عاشقان
لغت نامه دهخدا
عاشقان. [ ش ِ ] ( اِخ ) دهی است از میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 12هزارگزی شمال باختری مشهد درکنار کشف رود واقع در جلگه و آب و هوای آن معتدل است و 132 تن سکنه دارد. محصول آن غله و شغل اهالی زراعت و مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
عاشقان. [ ش ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه - جیرفت و 7 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
عاشقان (سیریک). عاشقان، روستایی در دهستان بیابان بخش مرکزی شهرستان سیریک در استان هرمزگان ایران است.
این روستا زادگاه حامد غلامی که یکی از پیج های پرطرفدار اینستاگرام در شهرستان سیریک را دارد می باشد
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۸۳ نفر ( ۴۳ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این روستا زادگاه حامد غلامی که یکی از پیج های پرطرفدار اینستاگرام در شهرستان سیریک را دارد می باشد
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۸۳ نفر ( ۴۳ خانوار ) بوده است. [ ۱]
wiki: عاشقان (سیریک)
عاشقان (فیلم ۲۰۱۷). عاشقان ( انگلیسی: The Lovers ) فیلمی در ژانر کمدی و رمانتیک به کارگردانی آزازل جیکوبز است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دبرا وینگر، آیدان گیلن، و جسیکا سولا اشاره کرد.
wiki: عاشقان (فیلم ۲۰۱۷)
عاشقان (فیلم ۲۰۲۰). عاشقان ( فرانسوی: Amants ) یک فیلم مهیج به کارگردانی نیکول گارسیا است. این فیلم برای اولین بار در بخش اصلی هفتاد و هفتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد.
wiki: عاشقان (فیلم ۲۰۲۰)
عاشقان (نقاشی). عاشقان، چکامه ای در پل ( انگلیسی: The Lovers ) یا غروب پاییزی یک نقاشی رنگ روغن روی کرباس است که در سال ۱۸۸۸ توسط امیل فراینت کشیده شده. این نقاشی هم اکنون در موزه هنرهای شهر نانسی فرانسه است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: عاشقان (نقاشی)
پیشنهاد کاربران
دلباختگان - شیفتگان - پاکبازان
ارباب وفا ؛ عاشقان. ( آنندراج ) :
حیف از تو که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی.
حیف از تو که ارباب وفا را نشناسی
ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی.
دلباختگان
عاشقان: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحی است که معمولاً از طرف مداح و منبری به عزاداران و اهل مجلس اطلاق می شود. این اصطلاح معمولاً زینت بخش نام هیئات عزاداری یا جلسات آموزشی مداحی نیز می باشد. واژه هایی دیگر مثل �محبّان�، �عشاق� و. . . نیز به همین منظور به کار می رود.
گر سیل عالم پر شود ، هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم ، تا غم خورد مرغ هوا
گر سیل عالم پر شود ، هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم ، تا غم خورد مرغ هوا
ما رخ ز شکر افروخته ، با موج و بحر آموخته
... [مشاهده متن کامل]
زان سان که ماهی را بود ، دریا و توفان جانفزا
این باده اندر هر سری سودای دیگر می پزد
سودای آن ساقی مرا ، باقی همه آن شما
ای عاشقان ، ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا
دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله
امروز می در می دهد تا برکند از ما قبا
ای رشک ماه و مشتری ، با ما و پنهان چون پری
خوش خوش کشانم می بری ، آخر نگویی تا کجا
هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی
خواهی سوی مستیم کش ، خواهی ببر سوی فنا
عالم چو کوه طور دان ، ما همچو موسی طالبان
هردم تجلی می رسد برمی شکافد کوه را
یک پاره اخضر می شود ، یک پاره عبهر می شود
یک پاره گوهر می شود ، یک پاره لعل و کهربا
ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او
ای کوه چون می خورده ای ما مست گشتیم از صدا
ای عاشقان ، ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا
مرغان آبی را چه غم ، تا غم خورد مرغ هوا
گر سیل عالم پر شود ، هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم ، تا غم خورد مرغ هوا
ما رخ ز شکر افروخته ، با موج و بحر آموخته
... [مشاهده متن کامل]
زان سان که ماهی را بود ، دریا و توفان جانفزا
این باده اندر هر سری سودای دیگر می پزد
سودای آن ساقی مرا ، باقی همه آن شما
ای عاشقان ، ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا
دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله
امروز می در می دهد تا برکند از ما قبا
ای رشک ماه و مشتری ، با ما و پنهان چون پری
خوش خوش کشانم می بری ، آخر نگویی تا کجا
هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی
خواهی سوی مستیم کش ، خواهی ببر سوی فنا
عالم چو کوه طور دان ، ما همچو موسی طالبان
هردم تجلی می رسد برمی شکافد کوه را
یک پاره اخضر می شود ، یک پاره عبهر می شود
یک پاره گوهر می شود ، یک پاره لعل و کهربا
ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او
ای کوه چون می خورده ای ما مست گشتیم از صدا
ای عاشقان ، ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا