[ویکی فقه] علامه طباطبایی، حکیمی الهی، مفسر قرآن، اسلام شناس و فقیهی بزرگ و دانشمندی آگاه بود که اندوخته های فراوانی در زمینه فلسفه شرق و فلسفه غرب داشت. او در علومی چون: ادبیات، کلام، نجوم، هیئت و ریاضیات سرآمد بود. آثار علمی او در زمینه های مختلف، هر کدام گواه صادقی بر احاطه و عظمت مقام علمی وی است.
روزهای ماه «ذیحجه» ۱۳۲۱ ق. یکی پس از دیگری می گذشت و دل های شیفتگان بیتُ الله در هوای حرم الهی «لبیک شوق» سر می داد. یاد عرفات و نام مشعر عطش دیدار به جان ها داده بود.ناگاه «کعبه کرامت الهی» زیبا چهره ای نورانی را در آغوش پدر و مادری مهربان نهاد. گویی بار دیگر «زمزم» لطف خداوندی رخ نشان داده است.آری طفلی دیده به جهان گشود که نور سیادت بر سیمای بلورینش آینده ای روشن را خبر می داد. نام او را «محمّدحسین» نهادند و آن را به تبرّک نام «جدّ و فرزند» مایه برکت شمردند. زیرا خاندان محمّدحسین، خانواده ای اصیل بود که هماره بیرق بزرگی در دست داشته و شهر تبریز لبریز از نام آنان بوده است.«سراج الدّین عبدالوهاب» جدّ معروف اوست که با وساطت وی، نبرد خونین دولت ایران و عثمانی، در سال ۹۲۰ قمری پایان یافت و «مرحوم میرزا محمدتقی قاضی طباطبایی» شخصیّت دیگری است که از قرن ها پیش تاکنون شرافت و بزرگواری را از آن خاندان بزرگ قاضی طباطبایی تبریز کرده است.
طفولیّت و توفان حوادث
دوران کودکی «محمّدحسین» با توفان حوادث و بلا همراه بود. بیش از پنج بهار از عمر عزیزش نگذشته بود که مادری مهربان و با فضیلت را از دست داد. بغض غم و اندوه بی مادری او را رها نکرده بود که گرد یتیمی بر وجودش سنگینی کرد و از دیدن روی پدر محروم شد. همراه با برادر کوچک تر خود تنها ماند امّا هماره دست لطف خداوندی سایه بان مرحمتی بر سر او بود. مدّت زیادی از تحصیل او نمی گذشت که علاوه بر قرآن مجید، کتاب های گلستان، بوستان، اخلاق مصوّر، تاریخ معجم، ارشاد الحساب، نصابُ الصبیان و دیگر کتاب های متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت.صرف و نحو و معانی و بیان را نزد استاد خویش مرحوم شیخ محمدعلی سرابی آموخت و پس از آن با گامی بلند و همّتی فراتر، سطوح عالی در فقه، اصول، فلسفه و کلام را در زادگاه خود نزد اساتید آن خطّه تحصیل کرد. روح لطیف او، ذوقی هنری به وی بخشیده بود. دستمایه ای که با کمک آن توانست خوشنویسی را در اوان عمر خود از آقا میرزا علی نقی بیاموزد.با سپری شدن ایّام تلخ و ناکامی طفولیّت، شکوفه های رشد و تکامل بر شاخسار وجود سیّد محمّدحسین نمایان شد. وی از سال ۱۲۹۷ ش. تا ۱۳۰۴ علوم بسیاری آموخت. در این مدّت، تمامی درس های مربوط به سطح را فراگرفت و با شور و شوق بسیاری کتاب های مربوط به ادبیات، فقه، اصول، کلام و معارف اسلامی را آموخت.او خود از روزگار تحصیل خود چنین بازگو می کند:«در اوایل تحصیل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هرچه می خواندم نمی فهمیدم... پس از آن یک بار عنایت خدایی دامنگیرم شده، عوضم کرد. در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال حسّ نمودم به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریباً هیجده سال کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم... در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه می پرداختم بسیار می شد - به ویژه در بهار و تابستان - که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می گذراندم...»
جمعی از فضلاء و دانشمندان از شاگردان علامه، یادنامه علامه طباطبایی، ص۵۳.
مفسر فرزانه مدّت یازده سال در کنار مرقد نورآفرین امیرالمؤمنین (علیه السّلام) کسب علم کرده وی خوشه چین زبردست بود که بیشترین استفاده را از فرصت فراهم آمده نمود. فقه، اصول، فلسفه، ریاضیات، رجال را از محضر اساتیدی والامقام فراگرفت. بزرگانی چون: حاج میرزاعلی ایروانی، آیت الله نائینی، شیخ محمدحسین اصفهانی، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدعلی سرابی، سیدحسین بادکوبی، سیدابوالقاسم خوانساری، آیت الله حجت کوه کمری، میرزا علی اصغر ملکی، آیت الله حاج میرزا علی آقا قاضی.سر سلسله اساتید ایشان مرحوم قاضی است. شخصیّتی که «سیّدمحمّدحسین» را «علاّمه» کرد و جام وجود این انسان پاک را جرعه های حیات ابدی و معنویت جاودانه بخشید. مرحوم علاّمه پیرامون استاد خود مرحوم قاضی چنین می فرماید: «ما هرچه داریم... از مرحوم قاضی داریم. چه آنچه را که در حال حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم و چه طریقی که خودمان داریم و از مرحوم قاضی گرفته ایم»
بازگشت به تبریز
...
