اِین سوف یا اِن سوف ( به عبری: אין סוף ) در عرفان کابالا به ذات خدا پیش از هرگونه تجلی گفته می شود و احتمالاً از اصطلاح «آن که پایانی ندارد» سلیمان بن جبیرول ( حدود ۱۰۲۱ - حدود ۱۰۷۰ ) گرفته شده است. واژه اِین سوف از دو قسمت اِین ( هیچ ) و سوف ( نهایت ) تشکیل شده و می تواند به صورت بی نهایت یا نامتناهی ترجمه شود. این اصطلاح اولین بار توسط عزریل بن مناحیم ( حدود ۱۱۶۰ - حدود ۱۲۳۸ ) استفاده شد، که به پیروی از نوافلاطونیان اعتقاد داشت که خدا نمی تواند هیچ میل، اندیشه، گفتار یا عملی داشته باشد، و در نتیجه قصد داشت با این اصطلاح بر نفی هر صفتی برای خدا تأکید کند. از اِین سوف، هیچ چیز ( اِین ) قابل درک نیست ( سوف – محدودیت و حدّ منطقی ) . اِین سوف سپس منشأ «اور اِین سوف» یا نور بی نهایت می شود که به معنای خودآگاهی الهی است. در قبّالای اسحاق لوریا، اولین عمل آفرینش، صیمصوم یا خودانقباضیِ خدا برای ایجاد فضای خالی مورد نیاز برای خلقت، پس از این مرحله صورت می گیرد. در یهودیت حسیدی، صیمصوم تنها توهم پنهان شدن اور اِین سوف است، باوری که منتهی به همه درخدایی توحیدی می شود. در نتیجه، حسیدیسم بر ذات الهی یا عَصموت متمرکز است، که در سلسله مراتب الوهیت جایگاهی بالاتر از اِین سوف دارد، چرا که اِین سوف محدود به قید نامحدود بودن است. ذات الهی یا عَصموت در جوهر ( عِصِم ) تورات و روح منعکس می شود.
زوهر اصطلاح اِین سوف را چنین توضیح می دهد:
قبل از اینکه به جهان شکلی ببخشد، قبل از اینکه صورتی بسازد، تنها بود، بی شکل و بی شباهت به هیچ چیز دیگر. پس چه کسی می تواند بفهمد که او قبل از خلقت چگونه بوده است؟ از این رو، نسبت دادن هرگونه شکل یا شبیه به او، یا حتی نامیدن او به نام مقدسش، یا اشاره کردن به او با یک حرف یا یک نقطه، حرام است. . . اما پس از آنکه او صورت انسان آسمانی ( آدام قدمون ) را آفرید، همچون ارابه ای بر او نزول کرد، و اراده فرمود که به صورت او نامیده شود که همان نام مقدس «یهوه» است.
به عبارت دیگر «اِین سوف» به معنای «هستی بی نام» است. در فرازی دیگر، زوهر این اصطلاح را به «اِین» ( هیچ ) تقلیل می دهد، زیرا خداوند چنان از فهم بشری فراتر است که عملاً وجود ندارد. علاوه بر کتاب یِصیرا و زوهر، دیگر متفکران عرفانی یهودی در قرون وسطی، همچون اسحاق نابینا و عزریل، تبیین های دیگری از رابطه اِین سوف با سایر واقعیت ها و سطوح واقعیت ارائه داده اند. یهودا خیّاط در تفسیر خود بر مَعَرِخِت الوهوت، اصطلاح «اِین سوف» را بدین صورت توضیح می دهد:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفزوهر اصطلاح اِین سوف را چنین توضیح می دهد:
قبل از اینکه به جهان شکلی ببخشد، قبل از اینکه صورتی بسازد، تنها بود، بی شکل و بی شباهت به هیچ چیز دیگر. پس چه کسی می تواند بفهمد که او قبل از خلقت چگونه بوده است؟ از این رو، نسبت دادن هرگونه شکل یا شبیه به او، یا حتی نامیدن او به نام مقدسش، یا اشاره کردن به او با یک حرف یا یک نقطه، حرام است. . . اما پس از آنکه او صورت انسان آسمانی ( آدام قدمون ) را آفرید، همچون ارابه ای بر او نزول کرد، و اراده فرمود که به صورت او نامیده شود که همان نام مقدس «یهوه» است.
به عبارت دیگر «اِین سوف» به معنای «هستی بی نام» است. در فرازی دیگر، زوهر این اصطلاح را به «اِین» ( هیچ ) تقلیل می دهد، زیرا خداوند چنان از فهم بشری فراتر است که عملاً وجود ندارد. علاوه بر کتاب یِصیرا و زوهر، دیگر متفکران عرفانی یهودی در قرون وسطی، همچون اسحاق نابینا و عزریل، تبیین های دیگری از رابطه اِین سوف با سایر واقعیت ها و سطوح واقعیت ارائه داده اند. یهودا خیّاط در تفسیر خود بر مَعَرِخِت الوهوت، اصطلاح «اِین سوف» را بدین صورت توضیح می دهد:
wiki: عین سوف