عکبری عبدالله بن حسین

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اَبوالْبَقاءِ عُکْبَری، محب الدین عبدالله بن حسین بن عبدالله، نحوی و فقیه حنبلی. خاندانش از عُکْبَرا (شهری کوچک در نزدیکی بغداد) برخاستند، اما خود در سال 538ق در بغداد به دنیا آمد و در همان جا پرورش یافت. از این رو وی را در نسبت به باب الاَزَج (از محلات بغداد) اَزَجی نیز خوانده اند.
در کودکی به علت ابتلا به ابله از بینایی محروم شد. با این حال، از همان اوان جوانی به کسب علوم مختلف پرداخت. ادب عربی و نحو را از ابومحمد ابن خشّاب و ابوالبرکات ابن نجاح، لغت را نزد ابن عصار، قرائات را از ابوالحسن بطائحی و فقه را نزد ابوحکیم نهروانی حنبلی و ابویعلی صغیر فراگرفت و از ابن بطّی، ابوزرعه مقدسی، ابن هیبره وزیر و ابوبکر ابن نقور حدیث شنید و در تمامی این علوم تبحر یافت.
وی علاوه بر نحو، لغت، فقه و قرائات قرآن، در علم فرائض، حساب، جبر و مقابله و ادبیات نیز صاحب اطلاع بود، تا آن جا که ابن جوزی مشکلات خود را در ادبیات بر او عرضه می کرد. ابوالفرج ابن حنبلی، ابوالبقاء را در تمامی این علوم امام می خواند. گویند که او در 9 علم نظر می داد. آوازه شهرتش در زمان حیات، از مرزها گذشت و از اقطار مختلف سرزمین های اسلامی، طالبان برای فراگیری علم به سوی او می شتافتند. یاقوت او را استاد و پیشوای عصر می خواند و ابن نجار، ضمن اشاره به ملازمت طولانی خود با او، تصریح می کند که بسیاری از تألیفاتش را نزد او قرائت کرده است. از دیگر کسانی که نزد او علوم مختلف چون فقه، ادب و حدیث فراگرفتند، می توان ابن ابی الجیش، ابن دبیثی، پیاءالدین مقدسی، جمال الدین ابن صیرفی و ابوالفرج ابن حنبلی را نام برد. او همچنین مدتی معید ابوالفرج ابن جوزی در مدرسه باب الازج بود.
ابوالقاء فقیهی حنبلی مذهب بود. زمانی تدریس در مدرسه نظامیه بغداد را به او پیشنهاد کردند، اما از آن جا که پیروی مذهب شافعی از شروط تدریس بود، حاضر نشد مذهبش را رها کند و آن مقام را بپذیرد. صفدی علاوه بر فنون یاد شده، به شاعری ابوالبقاء نیز اشاره دارد، اما آنچه در غالب منابع به عنوان شعر از وی نقل شده، 3 بیت در مدح وزیر ناصر بن مهدی علوی است. این ابیات خالی از هرگونه احساس شاعرانه است، اما ابن رجب 12 بیت از 2 غزل وی را آورده که از روح لطیف و قریحه توانای سراینده حکایت دارد.
ابوالبقاء به سبب نابینایی، در قرائت متون نیازمند کمک شاگردانش بود، لذا به کنایه او را «تلمیذ تلامذته» (شاگرد شاگردانش) خوانده اند، چنان که حتی بسیاری از کتب ادب را از زبان همسر خود شنیده بود. او در تألیف، دارای روشی خاص بود، بدین گونه که هرگاه اراده تصنیف می کرد، همه کتاب هایی را که در آن زمینه نگارش یافته بود، گرد می آورد و پس از استماع این کتاب ها، آنچه را که به حافظه سپرده شده بود، املا می کرد.
چنان که گذشت، ابوالبقاء در زمینه علوم مختلف از چنان تبحری برخوردار بود که او را عالم بی نظیر روزگارش می خواندند. با این حال، آن چه باعث اشتهار او گردید، تسلط وی بر علم نحو بود. موضوع کثیری از تألیفات او را مباحث مربوط به نحو تشکیل می دهد و حتی در آن جا که به شرح ابیات و بیان قرائات قرآن و حدیث می پردازد، به بیان اعراب الفاظ اهتمام دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس