عروس

/~arus/

مترادف عروس: بیو، بیوگ، لعبت

متضاد عروس: داماد

برابر پارسی: اروس، بیوگان

معنی انگلیسی:
bride, daughter-in-law

لغت نامه دهخدا

عروس. [ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. ( منتهی الارب ). زن نوکدخدا و مرد نوکدخدا، مگر در عرف اطلاق این بیشتر بر زن کنند، و به ضمتین خواندن خطاست. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. ( ناظم الاطباء ). مرد و زن مادام که در اِعراس و عروسی باشند. ( از اقرب الموارد ). مرد و زن که تازه خواستگاری شده است مادامی که در سور گردند. ( شرح قاموس ). ج ، عُرُس ، عَرائس ؛ گویند هم عُرُس و هن عرائس. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). یعنی جمع آن در مرد عرس ، و درزن عرایس است. ( از شرح قاموس ). هدی. هدیة. مهدیة.
در مثل گویند: کاد العروس یصیر أمیرا. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). لاعطر بعد عروس لامخباء لعطر بعد عروس ، این مثل در حق شخصی گویند که اجناس خوب و نیکو از وی پوشیده نباشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آن را برای کسی گویند که ذخیره کرده نمی شود از او چیزی گرانبها. ( شرح قاموس ). آن را در حق کسی گویند که چیز نفیس از وی پنهان نشود، و یا در مذمت پنهان کردن چیزی در وقت حاجت ، به کار برند. ( از اقرب الموارد ). اصل مثل این است که اسماء عذریة بنت عبداﷲ را شوهری بود عروس نام که پس از خواستگاری از او مرد. پس مردی از او خواستگاری کرد که بی چیز و بخیل و زشت بود و دهانی بدبوی داشت و چون خواست پیش اسماء برود اسماء او را گفت اگر اجازه دهی پسر عم مرده خود را بستایم. مرد گفت بکن. اسماء گفت : بر تو می گریم ای عروس عروسها، ای کسی که میان اهل خود در آرامی چون روباه بودی و در وقت سختی ها و گرفتاری هاچون شیر بودی و اوصافی در تو بود که مردم بر آن آگاه نیستند. مرد گفت آن اوصاف چیست ؟ اسماء گفت : در همت و عزیمت سستی نمی کرد و در بامدادهای سختی و گرفتاری ، شمشیر به کار می برد، سپس افزود: ای عروس روی سپید و تابان و نیکو و بزرگوار، که در تو چیزهایی بود که یاد کرده نشود. مرد گفت آن چیزها چه بود؟ اسماء گفت :وی از ناسزا و زشتی دور بود و دهانی خوش بوی داشت و او را بوی بد در دهان نبود، توانگر بود و تنگدست نمی بود، آنگاه مرد پی برد به اینکه منظور اسماء کنایه زدن بر اوست. و چون بنزد اسماء رفت به وی گفت خود را به بوی خوش بیالاید، ولی عطردان او را افکنده دید، اسماء در جواب گفت «لاعطر بعد عروس » یعنی عطر و بوی خوشی پس از عروسی نیست. و اصل این مثل را چنین نیز گفته اند که مردی با زنی ازدواج کرد و چون زن را بنزد او بردند دید که عطر بخود نزده است به او گفت پس عطر و بوی خوش تو کجاست ؟ زن جواب داد آن را پنهان کرده ام. پس مرد گفت «لامخباء لعطر بعد عروس » یعنی پس از عروسی ، پنهان کردن برای عطر نباشد. و رجوع به شرح قاموس شود: اجتلاء؛ جلوه دادن عروس را بر شوهر. ازفاف ؛ فرستادن عروس به خانه شوهر. اهتداء؛ به شوهر فرستادن عروس را. ( از منتهی الارب ). تقیین ؛ عروس بیاراستن. ( تاج المصادر بیهقی ). زَف ؛ عروس به خانه شوهر فرستادن. ( دهار ). فودج ؛ مرکب عروس. مجلوة؛ عروس جلوه داده. هداء؛ عروس را به خانه آوردن. ( منتهی الارب ). || زن داماد. ( برهان ). زنی که تازه زناشویی کرده ، در مقابل داماد. ( فرهنگ فارسی معین ). زن نوکدخدا و زن داماد. ( ناظم الاطباء ). زن به خانه شوی رفته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دختر نو شوی کرده. بانو. بیو. بیوگ. بیوگان. پیوگ. پیوگان. خوازنده. دغد. سنار. سنه. سنهار. نیوک. ویو : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یا [ جواهر التفسیر لتحفه الامیر ] تفسیریست بفارسی تالیف حسین کاشفی که آنرا برای امیر علیشیر نوایی تالیف کرده و در اول آن علوم و فنون متعلق بتفسیر را با ۲۲ عنوان ضمن ۴ اصل آورده و ظاهرا با تمام آن موفق نشده و از اول قر آن تا آیه ۸۴ سوره نسا تفسیر کرده و آن زیاده بر پنجاه هزار بیت است و آنرا تفسیر است زهراوین نیز گویند که تفسیر دو سوره کامل بقره و آل عمران است. مولف آنرا بنام [ مختصر ] تاخیص کرده است . دو نسخه خطی ازین تفسیر در کتابخانه عالی مدرسه سپهسالار موجود است .
( اسم ) زنی که تازه زناشویی کرده جمع عرائس ( عرایس ) مقابل داماد . توضیح در عربی به مردی که تازه زناشویی کرده اطلاق شود . ۲ - زن پسر شخص ۳ - هر چیز زیبا و آراسته . ۴ - بسیار محجبوب یا عروس ارغنون زن . زهره . ( رب النوع طرب ) یا عروس جهان . ستاره زهره . یا عروس چرخ . آفتاب . یا عروس چمن . گل . یا عروس چهارم . آفتاب . یا عروس خاوری . آفتاب . یا عروس خشک پستان . ۱ - زن نازا . ۲ - دنیای بی بقا جهان فانی . یا عروس دریایی . ۱ - جانوریست سخت پوست از شاخه بند پایان و از رده سخت پوستان و جزو راسته ده پایان که دارای شکم نسبتا بزرگی است و انتهای بدنش یک پرده شنای قوی به نام تلسن ختم می شود . این جانور کاملا شبیه خرچنگهای دراز رودخانه یی است و بسیار شکیل و زیباست و وجه تسمیه اش نیز همین است . انبرکهایش قوی است به طوری که با یک ضربت سریعا سخت ترین استخوان های جانورانی راکه شکار می کند و یا صدف حیوانات دریایی را قطع می کند و در شنا نیز بسیار سریع حرکت می کند طول بدنش تا ۵٠ سانتیمتر می رسد و وزنش تا ۵ کیلو گرم نیز مشاهده شده است . این جانور گوشتش مورد توجه اروپاییان است و به همین جهت در دریاهای شمال صید می شود خرچنگ دریایی . ۲ - مدوز . یا عروس روز . آفتاب . یا عروس شوی مرده . دنیای فانی . یا عروس عدن . ۱ - ماه قمر . ۲ - ستاره کوکب . یا عروس عرب . مکه معظمه . یا عروس فلک . آفتاب . یا عروس کج . صورتی زشت و مهیب که کودکان را بدان ترسانند . یا عروس گل . گل نوبر آمده . یا عروس مرده شوی . دنیای فانی . یا عروس معنی . معنی زیبا . یا عروس نه فلک . آفتاب .
موضعی است نزدیک مدینه

فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] ۱ - (اِ. ) زنِ تازه شوهر کرده . ج . عرائس . ۲ - در فارسی : زنِ پسر. ۳ - (ص . ) بهترین ، زیباترین . ،~ هزار داماد کنایه از: دنیا و بی وفایی آن .

فرهنگ عمید

۱. زنی که تازه ازدواج کرده.
۲. زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر.
۳. (صفت ) [مجاز] هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب.
* عروس پس پرده: = کاکنه
* عروس چرخ: [مجاز] خورشید.
* عروس خاوری: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس روز: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس فلک: [مجاز] = * عروس چرخ
* عروس دریایی: (زیست شناسی ) جانوری سخت پوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخک های بسیار دارد.

واژه نامه بختیاریکا

اَلوس؛ بهیگ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عروس، همسر پسر را گویند.
از احکام مرتبط با آن در باب نکاح سخن گفته اند.
احکام
عروس بر پدر شوهرش مَحرم است؛ از این رو، ازدواج پدر شوهر با او حرام خواهد بود. این حکم برای پدر پدرشوهر و هرچه بالاتر رود نیز ثابت است؛ چنان که در ثبوت حکم یاد شده تفاوتی میان پدر شوهر نسبی و رضاعی نیست.مادر عروس و هرچه بالاتر رود و نیز دختران عروس از غیر پسر انسان و هرچه پایین تر آید بر پدر شوهر محرم نیستند. اگر مردی به اشتباه با عروس خود آمیزش کند، آیا عروس بر شوهر خود حرام می شود یا نه؟ مسئله اختلافی است. اما اگر با او زنا کند، در صورتی که ارتکاب این عمل بعد از آمیزش شوهرش باشد، بدون شک موجب حرمت عروس بر شوهرش نخواهد شد. به قول مشهور همچنین است اگر زنا بعد از ازدواج و قبل از آمیزش باشد. از برخی قدما در این فرض، حرمت عروس بر شوهر نقل شده است.

دانشنامه عمومی

عروس یا پیو به زن در شب ازدواج گفته می شود. نوع و کیفیت مراسم ازدواج و پوشش عروس و داماد ( همسر عروس ) به فرهنگ و آداب جامعه بستگی دارد. امروزه لباس توری و سپید رنگ در بسیاری از کشورها مرسوم است. [ ۱]
عروس از ریشه واژه ای عربی ( از ریشه یونانی و واژه اروس خدای شهوت جنسی یونان هست که عربی شده است ) است که همچنین به عنوان نوعی نسبت خویشاوندی سببی هم به کار می رود به این معنا که همسرِ پسر شخص عروس شخص است . پیو معادل فارسی این واژه می باشد. به عروسی نیز پیوگانی می گویند. این واژه در زبان تالشی و دیگر زبانان مرتبط با فارسی همچنان محفوظ است. در لری به عروس ' بئوک' گفته می شود و مراسم عروسی در بین قوم لر با آداب و رسومات خاص خود برگزار می شود.
کلمه اروس ( با الف ) در زبان اوستایی که نیای زبان ایران است، سه ریشه دارد سپید ، زیبا و راست و طبق نظریه برخی زبان شناسان در عربی از این کلمه وام گرفته شده است زیرا ریشه این کلمه، حالت دیگری در زبان عربی ندارد. [ ۲] عروس برای میهمان های خود باید جشن بگیرد.
عروس وام واژه ای از عربی است و برابر فارسی آن وِیو، وَیوگ یا بَیوگ[ ۳] است و به جشن ازدواج هم جشن بیوگانی گفته می شود. [ ۴] در میان زبان های ایرانی، زبان های زازاکی ( ویو، ویوه ) ، تاتی ( ویه ) و تالشی ( ویو ) این واژه را حفظ کرده اند. ایران دخت مهرپرور در نوشته ای در روزنامهٔ امرداد می نویسد: واژگانی مانند عزیز و عروس پارسی بوده اند. پیشوندهای ا و ان در ایران باستان برای منفی کردن به کار می رفته. برای نمونه واژهٔ ژیژ به چشم ناخشنود بوده که عکس آن اژیژ بوده و برای فهم اعراب تبدیل شده به ازیز و سپس عزیز. برای واژهٔ عروس نیز چنین تعبیری وجود دارد.
عکس عروسعکس عروسعکس عروسعکس عروسعکس عروسعکس عروس

عروس (فیلم ۱۹۷۳). «عروس» ( ترکی استانبولی: Gelin ) یک فیلم به کارگردانی عمر لطفی آکاد است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد.
عکس عروس (فیلم ۱۹۷۳)

عروس (فیلم ۱۹۸۵). عروس ( انگلیسی: The Bride ) فیلمی در ژانر ترسناک و فانتزی است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.
استینگ
جنیفر بیلز
کلنسی براون
جرالدین پیج
کری الویس
• تیموتی اسپال
عکس عروس (فیلم ۱۹۸۵)

عروس (فیلم ۲۰۱۵). عروس ( اسپانیایی: La novia ) یک فیلم به کارگردانی پائولا اورتیز است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
اقتباسی از نمایشنامه مشهور «عروسی خون» فدریکو گارسیا لورکا که روایتگر داستان دو مردی است که همزمان عاشق یک زن می شوند و این زن در دوراهی سختی قرار می گیرد.
عکس عروس (فیلم ۲۰۱۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

شهناز, بیوگ

مترادف ها

bride (اسم)
عروس، تازه عروس

daughter-in-law (اسم)
عروس

فارسی به عربی

عروس

پیشنهاد کاربران

عَروس
همانندی " اَروس ، آروس ، آروش" با erotic یونانی ، انگلیسی سنجیدنی و درنگ کردنی ست.
در سنگسری به عروس اُرسو و به داماد زۏمه میگویند
لری بختیاری
بِئیگ:عروس
دُوا:داماد
عروس فیلمی ایرانی در ژانر درام به کارگردانی بهروز افخمی و نویسندگی بهروز افخمی و علیرضا داوودنژاد محصول سال ۱۳۶۹ است. در این فیلم نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب به ایفای نقش پرداختند.
حمید ( ابوالفضل پورعرب ) پسری است که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده و شغل و درآمدی ندارد و عاشق دختری به نام مهین ( نیکی کریمی ) می شود که خانواده او از وضعیت مالی خوبی برخوردارند و اختلاف طبقاتی باعث می شود که پدر عروس با ازدواج آنها مخالفت کند. حمید برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش وارد قاچاق دارو می شود و رضایت پدر عروس را به دست می آورد. حمید و مهین برای ماه عسل به شمال سفر می کند و در بین راه با زنی تصادف می کند و حمید از ترس مجازات علیرغم مخالفت مهین فرار می کند، چون حمید برای کمک به مصدوم برنمی گردد مهین خودش برای کمک به مصدوم به بیمارستان مراجعه می کند و در طی این مدت متوجه کارهای غیرقانونی حمید می شود و قصد جدائی از حمید را دارد. حمید توضیح می دهد که کارهای غیرقانونی او به خاطر او و پدرش بوده و حالا برای رهایی از مشکلات باید به او کمک کند…
...
[مشاهده متن کامل]

• ابوالفضل پورعرب
• نیکی کریمی
• عباس امیری مقدم
• سید علی سجادی حسینی
• فرحناز منافی ظاهر
• معصومه اسکندری
• مرتضی آوینی در یادداشتی با نام مستعار فرهاد گلزار دربارهٔ این فیلم گفته است: «عروس فیلمی است استادانه و نمونه ای از سینمایی مطلوب. اصل مطلب این است که افخمی سینما را همان طور که باید باشد دیده است نه بیش تر و نه کمتر. انتخاب پورعرب برای این نقش بسیار عالی و بازی او بی نقص است، چه جایزه بگیرد و چه نگیرد. تماشاگر همه چیز را باور می کند و هیچ لکه تاریکی نمی یابد تا به تعارض میان واقعیت با آنچه که در فیلم می گذرد پی ببرد. موسیقی فیلم آنقدر خوب روی فیلم نشسته بود تا آخر به یاد نیاوردم که فیلم موسیقی دارد. در فیلم «عروس»، عشق بین زن و مرد نیز صورتی واقعی داشت؛ نه صورتی افسانه ای آنسان که در روان شناسی اعماق طرح می شود و نه حالتی اروتیک، آن سان که در فیلم «نوبت عاشقی». همه چیز واقعی بود و در عین حال، واقعیتی عظیم تر از پس همه وقایع جلوه داشت. »
• مسعود فراستی در پاسخ به این که آیا عروس فیلم مطلوب سید مرتضی آوینی است گفته است: مرتضی خیلی با حساب و کتاب اسم مستعار در پایین مطالبش می زد؛ یعنی «فرهاد گلزار»، مرتضی آوینی هست و نیست. مرتضی اهل پنهان کردن خود نبود. اما اهل این بود که به مصلحت ها فکر کند، یک جا بزند مرتضی آوینی و جای دیگر بزند فرهاد گلزار، همچنان که مطالبی که در مورد مخلباف می نوشت به نام گلزار چاپ می کرد، اما مطلب دیده بان را زده سید مرتضی آوینی. مطلب که در مورد فیلم های روشنفکری می نوشت به نام فرهاد گلزار می زد چون این اسم آن فرد روشنفکری بود که از روشنفکری برگشته بود، سید مرتضی آوینی هم که خودش بود. سینمای ارزشی اش مشخص است. سینمای فرهنگی اش هم روشن است؛ این درست نیست که بگوئیم سینمای مطلوب مرتضی، عروس بود. … اسم مرتضی بالای مطالب دیده بان و مهاجر درشت می خورد سید مرتضی آوینی اما روی مطلب فیلم عروس می خورد فرهاد گلزار، این یعنی چی؟ یعنی کمی فکر کنند که چرا اسم اصلی اش را بالای مطلب نزده. خیلی ها هم همان موقع فهمیدند فرهاد گلزار همان مرتضی است. … از مطالب فرهاد گلزار دفاع می کرد اما حد دفاع را می گویم. این نبود که مرتضی با اسم فرهاد گلزار خلاف نظر خود مطلب بدهد و با اسم مرتضی، مطالب خودش را بدهد، مطالبش درجه بندی داشت. با اسم گلزار درجه بندی اش، ارزشی و سینمایی بود. با اسم آوینی خودش بود با همه ایدئولوژی، تفکر، نگرش و سینما.
• بهروز افخمی، کارگردان فیلم گفته که سید مرتضی آوینی «در مورد فیلم عروس به صورت خصوصی به من می گفت: در انتهای فیلم نتیجه گیری اخلاقی ای که گرفتی خوب نیست و به صورت فرمایشی و سفارشی به نظر می آید. » افخمی همچنین اشاره کرده که در زمان ارائه فیلم در جشنواره فیلم فجر نقدهای جریان روشنفکری نسبت به فیلم مثبت بوده، اما بعد از اکران عمومی فیلم و پس از حمایت جریان راست و روزنامه کیهان از آن، جریان روشنفکری بر علیه فیلم نقد نوشتند و آن را مبتذل خواندند.
• فرامرز رفیع پور: «در این فیلم، روحیه مصرف گرایی و نیز ارزش های مادی، ثروت، نابرابری و سودجویی به مثابه ارزش های مثبت اشاعه داده شده و در مقابل ارزش های مذهبی و انقلابی کاملاً تحت الشعاع ارزش های مادی و سودجویی قرار گرفته است. »

عروس
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/عروس_(فیلم_۱۳۶۹)
به عروس در لری آروس و آریس گفته می شود
البته پایین لغت نامه دهخدا زدن اشتباه کردن چون لغت نامه دهخدا پارسی است
واژه #عروس چه ریشه ای دارد ؟ آیا واژه ای عربی است ؟ برابرهای دیگر آن در زبان های ایرانی چه هستند ؟
عروس همان اَروس ایرانی بمعنای سپیدی و روشنی است و معادل دیگر آن که بسیار پرکاربرد است : بهیگ / بهی یا بیوگ / بیو است : این واژه از ریشه هندواروپایی wedh بمعنای تعهد و پیمان بستن، آمده و با انگلیسی wedding هم ریشه است. همچنین در اوستایی 𐬬𐬀𐬜𐬏� ( vaδū ) و . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

بعنوان یک لر می گویم ؛ تا جایی که بیاد دارم همیشه از واژه � بِـهِگ � استفاده کرده ایم : تازه بهگ، و یا بهگ برون و . . . از واژه اَلوس نیز بمعنای رنگ سفید جانوران استفاده می کنیم
منبع.
لغت نامه دهخدا

عروسعروسعروسعروس
سلام در زبان تپوری ( مازندرانی ) واژگان : ( آجیش = بدن لرز ) ، ( آروس = زیبا رو ) ، ( اَجیک = کرم خاکی ) ، ( اَفتو = ظرف مخصوص اب گرم ) . حرکت ( آ ) در اول واژگان تپوری یعنی برای نامگذاری بکار می رود ، گاهی در تلفط به ( اَ ) و ( اِ ) تبدیل می شود .
واژه عروس
معادل ابجد 336
تعداد حروف 4
تلفظ 'arus
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: عرائس]
مختصات ( عَ ) [ ع . ]
آواشناسی 'arus
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
بیگم
عبدالخلیل قوطوری
در مورد کلمۀ عروس در زبان ترکی ( ترکمنی ) :
عروس arus - �rus - عَر �r اَر ar= مرد، جوانمرد، شوهر، آقا، همسر، و. . . us اوس =بالا، بالا سر، مافوق، روی، رو، و. . . - در مقابل ( آس as= پایین، کمترین، زیر ، و. . . ) - عروس شده= آقا بالاسر شده، شوهر بالاسر شده
...
[مشاهده متن کامل]

Ustunde اوستوندَ= در بالا، و. . . - astinda آستیندا = در پایین، در زیر، و. . . .
- a�al آیال - �r اَر= زن - شوهر
A�al آیال= ( آی ay=ماه، قمر، زیبا، قشنگ، جمیل، زیبارو، محبوب، معشوق، یار، دوست داشتنی، مطلوب، و. . . ) ( آل al = گرفته، کسب کرده، بدست آورده، و. . . فعل امر آلماک almak= گرفتن، کسب کردن، بدست گرفتن، و. . . )

واژه عروس
معادل ابجد 336
تعداد حروف 4
تلفظ 'arus
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: عرائس]
مختصات ( عَ ) [ ع . ]
آواشناسی 'arus
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان عامیانه
واژگان مترادف و متضاد
در ترکی به عروس گلین میگن
کردی جنوبی: وەۊ ( =وَیْوْ )
تو کوردیم به عروس میگیم "بوک"
فک کنم خیلی شبیه پیوگ هست
به هر حال اکثر زبونای ایرانی به یه ریشه میرسن
مهروران به کثرت و به کسوت عروس را اروس و اوروس گفتند که جای تقدیر دارد ( البته ارس هم در لهجه خروان هم رایج شده است ) اما این واژه با قومی وابستگی دارد که به زیبایی شهره اند و تمدن مفرغ در کف اینان بود . . . شرح ماوقع در پنچه اورمهانی شرفنامه مهروی نادره اثر خاندان شرف
واژه عروس کاملا پارسی است چون در عربی می شود زوجة این واژه یعنی عروس صد درصد پارسی است.
همسر فرزند را عروس گویند و گاه در اصطلاح عامیه به همسر برادر نیز گفته می شود.
ازدواج با همسر فرزند حتی پس از طلاق یا مرگ فرزند جایز نیست ولی ازدواج با همسر برادر پس از طلاق یا مرگ برادر جایز و حلال است.
ارث به عروس تعلق نمی گیرد.
به همسر فرزند یا همسر برادر عروس گفته می شود.
ازدواج با عروس ( همسر فرزند ) حرام است.
همسر فرزند را عروس گویند.
اوروس
عروس ریخت اربی ( عربی ) واژه ی پارسی اروس است.
پارسی باستان: ائوروشا ( سپید )
پارسی پهلوی: اروس
پارسی نوین: اروس
اربی: عروس
ارمنی: هارس
گرجی: اردزالی
تاجیکی: اروس
سواحیلی: بی بی اروسی
شهناز
اروس خدای عشق در اسطوره های یونان و احتمالا واژه عروس از آن گرفته شده باشد
گلین. بیوک
و خروسک: خروس ک پسوند شباهت یه گونه بیماری هست که صدایی مانند خروس از دهان بیمار خارج می گردد البته مانای خروس کوچک هم دهد
سنجاقک :که به غیر از یک گونه بخش بندی ایلاتی در عثمانی مانای یک گونه سوزن که ته آن گرد است و شبیه به حشره سنجاقک است پس میتوان گفت ک از گونه تشبیه کننده است البته سنجاق ترکی است ولی سنجاقک ترکی _پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

و باقی چیز های که گفتین همگی پارسی است

در پاسخ به جدیری
در مورد اروس که بانو کیان توضیح دادن در مورد باقی واژه های عربی مانند عریان و عقاب که آشکار است بدون استدلال دارید واژه خواری می کنین
و این در پارسی پیشوند که فقط برای کوچک کردن و ناسازا گفتن نست برا نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

ک تصغیر:کوچک نخودک
ک تحقیر :مردک و زنیکه
ک نجیب کننده:باب ک به مانای پدر گرامی یا نجیب مانند بابک خرمدین
ک دلسوزی:مانند طفلک البته طفل عربی هستش
ک زیبایی:مانند کنیزک
ک همراهی:سنگک
که تشبیه:اروسک لواشک پنیرک
در مورد گروس که نیاز به گفتن نیست
اکنون در باره ی خروس:دکتر کزازی در مورد واژه ی " خروس" می نویسد : ( ( خروس در پهلوی خروسxrōs بوده است. ریختی از آن خروش ، در خروشیدن کاربرد یافته است در پهلوی خروستن xrōstan. ریخت نوتر آن با دیگر گونی س به ه در پارسی خروه است که اندک در متن های ادبی به کار رفته است ستاک اوستایی خْروس که به معنی فریاد برآوردن است با کروشْ در سانسکریت سنجیده شده است.

پیوگ
بهترین جایگزین برای عروس است.
هرچند واژه آروس با این نگارش پارسی است و نمیتوان آن را از پرهون واژگان زدود، ول با سخن رودکی بزرگ :
بسا که مست درین خانه بودم و شادان
چنانک جاه من افزون بد از امیر و پیوگ
...
[مشاهده متن کامل]

گمان بر این است که پیوگ و بیوگ بهتر از آروس و عروس باشد.
اینگونه جشن پیوند زناشویی را نیز پیوگانی یا بیوگانی توان گفت.

نگارش درست این واژه اروس می باشد؛ زیرا پارسی است نه اربی. این واژه در سنسکریت: اَروسَ arusa ( رو به سرخی؛ زیرا بر چهره ی اروس سرخاب می مالیدند تا زیباتر شود ) و در اوستایی: اَئوروشَ aur - uŝa ( سپید، درخشان ) و در پهلوی اروس arus ( سپید ) بوده است و این که اروسان جامه ی سپید بر تن می کنند از همین روست.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس