عدم و ملکه حقیقی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عدم و ملکه حقیقی، به معنای وجود و عدم چیزی نسبت به موضوعی با فرض قابلیت اتصاف نوع یا جنس و یا شخصِ موضوع به آن چیز است.
در ملکه و عدم ملکه دو اصطلاح است:۱. مشهوری؛۲. حقیقی.
ملکه و عدم ملکه مشهوری
«ملکه مشهوری» عبارت است از: وجود چیزی در موضوعی که شخص آن موضوع در زمان مناسب برای اتصافش، مستعد و قابل برای آن چیز است؛ مانند قوه و استعداد نوشتن که در شخصی موجود باشد و آن شخص در سنی باشد که بتواند بنویسد، ولی نه آن قوه محضه که در کودک و حتی در جنین نیز هست زیرا زمان اتصاف آن ها به نوشتن نرسیده است، و نه آن قوه ای که به مقام فعلیت رسیده است (مثل قوّه ای که در شخص، هنگام اشتغال به نوشتن موجود است)، بلکه آن قوه ای که از قوه محض بودن خارج شده و هنوز به صرافتِ فعلیت نرسیده است؛ مثل قوّه نوشتن در کسی که در زمان اتصاف به نوشتن (سن مناسبی که قابلیت نوشتن در آن سن پیدا می شود) نوشتن را آموخته است و هر وقت بخواهد می تواند بنویسد. «عدم مشهوری» عبارت است از: عدم چنان وجودی (که در ملکه مشهوری بیان شد) در همان هنگام که قابلیت موضوع، موجود است مشروط به اینکه تحول و انتقال از ملکه به عدم ممکن باشد، ولی از عدم به ملکه ممکن نباشد. پس هر یک از این سه (بینایی و موی جلوی سر و دندان) در موقع خود، به حسب مشهور، ملکه است و اعدام آنها (که در زبان عربی عمی، صلع و دَرَد گفته می شود) چون هنگام مقتضی و موقع مناسب، واجد شرط مزبورند عدم مشهوری اند، به خلاف موردی که این امور به سبب استعمال دوا موقتاً حادث شده باشد که در این فرض، انتقال و تحول از عدم به وجود نیز امکان پذیر است. همچنین، به خلاف کوری در بچه درندگان، پیش از هنگامی که معمولاً در آن هنگام چشم باز می کنند، زیرا در آن حال، هنوز استعداد بینایی موجود نیست و همچنین به خلاف نازایی برای پیران.
ملکه و عدم ملکه حقیقی
«ملکه حقیقی» عبارت است از: وجود چیزی نسبت به موضوعی که نوع یا جنس اعم از قریب و بعید و یا شخص آن موضوع چه در زمان اتصاف و چه غیر آن، اقتضای قبول آن کند. «عدم ملکه حقیقی» عبارت است از: عدم وجود مزبور، خواه این عدم در وقت باشد یا قبل یا بعد از وقت، و خواه تحول و انتقال از یکی به دیگری ممکن باشد یا نه.
اصناف عدم حقیقی
...

پیشنهاد کاربران

ندار و دار راستی:عدم وملکهء حقیقی.
حقیقی:راستی.
واقعی:درستی.

بپرس