عیسى

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عِیسَی: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علی نبینا وعلیه السلام (کلمه عیسی در اصل یشوع بوده که هم به معنای مخلص تفسیر شده و هم به معنای منجی و در بعضی از اخبار به کلمه یعیش ( زنده میماند )تفسیر شده )
معنی مَرْیَمَ: نام مادر حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام
معنی إِنجِیلَ: نام کتاب آسمانی حضرت عیسی (علی نبینا وعلیه السلام)
معنی نَّصَارَیٰ: مسیحیان(از حضرت رضا (علیهالسلام) پرسیده شد : چرا نصاری را نصاری نامیدند ؟ فرمود : چون ایشان از اهل قریهای بودند ، بنام ناصره ، که یکی از قراء شام است ، که مریم و عیسی بعد از مراجعت از مصر ، در آن قریه منزل کردند )
معنی نَصْرَانِیّاً: مسیحیت (از حضرت رضا (علیهالسلام) پرسیده شد : چرا نصاری را نصاری نامیدند ؟ فرمود : چون ایشان از اهل قریهای بودند ، بنام ناصره ، که یکی از قراء شام است ، که مریم و عیسی بعد از مراجعت از مصر ، در آن قریه منزل کردند )
معنی حَوَارِیُّونَ: جمع حواری و حواری کسی است که از میان همه مردم به آدمی اختصاص داشته باشد ، میگویند : اصل آن حور است که به معنای سفیدی خیلی زیاد است و مانند این است که حواری فلان شخص مانند اسب پیشانی سفید دارای نشان است و مردم او را به عنوان دوست و یاور وی میشناسند و...
معنی حَوَارِیِّینَ: یاران خاص و خالص (جمع حواری و حواری کسی است که از میان همه مردم به آدمی اختصاص داشته باشد ، میگویند : اصل آن حور است که به معنای سفیدی خیلی زیاد است و مانند این است که حواری فلان شخص مانند اسب پیشانی سفید دارای نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ...
معنی یَصِدُّونَ: صدایشان به مسخره و خنده بلند می شود (کلمه یصِدون به معنای یضجون - ضجه و خنده میکنند میباشد ، وعبارت "وَلَمَّا ضُرِبَ ﭐبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاًَ إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ" به این موضوع اشاره دارد که قریش وقتی شنیدند که قرآن به داستان عیسی (علیها...
معنی عَزْمِ: تصمیم جدی و عقد قلب است بر اینکه فعلی را انجام دهی ، و یا حکمی را تثبیت کنی ، بطوری که دیگر در اعمال آن تصمیم و تاثیرش هیچ سستی و وهن باقی نماند ، مگر آنکه به کلی از آن تصمیم صرف نظر کنی ، به این معنا که عاملی باعث شود به کلی تصمیم شما باطل گردد (معن...
معنی یَحْمِلُونَ: حمل می کنند ( منظور از عبارت "ﭐلَّذِینَ یَحْمِلُونَ ﭐلْعَرْشَ، کسانیکه عرش را حمل می کنند" آن بندگان مقربیست که فرامین الهی که اداره کننده جزء جزء آفرینش است و از علم بی انتهای او نشأت گرفته، را در اجزاء عالم توزیع و به دست عاملان اجرای آن می سپارند....
معنی یَخْلُفُونَ: جانشین باشند - جای یکدیگر را بگیرند (از آنجایی که معجزات حضرت عیسی به نظر مردم آن زمان تنها درتوان ملائکه بود در آیه "وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنکُم مَّلَائِکَةً فِی ﭐلْأَرْضِ یَخْلُفُونَ "منظور این است که از میان شما اگر بخواهیم به بعضی توانایی م...
معنی مَسِیحُ: لقب حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و علیه السلام (مسیح به معنای ممسوح (مسح شده)است و اگر آن جناب را به این نام نامیدند ، به این مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به یمن و برکت و یاممسوح به تطهیر از گناهان بوده و یا با روغن زیتون تبرک شده ممسوح گشته ، چون ان...
