[ویکی فقه] بیطار، عبدالرزّاق بن حسن، عالم دینی، ادیب و مورخ سوری بود.
در ۱۲۵۳/ ۱۸۳۷ در محله میدان دمشق به دنیا آمد.
تحصیلات بیطار
پس از فراگیری خواندن و نوشتن و حفظ قرآن ، نزد شیخ احمد حلوانی قرائت قرآن ، و سپس بیش تر دروس مقدماتی را از پدرش، شیخ حسن بیطار، فراگرفت و پس از درگذشت پدرش در ۱۲۷۲، نزد برادرانش، شیخ محمد و شیخ عبدالغنی بیطار، فقه حنفی و قرائات مختلف قرآن را فراگرفت و دانشهایی چون ریاضیات و هیئت و موسیقی را ـ علاوه بر علوم دینی و ادبی ـ از شیخ محمدبن مصطفی طنطاوی (متوفی ۱۳۰۶) آموخت.
وی تا ۱۳۰۰ همواره ملازم و شاگردِ نزدیک شیخ عبدالقادربن محیی الدین جزائری مغربی بود و از وی پاره ای متون عرفانی همچون الفتوحات المکیّة را فراگرفت.
بیطار با شیخ محمد عبده ، محمود شکری آلوسی و جمال الدین قاسمی که هرسه به گونه ای از مفسّران سلفی و با دیدگاه های خاص به شمار می آیند، از نزدیک آشنا، و بویژه با دو فرد اخیر دارای مراودات علمی بود.
شاید از همین رو، وی در پاره ای از باورهای سلفی راه افراط پیمود.
عقایدبیطار
وی به انگیزه مبارزه با بدعت و خرافات ، روایات بکتاشیه و اسرائیلیات ناسازگار با عقل را یکسان مردود می شمرد و به عنوان نفی توسّل به غیر خداوند، با رفتن به زیارتگاه ها و امامزاده ها مخالفت می کرد.
اعتقاد وی به لزوم حاکمیت قرآن در صحنه زندگی، احیای سنّت نبوی و نیز عقیده به لزوم اجتهاد ـ که در فضای حاکم بر مراکز علمی اهل سنّت باب آن مسدود بود ـ سبب شد که او را به ایجاد مذهبی جدید متهّم کنند.
با آن که وی غالباً از ورود در مناصب سیاسی ـ مذهبی روزگار خود پرهیز می کرد، پاره ای از ملاحظات سیاسی مخالفان درباره او، در رواج برخی اتهامات نسبت به وی بی تأثیر نبوده است.
وفات بیطار
...
در ۱۲۵۳/ ۱۸۳۷ در محله میدان دمشق به دنیا آمد.
تحصیلات بیطار
پس از فراگیری خواندن و نوشتن و حفظ قرآن ، نزد شیخ احمد حلوانی قرائت قرآن ، و سپس بیش تر دروس مقدماتی را از پدرش، شیخ حسن بیطار، فراگرفت و پس از درگذشت پدرش در ۱۲۷۲، نزد برادرانش، شیخ محمد و شیخ عبدالغنی بیطار، فقه حنفی و قرائات مختلف قرآن را فراگرفت و دانشهایی چون ریاضیات و هیئت و موسیقی را ـ علاوه بر علوم دینی و ادبی ـ از شیخ محمدبن مصطفی طنطاوی (متوفی ۱۳۰۶) آموخت.
وی تا ۱۳۰۰ همواره ملازم و شاگردِ نزدیک شیخ عبدالقادربن محیی الدین جزائری مغربی بود و از وی پاره ای متون عرفانی همچون الفتوحات المکیّة را فراگرفت.
بیطار با شیخ محمد عبده ، محمود شکری آلوسی و جمال الدین قاسمی که هرسه به گونه ای از مفسّران سلفی و با دیدگاه های خاص به شمار می آیند، از نزدیک آشنا، و بویژه با دو فرد اخیر دارای مراودات علمی بود.
شاید از همین رو، وی در پاره ای از باورهای سلفی راه افراط پیمود.
عقایدبیطار
وی به انگیزه مبارزه با بدعت و خرافات ، روایات بکتاشیه و اسرائیلیات ناسازگار با عقل را یکسان مردود می شمرد و به عنوان نفی توسّل به غیر خداوند، با رفتن به زیارتگاه ها و امامزاده ها مخالفت می کرد.
اعتقاد وی به لزوم حاکمیت قرآن در صحنه زندگی، احیای سنّت نبوی و نیز عقیده به لزوم اجتهاد ـ که در فضای حاکم بر مراکز علمی اهل سنّت باب آن مسدود بود ـ سبب شد که او را به ایجاد مذهبی جدید متهّم کنند.
با آن که وی غالباً از ورود در مناصب سیاسی ـ مذهبی روزگار خود پرهیز می کرد، پاره ای از ملاحظات سیاسی مخالفان درباره او، در رواج برخی اتهامات نسبت به وی بی تأثیر نبوده است.
وفات بیطار
...
wikifeqh: عبدالرزاق_بیطار