[ویکی فقه] حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی به سال ۱۳۰۴ ش. در شهر ایلام دیده به جهان گشود. تحصیلات را تا ششم نظام قدیم ادامه داد و سپس در کسوت معلمی به تدریس مشغول شد اما رؤیایی صادق مسیر زندگی او را تغییر داد.
او در رؤیا، محضر دوازده امام معصوم را در حالی درک می کند که وجود مقدس ائمه هدی با جمعی از مردم و دانش آموزان بر او وارد می شوند بقچه ای را که به همراه داشته، باز کرده و قبایی را از آن خارج می کنند و بر تن او می پوشانند و عصایی به دستش می سپارندآنگاه به او امر می کنند که این جمله را به مردم بیاموزد : ولایة علی بن ابی طالب حصنیفمن دخل حصنی امن من عذابیوی از خواب بر می خیزد و چون قلم و کاغذ در دسترس نبود، زغالی را از بخاری بیرون می آورد و این جمله را بر دیوار منزل می نگاردجمله ای که تاریخ هجرتش را رقم می زند و سرآغاز راه دیگری در زندگیش می شود. راهی که «هستی» به نیم نگاه راهبر و راهنمایش «هست» است و تلخی ها و سختی ها بر رهروانش از عسل شیرین تر.
در بارگاه نور
شیخ عبدالرحمن با هجرت به کربلای معلی چون کبوتری بر گرد «کعبه شش گوشه» به طواف می پردازد و واژه، واژه علم را با توسل و تعبد جهت می بخشد. از آنجا که مرهم شهریه جراحت فقر خود و خـانواده اش را التیـام نمی بخشد، با خـرید بـیل کارگـری، روزها را در باغهای خارج شهر به آبیاری و شبها را در صحن ابا عبدالله و حجـره ها به تحـصیل می پردازد. عرق روز را به مرکب شب تبدیل و طی دو سال از ابتدای جامع المـقدمات تا پایان شرح لمعه را نزد اسـتادان به نـام آن زمـان چـون آیة الله سعید تنکابنی، آیة الله جعفر رشتی، آیة الله محمد حسین مازنـدرانی، آیة الله یوسـف بیـارجمندی، و والد آیة الله محمد هادی معرفت تلمذ می کند و با رحلت آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی کربلا را به سوی سامرا ترک، و در مدرسه میرزای شیرازی فصلی دیگر از علم و عمل را آغاز می کند. او در مدت اقامت هشت ساله خود در کنار مرقد امام علی النقی علیه السّلام و امام حسن عسکری علیه السّلام ضمن تحصیل رسائل و مکاسب در درس خارج فقه و اصول آیـة الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی، آیة الله حاج شیخ عبدالرسول اصفهانی و آیة الله حاج شیـخ عبدالله اصفهانی (معروف به حاج شیخ) شرکت کرده، از خرمن علم و ادب هر یک خوشه ها بر می چیند. در این زمان است که روح صیقل خورده شیخ عبدالرحمن در فقر و مصیبت فرزند، او را بـه حریم نورانی این دو امام همام نزدیک کرده، مورد توجه و شاهد کرامات این بارگاه نور می شود. پس از چندی عطش سیری ناپذیر علم و معـرفت وی را به بـارگاه امیر مؤمنان علی علیه السّلام و حوزه نجف اشرف می کشاند و در درس خارج آیـات عـظام : سید محسن حکیم ، سید ابوالقاسم خویی ، حـاج سید محمود شاهرودی ، آقا میرزا باقـر زنجانی و آقا شیخ حسین حلی شرکت کرده، در مقابل اسـتادان تفسیر، کلام ، فلسفه و عرفان نـیز زانـوی ادب بر زمین می زند. آوازه علم و تقوای شیخ عبدالرحمن او را در زمره هیئت استفتای برخی از مراجع قرار می دهدآوازه ای که در همان روزهای آغازین ورود به حوزه در کربلای معلی ورد زبان عام و خاص بود. آیة الله محمد هادی معرفت می گوید : «عبادت ایشان در حوزه علمیه کربلا نمونه بود و همه ایشان را به پاکی و تعبد می شناختند و چنان گرم تحصیل بودند که حتی یک لحظه را تلف نمی کردند.»
در محفل انس
با آغاز نهضت روحانیت در ایران و تبعید امام راحل به نجف اشرف ، آیة الله حیدری گمشده خود را در وجود امام می یابد و جاذبه روحانی اش او را به مدار و محفل انس او می کشاند. وی ضمن شرکت در درس خارج اصول و فقه امام در بحث « ولایت فقیه » امام نیز شرکت می کند و همین درس افقی نو را فرا روی او می گشاید و اندیشه سریان فقه در گستره جامعه و به عینیت رساندن احکام الهی در متن زندگی مردم را، در باورش بارور می کند. او که پس از سالها تلاش و تحصیل به مقام اجتهاد رسید، می آید تا رسالت الهی خویش را در جامعه به انجام رساند.