معنی عَرْش: داربست و آلاچیق - سقفی که بر روی پایههائی زده میشود ، تا بوتههای مو را روی آن بخوابانند - چیزی که سقف داشته باشد-هودج - کجاوه - تخت سلطان (از جهت بلندیش) -( کلمه عرش در قرآن به معنای مقامی است موجود که جمیع سر نخهای حوادث و امور در آن متراکم و جمع اس...
معنی عُزَیْرٌ: عزیر که یهود او را به زبان عبری عزرا میخواند، همچنانکه نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی درآمده ، و بطوری که میگویند کلمه یوحنا ی عبری در عربی یحیی شده است . و این عزرا همان کسی است که دین یهود را تجدید نمود ، بخت النصر مردان ی...
ریشه کلمه:
عیسی (۲۵ بار)

علی نبیّنا واله و «علیه‏السلام» از انبیاء بنی اسرائیل و نام مبارکش 25 بار در قرآن ذکر شده است. اینک قسمتی راجع به آن حضرت از قرآن: ولادت عیسی علیه السلام‏ مریم در «فلسطین» در مکانی دور از خانواده‏اش قرار داشت، فرشته‏ای در صورت بشر مستوی الخلقة از جانب خداوند پیش او آمد، مریم گمان کرد که جوان هوسرانی است و قصد تجاوز به او دارد. گفت: اگر پرهیزکاری از تو به خدا پناه می‏برم، فرشته گفت: من فرستاده پروردگار توام که پسری پاکیزه به تو عطا کنم. مریم به تعجّب گفت: چگونه مرا پسری باشد که انسانی به من دست نزده و زناکار نبوده‏ام. فرشته گفت: پروردگار تو چنین گفته: این بر من آسان است و می‏خواهم آن پسر را برای مردم از جانب خویش آیتی و رحمتی کنم و کاری مقرر شده و حتمی است. (فرشته در وجود مریم دمید و در دم حامله شد چنانکه فرموده: . ضمیر «فیهِ» به فرج راجع است وگرنه می‏فرمود «فیها» چنانکه فرموده: . چون مریم حامله شد با حمل خویش در مکانی دور گوشه گرفت و چون وقت وضع حمل رسید درد زادن او را سوی تنه درخت نخل کشید فکر اتّهام مردم و ترس لکّه دار شدن عفتش چنان بی تابش کرد که از ته قلب گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و چیزی حقیر بودم و فراموشم کرده بودند. عیسی که در همان حال متولد شده بود به قدرت خدا سخن گفت و صدا زد: مادرم محزون مباش. پروردگارت پائین تو نهری قرار داده، تنه نخل را سوی خویش تکان بده که خرمای تازه پیش تو افکند، بخور و بنوش و دلت را آرام کن. و اگر از آدمیان کسی را دیدی و از تو توضیح خواست به اشاره بگو: برای خدا روزه سکوت نذر کرده‏ام و امروز با کسی سخن نخواهم گفت. مریم مولود مسعود را در آغوش گرفت (و با بیم و امید) پیش قومش آمد تا بچه را در آغوشش دیدند همه از جا در رفته و گفتند: مریم چیز شگفت آوری آورده‏ای؟!! ای خواهر هارون پدرت مرد بدی نبود و مادرت زناکار نبود این چه وضعی است پیش آورده‏ای؟! مریم اشاره به عیسی کرد که از خودش بپرسید، گفتند با بچه‏ای که در گهواره است چگونه سخن گوئیم؟! عیسی به سخن درآمد و گفت: من بنده خدایم مرا کتاب داده و پیغمبر کرده است. و هر کجا که باشم با برکتم نموده و به نماز کردن و زکوة دادن سفارشم کرده است نسبت به مادرم نیکوکارم و خدا ستمگر بدبختم نکرده است. سلام بر من روزی که تولد یافتم و روزی که می‏میرم و روزی که زنده برانگیخته می‏شوم. (سوره مریم آیه 17-33 ترجمه آزاد). در جواب آنان که ایراد کرده و میگفتند: چگونه می‏شود انسان بدون پدر به دنیا آید و آن را دلیل پسر خدا بودن می‏گرفتند فرموده: . داستان عیسی نظیر جریان آدم ابوالبشر است که خدا او را (بدون پدر و مادر) از خاک آفرید و گفت: باش... هرچه رطب و یابس درباره ولادت عیسی «علیه‏السلام» گفته شود قابل قبول نیست و از درجه اعتبار ساقط است حق همان است که از قرآن کریم کلام دست نخورده خدا نقل کردیم . معجزات عیسی علیه‏السلام‏ هر پیامبری باید معجزه داشته باشد که دلیل نبوّت و حقانیّت وی شود قرآن مجید برای عیسی «علیه‏السلام» معجزاتی نقل می‏کند که ذیلاً می‏آوریم: 1- میتوانست از گل چون شکل مرغی بسازد و در آن بدمد و به اذن خدا مرغی بشود. 2- کور مادرزاد و برص زده را به اذن خدا شفا می‏داد و مرده‏ها را به اذن خدا زنده می‏کرد. 3- از آنچه مردم میخوردند و یا در خانه‏ها ذخیره می‏کردند خبر می‏داد. . قابل دقت است که قید «بِاِذْنِ اللَّهِ» دوبار در آیه ذکر شده یعنی اینکارها با اراده و اجازه خدا می‏کنم و اوست که تصّرف تکوینی را به من می‏دهد. وانگهی آیه به صورت وعده و اظهار قدرت است و از اینکه آن حضرت چنان کرد یا نه ساکت ولی بالملازمه می‏شود فهمید که عملی کرده است اما اینکه خدا چنان قدرت را به او داده بود بی شک است. فضیلت عیسی علیه‏السلام‏ او رسول با عظمت خداست دارای معجزات و مؤیّد به روح القدس . دین مبین اسلام در کلیّات دین عیسی است چنانکه دین نوح، ابراهیم و موسی علیهم‏السلام نیز هست . پیامبر پاک خدا از عباداللَّه الصالحین است . او در زائیده شدن و مادرش در زائیدن بی شوهر، نشانه قدرت بی پایان خدا هستند . روز قیامت از شهداء اعمال است . او از مقرّبان درگاه خدا و از راهنمایان توحید و دارای جاه و شرف در دنیا و آخرت است . خرافه پسر خدا بودن‏ آن حضرت از راهنمایان توحید بود، مردم را به یگانگی و عبادت خدا دعوت می‏کرد و میگفت: . . پیغمبری بود از پیامبران و مانند مردمان طعام می‏خورد . ولی پس از وی نصاری درباره او غلوّ کردند عدّه‏ای گفتند: او خداست!!!، عدّه‏ای گفتند: پسر خداست!!، عده دیگر قائل شدند که او یکی از سه خداست که عبارت اخرای تثلیث است قرآن مجید هر سه قول را به نصاری نسبت می‏دهد و از آن می‏فهمیم که آنها در عقیده به حضرت عیسی به سه گروه منقسم شده‏اند اینک آیات را به ترتیب بررسی می‏کنیم: 1- . این لفظ عیناً در آیه 72 همین سوره تکرار شده است. پر روشن است که عده‏ای از نصاری قائل بودند که عیسی «علیه‏السلام» خداست و ظهور آن در این است که عیسی و خدا یکی است والعیاذباللَّه خدا به بشر مبدّل شده است. این آیه را گرچه می‏شود با تثلیث و ابن اللَّه بودن تطبیق کرد ولی ظهورش در اتحاد و یکی بودن خدا و عیسی است (معاذاللَّه). 2- . ظهور آیه در فرزند بودن عیسی است گرچه با عقیده تثلیث نیز قابل تطبیق است. 3-. . مراد از سه خدا، خدا و روح‏القدس و عیسی است از «وَلاتَقُولُوا ثَلثَةٌ» روشن می‏شود که به هر سه نسبت الوهیّت می‏داده‏اند و نیز از «ثالِثُ ثَلثَةٍ» خدا سومی یعنی سه خدا هست. این خرافات پس از عیسی «علیه‏السلام» رونق گرفت و مشخّص گردید و چنانکه در «بنو-ابن» گفته‏ایم از ملل دیگر به نصاری راه یافت و در زمان عیسی «علیه‏السلام» از این خرافه‏ها خبری نبود و اینکه خداوند فرموده: . یعنی آنگاه که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم آیا تو به مردم گفته‏ای که مرا و مادرم را جز خدا دو معبود بگیرید؟ گفت: پاک و منزّهی تو، مرا نرسد آنچه به من سزاوار نیست بگویم. این آیه به قرینه آیات ذیل مخصوصاً آیه . راجع به قیامت است و در قیامت واقع خواهد شد. خرافه صلب‏ نصاری عقیده دارد: هر که بر دار آویخته شود ملعون است. آنگاه اصرار دارند که عیسی «علیه‏السلام» به دار آویخته شد و قتل او با آن وضع کفّاره گناهان است. و آن حضرت فدیه گناهان بشر است. پولس در رساله غلّاطیان فصل 3 بند 13 گوید: مسیح مارا از لعنت شریعت فدا کرد چون که در راه ما لعنت شد چنانکه مکتوب است: ملعون است هر که بر دار آویخته شود. یوحنّای رسول در رساله اول باب دوم بند اول می‏گوید: ای فرزندان من، این را به شما می‏نویسم تا گناه نکنید و اگر کسی گناهی کند شفیعی داریم نزد پدر یعنی عیسی مسیح عادل. و اوست کفّاره به جهت گناهان ما و نه گناهان ما فقط بلکه به جهت تمام جهان نیز (تمام شد). می‏گویند: چون آدم گناهکار شد او و فرزندانش مستحّق عذاب اخروی گشتند و چون فرزندان آدم نیز گناه کردند مستحق عذاب گشتند چنانکه قبلاً به وسیله گناه پدرشان مستحق شده بودند. از طرف دیگر خدا هم عادل است و هم مهربان. عذاب گناهکاران مخالف مهربانی و عفو از آنها مخالف عدل بود. این مشکل لاینحل مانده بود تا خداوند به برکت عیسای مسیح آن را حل کرد. بدین طریق که خدا پسر خود را که در عین حال خود خدا بود به شکم زنی از فرزندان آدم وارد نمود و از وی به صورت انسانی کامل متولد شد. از گناهان معصوم بود و تا مدّتی با مردم زندگی کرد انسان کامل بود که از انسان متولّد گردید و در عین حال خدا بود زیرا که پسر خدا بود و پسر خدا خود خداست. سپس خدا دشمنان را بر او مسلّط کرد تا وی را با فجیع‏ترین قتلی که دار آویختن باشد بکشتند با آنکه شخص مصلوب در کتاب الهی مورد لعن است بدین طریق عیسی متحمّل لعن و صلب شد تا کفّاره گناهان تمام بشر گردید (المیزان ج 3 ص 320- المنار ج 6 ص 24 به بعد). از اینجاست که نصاری صلیب را همه جا زینت مجالس کرده‏اند و گویند هر که به صلیب و کفاره گناهان بودن عیسی ایمان نداشته باشد اهل آتش است. *** ناگفته نماند: موضوع فداء و کفاره گناهان بودن عیسی «علیه‏السلام» افسانه‏ای بیش نیست و با موازین عقل و شرع سازگاری ندارد و به تصریح قرآن مجید عیسی به دار آویخته نشده و نیز به دست یهود کشته نشده است اینک کلام قرآن را بررسی می‏کنیم: . این آیه صریح است در اینکه عیسی به دست یهود نه به دار آویخته