و B = ( B 1 , B 2 , … , B n ) به صورت زیر تعریف می شود:
wiki: فاصله
فاصله (آلبوم). فاصله آلبومی از محمد اصفهانی است که در سال زمستان ۱۳۷۸ منتشر شد. همکاری محمد اصفهانی و بهروز صفاریان در سال ۷۸ در آلبوم فاصله باعث آغاز موج جدیدی از موسیقی پاپ شد. اتفاقات خوبی که برای این آلبوم و سبک آن رخ داد باعث شد که روند عمر هنری بهروز صفاریان تغییراتی اساسی را به خود ببیند و او بیشتر و بیشتر در بین اهالی موسیقی مورد توجه قرار بگیرد. موفقیت های گسترده ای که این آلبوم برای صفاریان رقم زده بود باعث شد که او به شدت سرگرم کارها و پیشنهادها جدید شود و باعث به وجود امدن موفقیتهای متعدد برای صفاریان در عرصه موسیقی شود. [ ۱]
این آلبوم توسط کسانی چون بهروز صفاریان، بابک بیات، علی رضا کهن دیری، فؤاد حجازی، محمد اصفهانی و بهنام صبوحی آهنگسازی شدهاست. [ ۲]
نسخه اصلی این آلبوم دارای ۱۶ قطعه است که ۶ قطعه آن بیکلام است و یک قطعه نیز شامل دکلمه است. [ ۳]
• ترانه: لیدا جوادی، رها روشن
• تنظیم کننده: پدرام کشتکار - بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱
• ترانه: قیصر امین پور
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۲
• شعر: سهیل محمودی
• تنظیم کننده: فؤاد حجازی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۳
• شعر: علی معلم
• تنظیم کننده: بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۴
• ترانه: سهراب سپهری
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۵
• شعر: مولانا
• تنظیم کننده: بابک بیات
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۶
• ترانه: سهراب سپهری
• تنظیم کننده: بهنام صبوحی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۷
• شعر: پیر جماران
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۸
• ترانه: علی معلم
• تنظیم کننده: فؤاد حجازی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۹
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۰
• تنظیم کننده: فؤاد حجازی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۱
• تنظیم کننده: پدرام کشتکار - بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۲
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۳
• تنظیم کننده: بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۴
این آلبوم توسط کسانی چون بهروز صفاریان، بابک بیات، علی رضا کهن دیری، فؤاد حجازی، محمد اصفهانی و بهنام صبوحی آهنگسازی شدهاست. [ ۲]
نسخه اصلی این آلبوم دارای ۱۶ قطعه است که ۶ قطعه آن بیکلام است و یک قطعه نیز شامل دکلمه است. [ ۳]
• ترانه: لیدا جوادی، رها روشن
• تنظیم کننده: پدرام کشتکار - بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱
• ترانه: قیصر امین پور
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۲
• شعر: سهیل محمودی
• تنظیم کننده: فؤاد حجازی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۳
• شعر: علی معلم
• تنظیم کننده: بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۴
• ترانه: سهراب سپهری
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۵
• شعر: مولانا
• تنظیم کننده: بابک بیات
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۶
• ترانه: سهراب سپهری
• تنظیم کننده: بهنام صبوحی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۷
• شعر: پیر جماران
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۸
• ترانه: علی معلم
• تنظیم کننده: فؤاد حجازی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۹
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۰
• تنظیم کننده: فؤاد حجازی
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۱
• تنظیم کننده: پدرام کشتکار - بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۲
• تنظیم کننده: علیرضا کهن دیری
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۳
• تنظیم کننده: بهروز صفاریان
• شماره ترتیب قطعه در آلبوم: ۱۴
wiki: فاصله (آلبوم)
فاصله (فیلم ۱۹۸۵). فاصله ( به هندی: Faasle ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۵ و به کارگردانی یاش چوپرا است. در این فیلم بازیگرانی همچون سونیل دات، ریکا، فرح، روحان کاپور، فاروغ شیخ، دیپیتی نوال، راج کیران، سوشما ست و آلوک نات ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: فاصله (فیلم ۱۹۸۵)
دانشنامه آزاد فارسی
فاصله (عروض). اصطلاحی در علم عروض و نیز از اصطلاحات قدیم موسیقی ایران برای مشخص شدن ریتم، که بر سه نوع بوده اند: سَبَب، وتد، و فاصله. فاصله دو گونه است: یکی فاصلۀ صُغری مانند تَنَنَنْ، که از سه متحرک و یک ساکن درست شده است، همچون بِدَهَمْ، نَرَوَمْ، هَدَفَمْ. دوم فاصلۀ کُبری است، مانند تَنَنَنَنْ که از چهار متحرک و یک ساکن درست شده است، همچون نَدَهَمَشْ، بگویَمَش. رکن فاصله صغری چهار حرفی و فاصله کبری پنج حرفی است.