در رکاب ولایت
...
او در رؤیا، محضر دوازده امام معصوم را در حالی درک می کند که وجود مقدس ائمه هدی با جمعی از مردم و دانش آموزان بر او وارد می شوند بقچه ای را که به همراه داشته، باز کرده و قبایی را از آن خارج می کنند و بر تن او می پوشانند و عصایی به دستش می سپارندآنگاه به او امر می کنند که این جمله را به مردم بیاموزد : ولایة علی بن ابی طالب حصنیفمن دخل حصنی امن من عذابیوی از خواب بر می خیزد و چون قلم و کاغذ در دسترس نبود، زغالی را از بخاری بیرون می آورد و این جمله را بر دیوار منزل می نگاردجمله ای که تاریخ هجرتش را رقم می زند و سرآغاز راه دیگری در زندگیش می شود. راهی که «هستی» به نیم نگاه راهبر و راهنمایش «هست» است و تلخی ها و سختی ها بر رهروانش از عسل شیرین تر.
در بارگاه نور
شیخ عبدالرحمن با هجرت به کربلای معلی چون کبوتری بر گرد «کعبه شش گوشه» به طواف می پردازد و واژه، واژه علم را با توسل و تعبد جهت می بخشد. از آنجا که مرهم شهریه جراحت فقر خود و خـانواده اش را التیـام نمی بخشد، با خـرید بـیل کارگـری، روزها را در باغهای خارج شهر به آبیاری و شبها را در صحن ابا عبدالله و حجـره ها به تحـصیل می پردازد. عرق روز را به مرکب شب تبدیل و طی دو سال از ابتدای جامع المـقدمات تا پایان شرح لمعه را نزد اسـتادان به نـام آن زمـان چـون آیة الله سعید تنکابنی، آیة الله جعفر رشتی، آیة الله محمد حسین مازنـدرانی، آیة الله یوسـف بیـارجمندی، و والد آیة الله محمد هادی معرفت تلمذ می کند و با رحلت آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی کربلا را به سوی سامرا ترک، و در مدرسه میرزای شیرازی فصلی دیگر از علم و عمل را آغاز می کند. او در مدت اقامت هشت ساله خود در کنار مرقد امام علی النقی علیه السّلام و امام حسن عسکری علیه السّلام ضمن تحصیل رسائل و مکاسب در درس خارج فقه و اصول آیـة الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی، آیة الله حاج شیخ عبدالرسول اصفهانی و آیة الله حاج شیـخ عبدالله اصفهانی (معروف به حاج شیخ) شرکت کرده، از خرمن علم و ادب هر یک خوشه ها بر می چیند. در این زمان است که روح صیقل خورده شیخ عبدالرحمن در فقر و مصیبت فرزند، او را بـه حریم نورانی این دو امام همام نزدیک کرده، مورد توجه و شاهد کرامات این بارگاه نور می شود. پس از چندی عطش سیری ناپذیر علم و معـرفت وی را به بـارگاه امیر مؤمنان علی علیه السّلام و حوزه نجف اشرف می کشاند و در درس خارج آیـات عـظام : سید محسن حکیم ، سید ابوالقاسم خویی ، حـاج سید محمود شاهرودی ، آقا میرزا باقـر زنجانی و آقا شیخ حسین حلی شرکت کرده، در مقابل اسـتادان تفسیر، کلام ، فلسفه و عرفان نـیز زانـوی ادب بر زمین می زند. آوازه علم و تقوای شیخ عبدالرحمن او را در زمره هیئت استفتای برخی از مراجع قرار می دهدآوازه ای که در همان روزهای آغازین ورود به حوزه در کربلای معلی ورد زبان عام و خاص بود. آیة الله محمد هادی معرفت می گوید : «عبادت ایشان در حوزه علمیه کربلا نمونه بود و همه ایشان را به پاکی و تعبد می شناختند و چنان گرم تحصیل بودند که حتی یک لحظه را تلف نمی کردند.»
در محفل انس
با آغاز نهضت روحانیت در ایران و تبعید امام راحل به نجف اشرف ، آیة الله حیدری گمشده خود را در وجود امام می یابد و جاذبه روحانی اش او را به مدار و محفل انس او می کشاند. وی ضمن شرکت در درس خارج اصول و فقه امام در بحث « ولایت فقیه » امام نیز شرکت می کند و همین درس افقی نو را فرا روی او می گشاید و اندیشه سریان فقه در گستره جامعه و به عینیت رساندن احکام الهی در متن زندگی مردم را، در باورش بارور می کند. او که پس از سالها تلاش و تحصیل به مقام اجتهاد رسید، می آید تا رسالت الهی خویش را در جامعه به انجام رساند.
در رکاب ولایت
...
wikifeqh: عبدالرحمن_حیدری_ایلامی