شده و نه کشته شده است ادّعای نصاری و پیراهن عثمان کردن صلب عیسی «علیه‏السلام» بی‏جا و افسانه است. و نیز روشن است که کار بر آنها مشتبه شده. با مراجعه به کتب تاریخ و تفاسیر و تحقیقات رجال اسلامی روشن خواهد شد که یهود به جای عیسی«علیه‏السلام» مردی به نام یهودای اسخریوطی را که شبیه به حضرت عیسی بود گرفته و کشتند و گمان کردند عیسی را کشته‏اند. عیسی با حواریّون در باغی بود، لشکریان قیصر شبانه با کاهنان یهود برای گرفتاری او وارد باغ شدند، شاگردان عیسی پراکنده شده پابه‏فرار گذاشتند، یهودای اسخریوطی که شبیه عیسی بود و جای عیسی را نیز او نشان داده بود به دست آنها افتاد او را با هلهله و غوغا کشان‏کشان بردند و چون مجال تحقیق بیشتر نبود به دارش زدند گوئی کاهنان یهود و لشکریان قیصر را مقصود آن بود که طرفداران عیسی را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند لذا بی آنکه تحقیق کنند و به داد و بیداد آن بدبخت گوش بدهند در میان هلهله به صلیبش کشیدند. ظاهراً معنای «وَ لکِنَ شُبِّهَ لَهُمْ» این است که یهودا به جای عیسی به دار رفت و یهود پنداشتند که عیسی است به روایتی یکی از حواریّون پس از اجازه حضرت عیسی خود را عیسی معرفی کرد و او را گرفته و به دار زدند و امر برآنان مشتبه شد. آنگاه فرمود: آنان که درباره عیسی اختلاف کردند در شّک‏اند و علمی ندارند و فقط از گمان پیروی می‏کنند و سپس تأکید فرموده «وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً» عیسی را روی یقین نکشتند بلکه ظّن کردند که او را کشته‏اند. اصرار و پافشاری قرآن در اینکه عیسی به دست یهود کشته نشده برای از بین بردن افسانه کفاره گناهان بودن است که نصاری نغمه آن را ساز کرده و دست بردار نیستند وگرنه از نظر قرآن مهم نبود که عیسی را به دار زنند یا نه. عجب است از مسلمانان بی اطلاع بی آنکه از دین و قرآن خود خبری داشته باشند و تحقیق کنند این افسانه را زنده می‏کنند. در فرهنگ امیرکبیر زیر لفظ «عیسی» نوشته‏اند که عیسی را به صلیب کشیدند. در گذشته نصراللَّه فلسفی استاد دانشگاه در صفحه 240 از کتاب تاریخ سال اول دبیرستان‏ها نوشت: حاکم رومی به سبب اعتراض و اصرار یهود به کشتن عیسی رضا داد پس عیسی را با اجازه او بر صلیب کشیدند و بدین وسیله صورت صلیب پیش عیسویان محترم و مقدس گردیده است. تعجّب است از چنین اشخاص که در محیط اسلام و ناف تشیع زندگی می‏کنند و عمری در طلب دانش می‏گذرانند ولی از ساده‏ترین قضایای دینشان بی‏اطلاع می‏مانند و کورکورانه از غربی‏ها تقلید می‏کنند. حقّا که عذر اینان قابل پذیرش نیست. پایان کار عیسی علیه‏السلام‏ مشهور است که عیسی (علیه‏السلام) به آسمان‏ها بالا رفت و در آسمان زنده است. بعضی نیز عقیده دارند که: به وضع ناشناس به اجل طبیعی مرد. اینک آیات را بررسی کرده آنگاه به رویات می‏رسیم: 1- . از این استفاده کرده‏اند که خدا عیسی را زنده به سوی خود بالا برد و جمله «عَزیزاً حَکیماً» نیز مؤیّد آن است گرچه خدا