روزهای ماه «ذیحجه» ۱۳۲۱ ق. یکی پس از دیگری می گذشت و دل های شیفتگان بیتُ الله در هوای حرم الهی «لبیک شوق» سر می داد. یاد عرفات و نام مشعر عطش دیدار به جان ها داده بود.ناگاه «کعبه کرامت الهی» زیبا چهره ای نورانی را در آغوش پدر و مادری مهربان نهاد. گویی بار دیگر «زمزم» لطف خداوندی رخ نشان داده است.آری طفلی دیده به جهان گشود که نور سیادت بر سیمای بلورینش آینده ای روشن را خبر می داد. نام او را «محمّدحسین» نهادند و آن را به تبرّک نام «جدّ و فرزند» مایه برکت شمردند. زیرا خاندان محمّدحسین، خانواده ای اصیل بود که هماره بیرق بزرگی در دست داشته و شهر تبریز لبریز از نام آنان بوده است.«سراج الدّین عبدالوهاب» جدّ معروف اوست که با وساطت وی، نبرد خونین دولت ایران و عثمانی، در سال ۹۲۰ قمری پایان یافت و «مرحوم میرزا محمدتقی قاضی طباطبایی» شخصیّت دیگری است که از قرن ها پیش تاکنون شرافت و بزرگواری را از آن خاندان بزرگ قاضی طباطبایی تبریز کرده است.
طفولیّت و توفان حوادث
دوران کودکی «محمّدحسین» با توفان حوادث و بلا همراه بود. بیش از پنج بهار از عمر عزیزش نگذشته بود که مادری مهربان و با فضیلت را از دست داد. بغض غم و اندوه بی مادری او را رها نکرده بود که گرد یتیمی بر وجودش سنگینی کرد و از دیدن روی پدر محروم شد. همراه با برادر کوچک تر خود تنها ماند امّا هماره دست لطف خداوندی سایه بان مرحمتی بر سر او بود. مدّت زیادی از تحصیل او نمی گذشت که علاوه بر قرآن مجید، کتاب های گلستان، بوستان، اخلاق مصوّر، تاریخ معجم، ارشاد الحساب، نصابُ الصبیان و دیگر کتاب های متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت.صرف و نحو و معانی و بیان را نزد استاد خویش مرحوم شیخ محمدعلی سرابی آموخت و پس از آن با گامی بلند و همّتی فراتر، سطوح عالی در فقه، اصول، فلسفه و کلام را در زادگاه خود نزد اساتید آن خطّه تحصیل کرد. روح لطیف او، ذوقی هنری به وی بخشیده بود. دستمایه ای که با کمک آن توانست خوشنویسی را در اوان عمر خود از آقا میرزا علی نقی بیاموزد.با سپری شدن ایّام تلخ و ناکامی طفولیّت، شکوفه های رشد و تکامل بر شاخسار وجود سیّد محمّدحسین نمایان شد. وی از سال ۱۲۹۷ ش. تا ۱۳۰۴ علوم بسیاری آموخت. در این مدّت، تمامی درس های مربوط به سطح را فراگرفت و با شور و شوق بسیاری کتاب های مربوط به ادبیات، فقه، اصول، کلام و معارف اسلامی را آموخت.او خود از روزگار تحصیل خود چنین بازگو می کند:«در اوایل تحصیل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هرچه می خواندم نمی فهمیدم... پس از آن یک بار عنایت خدایی دامنگیرم شده، عوضم کرد. در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال حسّ نمودم به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریباً هیجده سال کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم... در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه می پرداختم بسیار می شد - به ویژه در بهار و تابستان - که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می گذراندم...»
جمعی از فضلاء و دانشمندان از شاگردان علامه، یادنامه علامه طباطبایی، ص۵۳.
مفسر فرزانه مدّت یازده سال در کنار مرقد نورآفرین امیرالمؤمنین (علیه السّلام) کسب علم کرده وی خوشه چین زبردست بود که بیشترین استفاده را از فرصت فراهم آمده نمود. فقه، اصول، فلسفه، ریاضیات، رجال را از محضر اساتیدی والامقام فراگرفت. بزرگانی چون: حاج میرزاعلی ایروانی، آیت الله نائینی، شیخ محمدحسین اصفهانی، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدعلی سرابی، سیدحسین بادکوبی، سیدابوالقاسم خوانساری، آیت الله حجت کوه کمری، میرزا علی اصغر ملکی، آیت الله حاج میرزا علی آقا قاضی.سر سلسله اساتید ایشان مرحوم قاضی است. شخصیّتی که «سیّدمحمّدحسین» را «علاّمه» کرد و جام وجود این انسان پاک را جرعه های حیات ابدی و معنویت جاودانه بخشید. مرحوم علاّمه پیرامون استاد خود مرحوم قاضی چنین می فرماید: «ما هرچه داریم... از مرحوم قاضی داریم. چه آنچه را که در حال حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم و چه طریقی که خودمان داریم و از مرحوم قاضی گرفته ایم»
بازگشت به تبریز
...
wikifeqh: آیت الله_سیدمحمدحسین_طباطبایی