عبدالله ندیم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ندیم، عبدالله، نویسندۀ انقلابی و خطیب قیام احمد عُرابی پاشا بوده است.
عبدالله بن مصباح بن ابراهیم ادریسی حسنی در ۱۰ ذیحجه ۱۲۶۱/ ۱۰ دسامبر ۱۸۴۵ در اسکندریۀ مصر به دنیا آمد. نسب او به حسن بن علی بن ابوطالب علیهم السلام می رسد. پدرش، عبدالله، از اهالی روستای شرقیه در جنوب مصر بود و از آن جا به اسکندریه مهاجرت کرده بود. او فرزندش را به مکتبخانه فرستاد تا خواندن و نوشتن و قرآن بیاموزد. سپس عبدالله ندیم در مسجد شیخ ابراهیم پاشا به فراگیری علوم دینی، مانند فقه شافعی و اصول، و منطق پرداخت و به آموختن ادبیات علاقه مند شد و با سرودن شعر و نوشتن متون ادبی به محافل ادبی راه یافت. پدرش که علاقه مند بود وی عالم دینی برجسته ای شود، با گرایش او به ادبیات مخالفت نمود و از پرداخت هزینۀ تحصیلش خودداری کرد. ندیم که با ادبیات نمی توانست امرار معاش کند، ناگزیر در تلگرافخانۀ شهر بنها استخدام شد. پس از آن در تلگرافخانۀ دفتر کاخ عالی در قاهره، که مادر اسماعیل پاشا در آن جا زندگی می کرد، به کار پرداخت. او در قاهره با بسیاری از ادبای مصر، مانند محمود سامی البارودی، عبدالله فکری، سیدعلی ابوالنصری، محمود صفوت الساعاتی، شیخ احمد الزرقانی، محمدسعید بن جعفرپاشا و عبدالعزیزبک، آشنا شد و از محضر آنان بهره برد. پس از مدتی، به اتهام سهل انگاری، از تلگرافخانه اخراج شد و در دقهلیه، معلمی فرزندان فرماندار آن جا را برعهده گرفت. پس از آن به المنصوره رفت و با حمایت یکی از بزرگان شهر، به نام محمدالغرقاوی، در مغازه ای به کار پرداخت، اما آن جا را کانون گردهمایی اهل ادب کرد، که موجب ورشکستگی او شد. وی در ۱۲۹۳/ ۱۸۷۶ به شهر طنطا رفت و به فعالیتهای ادبی خود ادامه داد.
بازگشت به زادگاه
ندیم در ۱۲۹۶/ ۱۸۷۹ به زادگاهش بازگشت و در آن جا به دو تن از دوستان خود، محمد امین و محمود واصف، که از مؤسسان جمعیت مصرالفتاة (مصر جوان) بودند، پیوست و از طریق آنان با ادیب اسحاق و سلیم النقاش، صاحبان دو روزنامۀ معروف مصر و التجاره، آشنا شد و به کار مطبوعات پرداخت. او با کمک همفکران خود، در ۱۲۹۶/ ۱۸۷۹ الجمعیة الخیریة الاسلامیة (انجمن خیریۀ اسلامی) را، با هدف تعلیم جوانان و پیشرفت علمی آنان، در مصر تأسیس کرد. مهمترین هدف این جمعیت، تأسیس مدرسه ای برای دانش آموزان یتیم و نیازمند بود تا با مبانی علوم جدید آشنا شوند.