در همه جا هست ولی «رَفَعَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ» هم بالا رفتن را می‏رساند و هم تقرّب را. ولی در المیزان فرموده: این رفع نوع تخلیص عیسی از دست آنهاست خواه در آن وقت به حتف انف مرده باشد یا نه... 2- . توّفی به معنی تمام اخذ است و آن در قرآن بیشتر در موت به کار رفته مثل . . . و گاهی در مطلق اخذ آمده است مثل: . یعنی آنها را در خانه نگاه دارید تا مرگ آنها را دریابد یا خدا بر ایشان راهی قرار دهد. ایضاً . و در آیه . اخذ به واسطه خواب است. در آیه مورد بحث که فرموده: «اِنّی مُتَوَّفیکَ وَ رافِعُکَ اِلَیَّ...» اگر توّفی به معنی اخذ باشد مثل آیه: «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ» است یعنی: ای عیسی من تو را اخذ می‏کنم و به سوی خود بالا می‏برم، اگر به معنی مرگ باشد آنوقت مرگ عادی عیسی «علیه‏السلام» را می‏رساند. 3- . این آیه کلام عیسی است که روز قیامت به خدا خواهد گفت: من تا در میان مردم بودم بر آنها گواه بودم و چون مرا وفات دادی تو خودت بر آنها مراقب بودی. درباره «تَوَّفَیْتَنی» همان سخن هست که در آیه بالا گفته شد. خلاصه سخن‏ ناگفته نماند: توّفی گرچه به معنی تمام اخذ است ولی در قرآن فقط در میراندن به کار رفته نه در مطلق اخذ، و در آیه «یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ» نیز اخذ برای مرگ است لذا در آیه «مُتَوَّفیکَ وَ رافِعُکَ اِلَیَّ» قهراً باید میراندن مراد باشد و به قرینه آن می‏شود گفت که «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ» با قید توّفی است یعنی «تَوَفَّا اللَّهُ وَ رَفَعَهُ» در بحار در یک حدیث نبوی که خواهیم گفت نقل شده: «وَلکِنْ رَفَعَهُ اللَّهُ بَعْدَ اَنْ تَوَفَّاهُ» و خلاصه آنکه: به نظر نگارنده آیات در زنده زنده به آسمان رفتن عیسی صریح‏اند نه در مردن او به اجل طبیعی ولی اینکه به دست یهود کشته نشده و به دار آویخته نشده یقین است. اگر گویند:. که کلام عیسی است و از مرگ خود به لفظ «اَمُوتُ» خبر داده در مردن او صریح است؟ گوئیم: صریح است که مرگ حتماً او را خواهد یافت ولی اگر زنده به آسمان رفتن ثابت شود، مرگ قهراً پس از آن خواهد بود. نظری به روایات‏ فکر می‏کنم جامع‏تر از همه راجع به آسمان رفتن آن حضرت از حیث روایات بحارالانوار است مجلسی رحمةاللَّه در ج 14 بحار چاپ جدید از ص 335 تا 339 در این‏باره پانزده حدیث آورده بعضی مجمل و دارای دو احتمال است مثل آنکه از حضرت مجتبی «علیه‏السلام» نقل کرده که چون امیرالمؤمنین صلوات‏اللَّه‏علیه از دنیا رفت حضرت مجتبی «علیه‏السلام» در خطبه خود به مردم فرموده: «اَیُّهَا النَّاسُ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ رُفِعَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ...» ایضاً روایت دوم، سوم، چهارم، پنجم، پانزدهم و بعضی مطلقا خالی از ذکر رفع است. امّا بعضی در بالا رفتن به حالت زنده صریح‏اند در حدیث ششم نقل شده: خدا عیسی را از زاویه خانه بالا برد در حالیکه یارانش نگاه می‏کردند «ثُمَّ رَفَعَ اللَّهُ عیسی اِلَیْهِ مِنْ زاویَةِ الْبَیْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ اَلَیْهِ» ایضاً روایت 9-10-11 و در حدیث 14 هست: «فَیُقالُ اَنَّهُ ماتَ وَ لَمْ‏یَمُتْ» گویند: امام زمان«عج» مرده ولی نمرده است. و در این امر شبیه به عیسی است. در مجمع ذیل آیه «اِنّی مَتَوَفّیکَ وَ رافِعُکَ...» فرموده: «...روی عن النبی (علیه‏السلام) اَنَّهُ قالَ:اِنَّ عیسَی بْنَ مَرْیَمَ لَمْ یَمُتْ وَ اَنَّهُ راجِعٌ اِلَیْکُمْ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ» ایضاً فرماید به صحّت رسیده که آن حضرت «صلی‏اللَّه و علیه و آله» فرموده: «کَیْفَ اَنْتُمْ اِذا اُنزِلَ ابْنُ مَرْیَمَ فیکُمْ وَ اِمامُکُمْ مِنْکُمْ» چنانکه بخاری و مسلم در صحیح خود نقل کرده‏اند. نزول عیسی علیه‏السلام‏ از مجمع‏البیان از بخاری و مسلم نقل شد که عیسی به میان مردم نازل می‏شود حال آنکه امام مردم از مردم است. این روایت راجع به نزول حضرت عیسی است در زمان مهدی «علیه‏السلام». در المیزان ج 5 ص 152 فرموده: روایات از طرق اهل سنت و نیز از طرق شیعه از رسول خدا و اهل بیت علیهم‏السلام مستفیض است در اینکه هنگام ظهور مهدی «علیه‏السلام» عیسی «علیه‏السلام» نازل خواهد شد. نگارنده گوید: اگر مرگ عیسی ثابت شود باید گفت: معنی روایات نزول در ظهور مهدی «علیه‏السلام» آن است که عیسی به دستور خدا زنده خواهد شد و اگر زنده باشد که مطلب روشن است. لفظ عیسی‏ عیسی اصل آن یسوع است به معنی نجات دهنده لفظ «عیسو» مقلوب یسوع است و شاید «عیسی» تحریف «عیسو» باشد در قاموس کتاب مقدس زیر لغت یسوع گوید: آن به معنی نجات دهنده و مقصود از آن مسیح است. و در زبان عبرانی میان لفظ یسوع و یوشع فرقی نیست. در اقرب الموارد گوید: عیسی لفظی است عبرانی یا سریانی به قولی آن مقلوب یسوع است آن نیز عبرانی است و شاید عیسی تحریف عیسو باشد لفظ عیسی را مسلمانان به سیّدما یسوع مسیح نام نهاده‏اند. در المیزان ج 3 ص 211 فرموده اصل عیسی یشوع (با شین) است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده‏اند در بعضی اخبار آن را به «یعیش» تفسیر کرده‏اند و آن انسب است... لفظ مسیح مسیح لقب حضرت عیسی «علیه‏السلام» است هاکس در قاموس کتاب مقدس زیر لفظ مسیح می‏گوید:...عیسی به مسیح ملقب گشته زیرا که از برای خدمت و فدا معین و قرار داده شده است. ولی چون قرآن مجید این لقب را برای آن حضرت قبول کرده حتماً معنی فدا در آن ملحوظ نیست و هاکس اشتباه کرده است. زمخشری ذیل آیه . گفته: اصل مسیح در عبرانی مشیحا است به معنی مبارک. المیزان نیز اختیار کرده که آن معرّب مشیحا باشد که در کتب عهدین واقع است معنی آن پادشاه یا مبارک است. نگارنده احتمال می‏دهم در آیه «...اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ» لفظ «المسیح» صفت «اسمه» باشد یعنی نام مبارک او عیسی بن مریم است.

پیشنهاد کاربران

بپرس