عینیت نو ( Neue Sachlichkeit ) اصطلاحی ست در مورد سبک زندگی عمومی در دورهٔ جمهوری وایمار و همچنین هنر، ادبیات، موسیقی و معماری برگرفته از آن. جنبش عینیت نو واکنشی بود به اکسپرسیونیسم، و بر آن بود تا کارکردهای عینی و عملی را در مواجهه با جهان، به جای نگرش فیلسوف مآبانه و ایده آلیستی، برجسته کند.
از هنرمندان منتسب به این جنبش، در نقاشی ماکس بکمان و گئورگه گروس، در عکاسی آگوست سندر، در معماری برونو تاوت، اریک مندلسون و هانس پلتسیگ، در تئاتر برتولت برشت، در سینما گئورگ ویلهلم پابست و گرهارد لامخست، و در موسیقی پل هیندمیت و کورت وایل را می توان نام برد.
عینیت نو سال ۱۹۳۳ با سقوط جمهوری وایمار و ظهور نازیسم از میان رفت.
«عینیت نو» پرکاربردترین اصطلاحی است که برای واژهٔ آلمانی "Neue Sachlichkeit" به کار می رود در حالی که عبارت های دیگری مانند «موضوع جدیدی از واقعیت»، «واگذاری جدید»، «هوشیاری جدید» برای بیان آن به کار می رود. دنیس کراکت، تاریخدان هنر معتقد است هیچ ترجمهٔ انگلیسی دقیقی که این واژهٔ آلمانی را معنی کند وجود ندارد.
پس از جنگ جهانی اول، بخش عظیمی از هنر جهان تحت تأثیر فوتوریسم و اکسپرسیونیسم بود. هر دو این سبک ها، هرگونه نظم و تعهدی را نسبت به عینیت و سنت را مردود می دانستند. به ویژه اکسپرسیونیسم که هنر غالب در آلمان به شمار می رفت، و در جنبه های مختلف زندگی، رقص، در تئاتر، در نقاشی، معماری، شعر و ادبیات خود را نمایان کرده است.
منتقدان اکسپریسونیسم از گروه های مختلفی پدید آمدند. ازطیف چپ، نقد زیادی بر دادائیسم وارد شد. پیروان اولیهٔ دادا در سوئیس گرد هم آمدند، کشوری که از هر جنگی به دور بود و نقطه نظرات خود را با هم به اشتراگ گذاشتند. آن ها می خواستند که از هنرشان به عنوان یک اعتراض اخلاقی و فرهنگی بهره ببرند. آن ها در این فکر بودنند که با هنرشان سبب خشم اجتماعی و تشویق فعالیت های اجتماعی شوند. اکسپرسیونیسم به دادائیست، همه این خشم و نگرانی های جامعه را عرضه کرد اما خودش کمکی در این راستا انجام نداد.
به دلیل محدودیت های سفر، هنرمندان آلمانی در سال های ۱۹۱۹–۱۹۲۲ اطلاعات کمی از هنر معاصر فرانسه داشتند. آنری روسو، که در سال ۱۹۱۰ درگذشت. نقاش فرانسوی بود که بیشترین تأثیر را بر آثار عینیت نو گذاشت. به هر حال، بعضی از هنرمندان آلمانی رهنمودهای مهمی را در صفحات مجلهٔ ایتالیایی والوری پلاستیکی یافتند که تصاویری از آثار نقاشان واقع گرای ایتالیایی چاپ می کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز هنرمندان منتسب به این جنبش، در نقاشی ماکس بکمان و گئورگه گروس، در عکاسی آگوست سندر، در معماری برونو تاوت، اریک مندلسون و هانس پلتسیگ، در تئاتر برتولت برشت، در سینما گئورگ ویلهلم پابست و گرهارد لامخست، و در موسیقی پل هیندمیت و کورت وایل را می توان نام برد.
عینیت نو سال ۱۹۳۳ با سقوط جمهوری وایمار و ظهور نازیسم از میان رفت.
«عینیت نو» پرکاربردترین اصطلاحی است که برای واژهٔ آلمانی "Neue Sachlichkeit" به کار می رود در حالی که عبارت های دیگری مانند «موضوع جدیدی از واقعیت»، «واگذاری جدید»، «هوشیاری جدید» برای بیان آن به کار می رود. دنیس کراکت، تاریخدان هنر معتقد است هیچ ترجمهٔ انگلیسی دقیقی که این واژهٔ آلمانی را معنی کند وجود ندارد.
پس از جنگ جهانی اول، بخش عظیمی از هنر جهان تحت تأثیر فوتوریسم و اکسپرسیونیسم بود. هر دو این سبک ها، هرگونه نظم و تعهدی را نسبت به عینیت و سنت را مردود می دانستند. به ویژه اکسپرسیونیسم که هنر غالب در آلمان به شمار می رفت، و در جنبه های مختلف زندگی، رقص، در تئاتر، در نقاشی، معماری، شعر و ادبیات خود را نمایان کرده است.
منتقدان اکسپریسونیسم از گروه های مختلفی پدید آمدند. ازطیف چپ، نقد زیادی بر دادائیسم وارد شد. پیروان اولیهٔ دادا در سوئیس گرد هم آمدند، کشوری که از هر جنگی به دور بود و نقطه نظرات خود را با هم به اشتراگ گذاشتند. آن ها می خواستند که از هنرشان به عنوان یک اعتراض اخلاقی و فرهنگی بهره ببرند. آن ها در این فکر بودنند که با هنرشان سبب خشم اجتماعی و تشویق فعالیت های اجتماعی شوند. اکسپرسیونیسم به دادائیست، همه این خشم و نگرانی های جامعه را عرضه کرد اما خودش کمکی در این راستا انجام نداد.
به دلیل محدودیت های سفر، هنرمندان آلمانی در سال های ۱۹۱۹–۱۹۲۲ اطلاعات کمی از هنر معاصر فرانسه داشتند. آنری روسو، که در سال ۱۹۱۰ درگذشت. نقاش فرانسوی بود که بیشترین تأثیر را بر آثار عینیت نو گذاشت. به هر حال، بعضی از هنرمندان آلمانی رهنمودهای مهمی را در صفحات مجلهٔ ایتالیایی والوری پلاستیکی یافتند که تصاویری از آثار نقاشان واقع گرای ایتالیایی چاپ می کرد.
wiki: عینیت نو