wikijoo: فاصله_(عروض)
فاصله (موسیقی). فاصله
در موسیقی تفاوت بین یک صوت و صوت دیگر در صورتی که پی درپی شنیده شد (فاصلۀ ملودیک) یا هم زمان (فاصلۀ هارمونیک)، با توجه به نسبت زیر و بمی یا بسامد موجود بین آن ها. فاصله دو صوت نسبت بسامدهای آن ها (تعداد ارتعاشات آن ها در ثانیه) است که اغلب بسامد بیشتر را به بسامد کمتر تقسیم می کنند. به لحاظ فیزیکی فاصله دو صوت را می توان نسبت ارتفاع آن ها برشمرد. اهمیت فواصل اصوات در موسیقی از این نکته حاصل می شود که احساس ناشی از شنیدن متوالی یا هم زمان دو صوت بستگی به فاصله آن ها دارد و اگر بسامد آن ها به گونه ای تغییر کند که نسبت دو بسامد ثابت بماند، این احساس تغییر نمی کند. شیوۀ دیگر برای اندازه گیری فاصله ها که امروزه رواج یافته فرضیه سِنت است که برپایۀ آن اکتاو به ۱۲۰۰ سنت تقسیم می شود. در موسیقی قدیم دوران اسلامی در ایران، به این سبب که بسامد هنوز شناخته نشده بود، برای مشخص کردن فاصله نغمه ها را از روی جایگاه آن ها روی وتر یا سیم شناسایی می کردند. پیش تر عقیده براین بود که ساز های زهی یا رشته ای کامل ترین سازهایی اند که می تواند همه نغمه ها را تولید کند و در میان آن ها عود شاخص ترین بود. به همین سبب در این بسته بندی، فاصله یا محل هر نغمه روی رشته یا سیم معلوم می شد که طبعاً به درازای آن مربوط بود و هر بُعد یا نسبتی که همان نسبت طولی را داشت مشخص می گردید. ابعاد در موسیقی قدیم برپایه انواع بزرگ (کبری)، کوچک (صغری)، ملایم (مطبوع) و ناملایم (نامطبوع) تقسیم بندی می شدند. به طور کل چهار فاصله کامل وجود دارد: فاصله اصلی یا هم صدا، اکتاو، چهارم و پنجم. فاصله های دیگر ( دوم، سوم، ششم و هفتم) فرم های ماژور و مینور دارند که به لحاظ اندازه نیم پرده اختلاف دارند. فواصل کامل و ماژور با نیم پرده می توانند افزایش یابند یابزرگ تر شوند و یا می توانند حذف یا کوتاه شوند. چون همۀ فواصل موسیقی به گوش خوشایند نیستند، آن ها را می توان به مطبوع و نامطبوع تقسیم کرد. هرقدر عددی که یک فاصله را نشان می دهد بسیط تر باشد آن فاصله مطبوع تر است و فواصلی که با کسرهایی که صورت و مخرجشان اعداد ۶،۵،۴،۳،۲،۱ است عنوان مطبوع و آن هایی که صورت و مخرجشان اعداد بزرگ تر است (۱۰،۹،۸ ....) عنوان نامطبوع دارند. فواصل ۱ (هم صدا)، ۲(اکتاو، هِنگام)،۳.۲ (پنجم) از فواصل مطبوع و فواصل۹.۸ (دوم)،۱۵.۸ (هفتم) از فواصل نامطبوع اند. همچنین فاصلۀ بزرگ را می توان چنین توصیف کرد: فاصلۀ بین نت پایۀ یک گام ماژور و نت بالاتری از همان گام. فاصله های دوم، سوم، ششم، هفتم می توانند بزرگ باشند. (فاصله های چهارم، پنجم، و اکتاو که فاصله های درست یا کامل نامیده می شوند، در گام های ماژور و مینوری که نام مشترک داشته باشند، یکسان می مانند). اگر نت بالایی فاصلۀ بزرگ بمل بگیرد (یا نت پایین دیز بگیرد)، فاصله کوچک می شود. اگر نت بالایی یک فاصلۀ بزرگ دیز بگیرد (یا نت پایینی آن بمل بگیرد)، فاصله افزوده می شود. اگر نت بالایی یک هفتم کوچک بمل بگیرد (یا نت پایینی آن دیز بگیرد)، یک هفتم کاسته پدید می آید. نیز فاصلۀ چهارم چنین است: فاصله ای شامل چهار نت دیاتونیک که از دو پردۀ کامل و یک نیم پرده تشکیل شده است، مانند دو – فا. فاصلۀ چهارم نمونه ای از فاصلۀ «کامل» یا «درست» است، زیرا در گام های ماژور و مینور، هر دو، یکسان می ماند. یک فاصلۀ چهارم می تواند افزوده (با افزودن یک نیم پرده) باشد، مانند دو- فادیز.
در موسیقی تفاوت بین یک صوت و صوت دیگر در صورتی که پی درپی شنیده شد (فاصلۀ ملودیک) یا هم زمان (فاصلۀ هارمونیک)، با توجه به نسبت زیر و بمی یا بسامد موجود بین آن ها. فاصله دو صوت نسبت بسامدهای آن ها (تعداد ارتعاشات آن ها در ثانیه) است که اغلب بسامد بیشتر را به بسامد کمتر تقسیم می کنند. به لحاظ فیزیکی فاصله دو صوت را می توان نسبت ارتفاع آن ها برشمرد. اهمیت فواصل اصوات در موسیقی از این نکته حاصل می شود که احساس ناشی از شنیدن متوالی یا هم زمان دو صوت بستگی به فاصله آن ها دارد و اگر بسامد آن ها به گونه ای تغییر کند که نسبت دو بسامد ثابت بماند، این احساس تغییر نمی کند. شیوۀ دیگر برای اندازه گیری فاصله ها که امروزه رواج یافته فرضیه سِنت است که برپایۀ آن اکتاو به ۱۲۰۰ سنت تقسیم می شود. در موسیقی قدیم دوران اسلامی در ایران، به این سبب که بسامد هنوز شناخته نشده بود، برای مشخص کردن فاصله نغمه ها را از روی جایگاه آن ها روی وتر یا سیم شناسایی می کردند. پیش تر عقیده براین بود که ساز های زهی یا رشته ای کامل ترین سازهایی اند که می تواند همه نغمه ها را تولید کند و در میان آن ها عود شاخص ترین بود. به همین سبب در این بسته بندی، فاصله یا محل هر نغمه روی رشته یا سیم معلوم می شد که طبعاً به درازای آن مربوط بود و هر بُعد یا نسبتی که همان نسبت طولی را داشت مشخص می گردید. ابعاد در موسیقی قدیم برپایه انواع بزرگ (کبری)، کوچک (صغری)، ملایم (مطبوع) و ناملایم (نامطبوع) تقسیم بندی می شدند. به طور کل چهار فاصله کامل وجود دارد: فاصله اصلی یا هم صدا، اکتاو، چهارم و پنجم. فاصله های دیگر ( دوم، سوم، ششم و هفتم) فرم های ماژور و مینور دارند که به لحاظ اندازه نیم پرده اختلاف دارند. فواصل کامل و ماژور با نیم پرده می توانند افزایش یابند یابزرگ تر شوند و یا می توانند حذف یا کوتاه شوند. چون همۀ فواصل موسیقی به گوش خوشایند نیستند، آن ها را می توان به مطبوع و نامطبوع تقسیم کرد. هرقدر عددی که یک فاصله را نشان می دهد بسیط تر باشد آن فاصله مطبوع تر است و فواصلی که با کسرهایی که صورت و مخرجشان اعداد ۶،۵،۴،۳،۲،۱ است عنوان مطبوع و آن هایی که صورت و مخرجشان اعداد بزرگ تر است (۱۰،۹،۸ ....) عنوان نامطبوع دارند. فواصل ۱ (هم صدا)، ۲(اکتاو، هِنگام)،۳.۲ (پنجم) از فواصل مطبوع و فواصل۹.۸ (دوم)،۱۵.۸ (هفتم) از فواصل نامطبوع اند. همچنین فاصلۀ بزرگ را می توان چنین توصیف کرد: فاصلۀ بین نت پایۀ یک گام ماژور و نت بالاتری از همان گام. فاصله های دوم، سوم، ششم، هفتم می توانند بزرگ باشند. (فاصله های چهارم، پنجم، و اکتاو که فاصله های درست یا کامل نامیده می شوند، در گام های ماژور و مینوری که نام مشترک داشته باشند، یکسان می مانند). اگر نت بالایی فاصلۀ بزرگ بمل بگیرد (یا نت پایین دیز بگیرد)، فاصله کوچک می شود. اگر نت بالایی یک فاصلۀ بزرگ دیز بگیرد (یا نت پایینی آن بمل بگیرد)، فاصله افزوده می شود. اگر نت بالایی یک هفتم کوچک بمل بگیرد (یا نت پایینی آن دیز بگیرد)، یک هفتم کاسته پدید می آید. نیز فاصلۀ چهارم چنین است: فاصله ای شامل چهار نت دیاتونیک که از دو پردۀ کامل و یک نیم پرده تشکیل شده است، مانند دو – فا. فاصلۀ چهارم نمونه ای از فاصلۀ «کامل» یا «درست» است، زیرا در گام های ماژور و مینور، هر دو، یکسان می ماند. یک فاصلۀ چهارم می تواند افزوده (با افزودن یک نیم پرده) باشد، مانند دو- فادیز.
wikijoo: فاصله_(موسیقی)
مترادف ها
فاصله، سفیدی، فاصله یاجای سفیدوخالی، جای ننوشته، ورقه سفید، ورقه پوچ
فاصله، فاصله گذاری، مراعات فواصل
وقفه، ایست، فاصله، مهلت، تایم، ساعت غیبت کارگر
فاصله، فرجه، مدت، فاصله بین دو چیز
فاصله، بادخور، فاصله میان دو پرده، ایست میان دو پرده
فاصله، انقطاع، انفصال، ناپیوستگی، عدم تجانس، عدم پیوستگی، عدم اتصال
فاصله، خلال مدت
فاصله، فترت، دوره حکومت موقتی
ترک، فاصله، شکاف، درز، چاک، سوراخ ریز
گودی، فاصله، حفره، جای خالی، نقطه ابهام
بعد، فاصله، مسیر، دوری، مسافت
وقفه، ایست، فاصله، فرجه، مدت، فترت، خلال
وقفه، فاصله، شکاف، التقای دو حرف با صدا
تعلیق، فاصله، انقطاع
جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز
تناوب، نوبت، مکی، فاصله
سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نامه. نُومه. میان. میانه . میانک. بازه:فاصله.
فاصله؛فاصل و فصل ؛پاسال ، پای سال فارسی میباشد.
نامه؛میان دونفر وبه نام کسی یا کسانی.
فاصله؛فاصل و فصل ؛پاسال ، پای سال فارسی میباشد.
نامه؛میان دونفر وبه نام کسی یا کسانی.
بازه
به گمانم باید از پیشوندِ {گُ/وی} و پسوندِ {ا} در این باره بهره برد.
در اینجا پیشوندِ {گُ/وی} کاربردِ {نفی کردن} دارند.
دو کارواژه یِ شناخته شده برایِ نِشانِش ( =اشاره ) به {نزدیک بودن، آمیختگی} داریم:
... [مشاهده متن کامل]
1 - میختَن:همریشه است با {mix} در انگلیسی.
2 - رِشتَن:که واژه یِ {رشته} نیز از همین گرفته شده است.
از این روی، واژگانِ {گُمیزا/گُریسا/ویمیزا/ویریسا} ساخته میشوند.
گُزینِش با شما است، که کدام را بگویید.
بِدرود!
در اینجا پیشوندِ {گُ/وی} کاربردِ {نفی کردن} دارند.
دو کارواژه یِ شناخته شده برایِ نِشانِش ( =اشاره ) به {نزدیک بودن، آمیختگی} داریم:
... [مشاهده متن کامل]
1 - میختَن:همریشه است با {mix} در انگلیسی.
2 - رِشتَن:که واژه یِ {رشته} نیز از همین گرفته شده است.
از این روی، واژگانِ {گُمیزا/گُریسا/ویمیزا/ویریسا} ساخته میشوند.
گُزینِش با شما است، که کدام را بگویید.
بِدرود!
فاصله ( انگلیسی: Interlude ) فیلمی است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اسکار ورنر، ویرجینیا ماسکل و دونالد ساترلند اشاره کرد.
گُسَستار، گُسَلِش،
گسست و گسل، بن های گذشته و کنونی کارواژه گسستن ( =جدا شدن، جدایی ) است، می توان از آنها نام ستاک ( اسم مصدر ) ساخت به چم فاصله ( جدایی ) .
همچنین می توان از ریخت کهن و پهلویِ واژه ی شکاف که "اِشکاف" بوده بهره گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
فاصله= اشکاف، گسستار، گسلش
پارسی بنویسیم تا پارسی بگوییم.
گسست و گسل، بن های گذشته و کنونی کارواژه گسستن ( =جدا شدن، جدایی ) است، می توان از آنها نام ستاک ( اسم مصدر ) ساخت به چم فاصله ( جدایی ) .
همچنین می توان از ریخت کهن و پهلویِ واژه ی شکاف که "اِشکاف" بوده بهره گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
فاصله= اشکاف، گسستار، گسلش
پارسی بنویسیم تا پارسی بگوییم.
فاصله
گویش:faseleh
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:تراز جدایی، تراز دوری
گویش:faseleh
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:تراز جدایی، تراز دوری
وقتیکهمعیار مردم وخانواده ودوست وهمکار وهمسر و. . . پول است؛
پس بهتراست از انها فاصله بگیر.
وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا
... [مشاهده متن کامل]
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ
فاصلة از فعل فَصَل ومعانی ومشتقات زیاد دارد.
یُفَصِّل
تفصیل
إنفصال
فَصَّل
مُفَصَّل
مَفاصِل
مَفصَلة
. . .
با فسل وفثل إشتباه نگیر.
پس بهتراست از انها فاصله بگیر.
وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا
... [مشاهده متن کامل]
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ
فاصلة از فعل فَصَل ومعانی ومشتقات زیاد دارد.
یُفَصِّل
تفصیل
إنفصال
فَصَّل
مُفَصَّل
مَفاصِل
مَفصَلة
. . .
با فسل وفثل إشتباه نگیر.
/گُسَست/
فاصله ی بین کهکشانها هر لحظه در حال افزایش است.
گسستِ میان کهکشانها هر دم رو به افزایش است.
🟢 پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم
فاصله ی بین کهکشانها هر لحظه در حال افزایش است.
گسستِ میان کهکشانها هر دم رو به افزایش است.
🟢 پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم
واژه فاصله
معادل ابجد 206
تعداد حروف 5
تلفظ fāsele
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فاصلَة، جمع: فواصل]
مختصات ( ص لَ یا لِ ) [ ع . فاصلة ]
آواشناسی fAsele
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 206
تعداد حروف 5
تلفظ fāsele
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: فاصلَة، جمع: فواصل]
مختصات ( ص لَ یا لِ ) [ ع . فاصلة ]
آواشناسی fAsele
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
به وقتی که حس کردی افتاده بینمان فاصله ای
چنان بپر بغلم که خیال کنم
حادثه ای
چنان بپر بغلم که خیال کنم
حادثه ای
بازه، گپ
این واژه هندو اروپایی است ، در انگلیسی Phase بکار می رود ، پسوند " له" نیز پسوندی ایرانی است، پس فصل و . . . نیز ایرانی و هند و اروپایی هستند.
طویل = دراز >>> طول = درازا، درازنا
عمیق = ژرف >>> عمق = ژرفا، ژرفنا
عریض = پهن >>> عرض = پهنا
پس
فاصله = دورنا {دور پسوند اسم ساز �نا�}
#پیشنهاد_شخصی
عمیق = ژرف >>> عمق = ژرفا، ژرفنا
عریض = پهن >>> عرض = پهنا
پس
فاصله = دورنا {دور پسوند اسم ساز �نا�}
#پیشنهاد_شخصی
این واژه هند و اروپایی است با واژه فاز هم ریشه است : فازله : فاصله و پس له نیز هند و اروپایی است
فاصله # جدایی
مانند نیاز این روزهای کرونایی ، جدایی اجتماعی
مانند نیاز این روزهای کرونایی ، جدایی اجتماعی
واژه ی پارسی برابر با آن نیشامی است
دورا
دورا، جدایی ، اندازه ی دوری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: ویش ( اوستایی ) اَوَچین ( اوستایی: اَوَچینَ ) ، نیژام، نیشام ( پهلوی: نیشامیْه ) ، نیوان ( کردی ) ، میودا mivdã ( کردی: مه ودا )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)