نشریۀ فکاهی التنکیت و التبکیت
او به آموزش فن خطابه و سخنوری علاقۀ بسیاری داشت و با هدایت او، دانش آموزانش نمایشنامه های انتقادی وی، مانند العرب و همچنین الوطن و طالع التوفیق (وطن و اقبال و خوشبختی)، را در حضور توفیق پاشا اجرا کردند. ندیم پس از چندی، به اتهام فساد، از الجمعیةالخیریة الاسلامیة کنار گذاشته شد و به نگارش مقاله برای روزنامه ها ادامه داد و سردبیر دو روزنامۀ المحروسه و العصر الجدید شد. او پس از آن، نشریۀ فکاهی التنکیت و التبکیت (طنز و انتقاد) را تأسیس کرد که نخستین شمارۀ آن در ۸ رجب ۱۲۹۸/ ۶ ژوئن ۱۸۸۱ منتشر شد. پس از آغاز قیام احمد عرابی پاشا و تحت تأثیر آن، ندیم انتشار نشریه التنکیت و التبکیت را در ۲۳ ذیحجۀ ۱۲۹۸/ ۱۶ نوامبر ۱۸۸۱ متوقف کرد و به قاهره رفت و به قیام پیوست و خطیب و سخنگوی آن شد و به جای التنکیت و التبکیت، نشریۀ الطائف را در قاهره منتشر کرد. ندیم در نشریۀ الطائف از اقدامات اسماعیل پاشا انتقاد و بر لزوم اصلاحات از طریق حکومت پارلمانی تأکید کرد. اما مقالات تحریک آمیز نشریه، سبب توقیف آن شد. حمایت گسترده و مؤثر ندیم از قیام عرابی پاشا و درخواست او از مردم برای مبارزه با استعمار انگلیس، نقش او را در جایگاه خطیب انقلابی عرابی تثبیت کرد. انتقاد تند و گستردۀ او از توفیق پاشا، تعطیل دائم نشریه را در پی داشت پس از شکست قیام عرابی پاشا در ۱۱ ذیقعده ۱۲۹۹/ ۲۴ سپتامبر ۱۸۸۲، ندیم مخفی شد و در دوران اختفا، به تحقیق و تألیف پرداخت. او کتاب کان و یکون را نوشت که دربرگیرندۀ مباحثات علمی و دینی ندیم و دوست فرانسوی او در این دوران است. قصیده وطنیةالشرق (ملی گرایی شرق)، که در آن مردم مشرق زمین را موعظه کرده، از دیگر آثاراو در این دوره است. ندیم در ۲۸ صفر ۱۳۰۹/ ۳ اکتبر ۱۸۹۱ در شهر الجمیزه دستگیر و به شهر یافا در فلسطین تبعید شد. استقبال علی افندی ابی المواهب (مفتی شهر یافا) از ندیم، وضع او را بهبود بخشید، به گونه ای که ندیم خانه ای تهیه و آن جا را محل گردهم آیی ادبا و علما کرد. در ۱۳۱۰/ ۱۸۹۲ عباس حلمی دوم، جانشین توفیق پاشا، ندیم را عفو کرد و او به قاهره بازگشت و به روزنامه نگاری پرداخت و نشریۀ الاستاذ را، با مضامین علمی و اخلاقی و فکاهی، منتشر کرد. او به رغم تأکید بر دخالت نکردن در سیاست و مدیریت کشور، در نشریه اش اندیشه های ضداستعماری خود را آشکار ساخت و از دخالت انگلیس در ادارۀ امور کشور انتقاد کرد. همچنین در این نشریه، در ۴ شعبان ۱۳۱۰/ ۲۱ فوریۀ ۱۸۹۳ خواستار تأسیس فرهنگستان زبان عربی (مجمع اللغة العربیة)، برای حفظ زبان عربی و صیانت ازآن، شد. اما این خواست پس از مرگش، در ۱۳۱۳ش/ ۱۹۳۴ محقق گردید. ندیم در اختلافات بین عباس حلمی و لرد کرومر) نمایندۀ انگلیس در مصر (، از عباس حلمی حمایت کرد. از این رو، مطبوعات انگلیسی او را مذهبی و متعصب و ضد اروپایی معرفی کردند و سرانجام عباس حلمی، تحت فشار لرد کرومر، در۱۳۱۱/ ۱۸۹۳ از انتشار الاستاذ جلوگیری نمود. ندیم به یافا تبعید شد و حکومت مصر با این شرط که در مطبوعات دربارۀ اوضاع سیاسی مصر مطلبی ننویسد، مقرری برای او در نظر گرفت، اما ندیم در تبعید به فعالیتهای سیاسی خود بر ضد عثمانی ادامه داد. او دوباره تبعید شد و مدتی در اسکندریه بود، اما با توجه به نظر سلطان عبدالحمید و برای مراقبت بیش تر از او، به استانبول رفت و منصب بازرسی مطبوعات به وی واگذار شد و زیرنظر شخص سلطان قرار گرفت. ندیم در استانبول با سیدجمال الدین اسدآبادی دیدار کرد و بین آن ها مناسبات صمیمانه ای برقرار شد. چندی بعد ندیم در استانبول به بیماری سل مبتلا شد و پس از وخامت اوضاع جسمانیش، در ۲ جمادی الاولی ۱۳۱۴/ ۱۰ اکتبر ۱۸۹۶ در همان جا درگذشت
آثار ندیم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس