علیمرادخان زند

لغت نامه دهخدا

علیمرادخان زند. [ ع َ م ُ ن ِ زَ ] ( اِخ ) سومین تن از سلاطین زندیان به شمار میرفت وی که خواهرزاده کریم خان زند بود دو بار به سلطنت رسید. نخستین بار در سال 1193 هَ. ق. بدین تفصیل که زکی خان برادر مادری کریم خان پس از مرگ وی با این علیمرادخان همدست شد و به مخالفت با صادق خان برادر کریم خان برخاست و زمینه را چنان فراهم ساخت که ابوالفتح خان پسر کریم خان رسماً به پادشاهی برگزیده شود، اما دیری نگذشت که صادق خان ابوالفتح خان را از پادشاهی بر کنار ساخت و خود از سال 1193 تا 1195 هَ. ق. در شیراز سلطنت کرد. و در این هنگام علیمرادخان وی را مغلوب و مقتول ساخت و خود برای بار دوم از سال 1196 تا 1199 سلطنت کرد و در این سال درگذشت. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه و طبقات سلاطین اسلام ص 234 و معجم الانساب زامباور ص 389 شود.

فرهنگ فارسی

سومین تن از سلاطین زندیان بشمار میرفت وی که خواهر زاده کریم خان زند بود دوبار بسلطنت رسید نخستین بار در سال ۱۱۹۳ قمری بدین تفصیل که زکی خان برادر مادری کریم خان پس از مرگ وی با این علیمراد خان همدست شد و بمخالفت با صادق خان برادر کریم خان برخاست و زمینه را چنان فراهم ساخت که ابوالفتح خان پسر کریم خان رسما بپادشاهی برگزیده شود اما دیری نگذشت که صادق خان ابوالفتح خان را از پادشاهی برکنار ساخت و خود از سال ۱۱۹۳ تا ۱۱۹۵ قمری در شیراز سلطنت کرد و در این هنگام علیمراد خان ویرا مغلوب و مقتول ساخت و خود برای بار دوم از سال ۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹ قمری سلطنت کرد و در این سال درگذشت

دانشنامه آزاد فارسی

علیمرادخان زند ( -1199ق)
چهارمین پادشاه (حک: 1196-1199ق) سلسلۀ زندیه. خواهرزادۀ زکی خان زند بود و در زمان پادشاهی کریم خان زند در جنگ هایی برای سرکوب شورشیان شرکت داشت. پس از فوت کریم خان در 1193ق او با حمله و تصرف ارگ، ابوالفتح خان را به پادشاهی رساند و خود حاکم اصفهان شد. پس از کشته شدن زکی خان عازم شیراز شد و به ظاهر از ابوالفتح خان فرمانبرداری و شورش مجدد ذوالفقارخان افشار را سرکوب کرد. پس از چندی، با شکست دادن علینقی خان، حاکم جدید اصفهان، در آن شهر ماند. در 1195ق شیراز را تصرف کرد و پس از کشتن صادق خان به سلطنت رسید. در 1196ق به اصفهان بازگشت و آن جا را پایتخت خود کرد. برادر خود، جعفرخان، را به حکومت زنجان و سطانیّه فرستاد و خود برای فتح مازندران، به تهران رفت اما لشکر او شکست خورد. هنگامی که از حرکت جعفرخان به سمت اصفهان مطلع شد، به شتاب بدان جا رفت اما در مورچه‎ خورت، بیماری استسقا وفات یافت. وی مردی تندخو و بدبین و بهانه جو بود.
27010100

پیشنهاد کاربران

دانشنامه ایرانیکا زندها را ایرانی تبار و طایفه ای شبانی از شاخهٔ لک و در ادامه لکها را گروهی از �لرهای شمالی� می داند که در زاگرس داخلی و دشت همدان سکوت داشته اند. [۲۱]
گویش زندی لری: این گویش که دارای بسیاری از ضرب المثل ها و ترانه های عامیانه لغات پهلوی است هم اکنون بین زندی های ملایر کم و بیش رایج است. گویش زندی در عصر کریمخان زند و قبل از آن در دوران نادرشاه افشار
...
[مشاهده متن کامل]
بعلت سکونت تیره ها و طایفه های مختلف زندی در شهرستان های مختلف ایران، از شیراز و اصفهان گرفته تا دره گز، تهران و مازندران و کرمان و بندرعباس، در اکثر نقاط راه یافته و آثار بارزی از آن در گویش های محلی آن مناطق بر جای مانده است.

کتاب امنیت و انتظامات لورستان ص 48 مولف رضا اقبالی
لورها چهار طایفه اند اولی را فیلی
دوم لک و زند ( ثلاث )
سوم بختیاری
چهارم بویراحمد ممسنی لیروایی ( لور جنوبی )
واژه لک یک کلمه شمارشی می باشد که به برخی طوایف لور اطلاق شده است به معنی هزار یا صد هزار بیشتر کاربرد دارد
دودمان زند به رهبری کریمخان زند در سال ۱۱۶۳ هجری شمسی در ایران به قدرت رسیدند. شرفنامه بدلیسی آورده که خوانین زند خود را از قوم لر معرفی می کردند. [۲۴] دانشنامهٔ جهان اسلام زندها را از طوایف لک می داند که به گفتهٔ این منبع �شاخه ای از ایل لر� بوده اند. [۲۵]
لرهای زند شخصیت عشایری برجسته ای چون کریم خان زند از منطقه پری و کمازان در ملایر را میان خود پرورش داده و یکی از گروههای منسجم لر با سازمان سیاسی اجتماعی ایلیاتی در منطقه ملایر بودند که در مقطعی نقش تاریخی در سیاست کشور نیز ایفا نمودند
در کتاب ایران نامک نوشته شده کریم خان زند معمولاً به زبان لری یا فارسی سخن می گفت. [۳۰]منابع بسیار دیگر نیز آمده که طایفه زند از قوم لر به شمار می آمدند که در میانه زاگرس و دشت های همدان به روش دامداری
...
[مشاهده متن کامل]
می زیستند[۳۱][۳۲][۳۳]کتاب �تاریخ مفصل اسلام� که بخشی از آن به تاریخ ایران پس از اسلام اختصاص یافته، با اشاره به نام کریم خان، طایفهٔ زند را شعبهٔ کوچکی از طایفهٔ لک می داند. [۳۴] بسیاری از منابع از زندها به عنوان ایلی از مردم لر یاد کرده اند. [۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷]در برخی منابع، زند و لک جدا از هم ذکر شده اند. [۴۸][۴۹] در کتاب �کریم خان زند نیکوترین زمامدار تاریخ ایران� تألیف پناهی سمنانی آمده که زندها به دلیل عدم شهرت به لک معروف شدند. [۵۰]

بپرس