عاسل

لغت نامه دهخدا

عاسل. [ س ِ ] ( ع ص ) انگبین گیرنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || نیزه سخت لرزان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). || مرد نیک و صالح. ج ، عُسُل. || مرد ستوده کردار و نیک عمل که بدان ستایش و ذکر او را بیارایند و مانند انگبین شیرین گردانند. || ( اِ ) گرگ. ج ، عُسَّل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس