ظهار
لغت نامه دهخدا
ظهار. [ ظَ ] ( ع اِ ) ظاهر زمین سنگستان و سنگناک.
ظهار. [ ظِ ] ( ع مص ) تظهیر. مظاهره. تَظَهر. با زن خود صیغه بیزاری زیرین گفتن : انت ِ عَلَی َّ کظَهْرِ اُمّی ؛ یعنی چنانکه مادر بر من حرام است تو نیز از این پس چنانی. و در این حال زن بدو حرام شود و تا کفاره ندهد حلال نگردد. ظهار در جاهلیت موجب تحریم ابدی زوجه بر زوج بود و اسلام آن را فقط سبب لزوم کفاره بر زوج در صورت اراده نزدیکی با زوجه قرار داد. از برای تحقق ظهار لازم است که زوج بالغ و عاقل و رشید باشد و دو عادل نیز جمله دال بر ظهار را استماع کنند. ظهار بالکسر لغة مصدر ظاهَرَ الرجل ؛ أی قال لزوجته انت علی کظهر امی ؛ أی انت علی حرام کظهر امی. فکنی عن البطن بالظهر الذی هو عمود البطن ، لئلایذکر ما یقارب الفرج. ثم قیل ظاهر من امرأته ، فعدّی بمن ، لتضمین معنی التجنب لاجتناب اهل الجاهلیة عن المراءة المظاهر منها، اذ الظهار طلاق عندهم کما فی الکشاف. و شرعاً تشبیه مسلم عاقل بالغ زوجته أو جزء منها شائعاً کالثلث و الربع أو ما یعبر به عن الکل بما لایحل النظر الیه من المحرمة علی التأبید و لو برضاع أو صهریة و زاد فی النهایة قید الاتفاق احترازاً عما لو قال انت علی مثل فلانة و فلانة ام من زنی بها أو بنتها لم یکن مظاهراً و لا فرق بین کون ذلک العضو أو غیره مما لایحل الیه النظر. و انما خص باسم الظهار تغلیباً للظهر لأنّه کان الاصل فی استعمالهم. فالتشبیه مخرج لنحو انت امی و اختی فانه لیس ظهاراً کما فی مبسوط صدرالاسلام. فلو قال ان فعلت کذا فانت امی و فعلته فهو باطل و ان نوی التحریم. و قید المسلم احتراز عن الذمی و العاقل عن المجنون و البالغ عن الصبی . فان ظهار هؤلاء غیر صحیح. و الاضافة مخرجةلما قالت المراءة لزوجها انت علی کظهر امی ، فانه لیس بشی و عن ابی یوسف انه ظهار. و قال الحسن انه یمین کما فی المحیط. و قید الزوجة مخرج لاجنبیة أو لامته قال لها ان تزوجتک فانت علی کظهر امی. فانه لم یکن ظهاراً الا اذا تزوج الاجنبیة و الامة بعد اعتاقها فانه ینقلب ظهاراً کما فی قاضیخان و غیره. و قید علی التأبید مخرج لما اذا شبه بمزنیة الاب أو الابن فان حرمتها لاتکون مؤبدة. و لذا لو حکم بجواز نکاحها نفذ عندمحمد خلافاً لابی یوسف. و یدخل ما اذا شبه بظهر ام امراءة قبل هذه المراءة أو نظر الی فرجها بشهوة. فانه ظهار عند ابی یوسف خلافاً لابی حنیفة. ثم حکم الظهار حرمة الوطی و دواعیه الی وجود الکفارة. هکذا یستفاد من جامع الرموز و فتح القدیر. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( مصدر ) با زن خود صیغه بیزاری ذیل را گفتن : انت علی کظهر امی یعنی چنان که مادر بر من حرام است تو نیز از این پس چنانی . درین حال زن بدو حرام شود و تا کفاره ندهد حلال نگردد مظاهره تظهیر .
یکی از حصن های یهود در خیبر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] "ظِهار" از ماده ی "ظَهر" بوده که در لغت به معنی "پشت" است. اما "ظِهار" در اصطلاح فقه نوعی از طلاق است که مرد در این نوع طلاق به همسرش می گوید: «ظَهرکِ عَلیّ کَظَهر أمّی عَلیّ» یعنی، پشت تو نسبت به من، همانند پشت مادرم به من هست؛ همان طور که آمیزش با او حرام است، انجام این عمل با تو نیز بر من حرام است و با گفتن این عبارت زن تا ابد بر همسرش حرام می شود. ظهار باید با این صیغه ی مذکور باشد و به غیر این صیغه، ظهار صورت نمی گیرد؛ مثلا با تشبیه همسر به پدر، خواهرِ یا فرد بیگانه، ظهار فعلیت پیدا نمی کند؛ بلکه باید به همان صیغه و تشبیه به مادر باشد.
ریشه ی ظهار را باید در جاهلیت جستجو کرد؛ در زمان جاهلیت قبل از اسلام این نوع طلاق بسیار شایع و مرسوم بود؛ زیرا سریع انجام می شد و افراد پایبند به اصول، عواطف و احساسات نبودند تا باکی از ظهار نمودن همسران داشته باشند. در زمان جاهلیت ظهار از شدیدترین نوع طلاق به شمار می رفت، به گونه ای که با این طلاق، زن برای مرد تا ابد حرام می شد. و در ظهور اسلام "اوس بن صامت" اولین کسی است که همسر خود "خوله دختر ثعلبه" را طلاق ظهار داد. همسرش شکایت نزد رسول خدا برد، و آن حضرت به انتظار بیان حکم ماند، تا اینکه آیات ظهار نازل شد. درست است که سبب نزول آیه خاص است، اما حکم آیه عام بوده و شامل تمام افراد ظهار کننده می شود.
ظهار در قرآن
همان طور که بیان شد "ظهار" از جمله طلاق های مرسوم در جاهلیت بود. اما قرآن کریم این نوع از طلاق را "سخنی زشت و باطل" معرفی کرده و اگر فردی این عمل را انجام داد، برای رجوع مجدد به همسرش، باید کفاره ی عمل قبیح خود (ظهار) را بپردازد. احکام مربوط به ظهار و فلسفه ی جعل کفاره بر این نوع طلاق در دو سوره مطرح شده است.
← ممنوعیت ظهار در قرآن
ظهار در شرع مقدس اسلام همانند دیگر احکام دارای شرایطی بوده و در جایی تحقق خارجی پیدا می کند که زن و مرد آن شرایط را دارا باشند؛ از جمله: دو نفر مسلمان، شاهد این طلاق باشند؛ زن در حال "طُهر" باشد؛ مرد در حال عصبانیت ظهار نکرده باشد؛ شخص ظهار کننده عاقل، بالغ باشد و با قصد این نوع طلاق را جاری کند. این نوع طلاق، حقیقتی است که در کتاب و سنت بر آن صحه گذاشته شده و آیات قرآن و تعیین کفاره بیان گر شرعیت این نوع طلاق است. با تامل در آیات و روایات وارده بدست می آید که ظهار کردن حرام است، اما با وجود شرایط تحقق و فعلیت می یابد؛ و حرام خوانده شده، زیرا از آن به منکر تعبیر شده است. نتیجه اینکه دین اسلام از این نوع طلاق نهی کرده، اما در صورت ارتکاب فرد، به آن ترتیب اثر داده، با این تفاوت که اگر کسی زنش را ظهار کند، طلاق جاری شده، اما حرمت ابد نمی آورد و مرد با پرداخت کفاره می تواند به زندگی زناشویی خود بازگردد.
جواز بازگشت در ظهار و کفاره ی آن
...
ریشه ی ظهار را باید در جاهلیت جستجو کرد؛ در زمان جاهلیت قبل از اسلام این نوع طلاق بسیار شایع و مرسوم بود؛ زیرا سریع انجام می شد و افراد پایبند به اصول، عواطف و احساسات نبودند تا باکی از ظهار نمودن همسران داشته باشند. در زمان جاهلیت ظهار از شدیدترین نوع طلاق به شمار می رفت، به گونه ای که با این طلاق، زن برای مرد تا ابد حرام می شد. و در ظهور اسلام "اوس بن صامت" اولین کسی است که همسر خود "خوله دختر ثعلبه" را طلاق ظهار داد. همسرش شکایت نزد رسول خدا برد، و آن حضرت به انتظار بیان حکم ماند، تا اینکه آیات ظهار نازل شد. درست است که سبب نزول آیه خاص است، اما حکم آیه عام بوده و شامل تمام افراد ظهار کننده می شود.
ظهار در قرآن
همان طور که بیان شد "ظهار" از جمله طلاق های مرسوم در جاهلیت بود. اما قرآن کریم این نوع از طلاق را "سخنی زشت و باطل" معرفی کرده و اگر فردی این عمل را انجام داد، برای رجوع مجدد به همسرش، باید کفاره ی عمل قبیح خود (ظهار) را بپردازد. احکام مربوط به ظهار و فلسفه ی جعل کفاره بر این نوع طلاق در دو سوره مطرح شده است.
← ممنوعیت ظهار در قرآن
ظهار در شرع مقدس اسلام همانند دیگر احکام دارای شرایطی بوده و در جایی تحقق خارجی پیدا می کند که زن و مرد آن شرایط را دارا باشند؛ از جمله: دو نفر مسلمان، شاهد این طلاق باشند؛ زن در حال "طُهر" باشد؛ مرد در حال عصبانیت ظهار نکرده باشد؛ شخص ظهار کننده عاقل، بالغ باشد و با قصد این نوع طلاق را جاری کند. این نوع طلاق، حقیقتی است که در کتاب و سنت بر آن صحه گذاشته شده و آیات قرآن و تعیین کفاره بیان گر شرعیت این نوع طلاق است. با تامل در آیات و روایات وارده بدست می آید که ظهار کردن حرام است، اما با وجود شرایط تحقق و فعلیت می یابد؛ و حرام خوانده شده، زیرا از آن به منکر تعبیر شده است. نتیجه اینکه دین اسلام از این نوع طلاق نهی کرده، اما در صورت ارتکاب فرد، به آن ترتیب اثر داده، با این تفاوت که اگر کسی زنش را ظهار کند، طلاق جاری شده، اما حرمت ابد نمی آورد و مرد با پرداخت کفاره می تواند به زندگی زناشویی خود بازگردد.
جواز بازگشت در ظهار و کفاره ی آن
...
wikifeqh: ظهار
دانشنامه آزاد فارسی
ظِهار
نوعی طلاق در پیش از اسلام، که به موجب آن زن برای همیشه از مرد جدا می شد و دیگر نمی توانست با او ازدواج کند. در این طلاق، مرد به زن می گفت کهپشت (ظَهْر) تو، مانند پشت مادر من است و بدین گونه صیغۀ طلاق را جاری می کرد. به این نوع طلاق، ظهار، به طلاق دهنده مُظاهِر و به طلاق داده شده مُظاهَره می گفتند. این کار پس از اسلام نه تنها موجب تحریم، بلکه موجب طلاق هم نمی شد و افزون بر آن، مرد می بایست برای نزدیکی کردن با همسری که با او ظهار کرده بود، کفاره بپردازد؛ یعنی یا یک برده را آزاد کند، یا دو ماه پیاپی روزه بگیرد یا به شصت مسکین طعام دهد. به نظر بسیاری فقیهان چنانچه مرد توانایی پرداخت کفاره را نداشته باشد، می تواند به جای کفاره، استغفار کند. بسیاری از فقیهان برآن اند در تحقق ظهار شرط است که دو شاهد آن را بشنوند. همچنین به نظر برخی از آنان حتی اگر مرد پشت همسرش را به پشت سایر محارم نسبی مانند خواهر تشبیه کند ظهار واقع می شود؛ اما در تشبیه به سایر اعضای مادر یا محارم نَسَبی، اختلاف است. با تشبیه پشت همسر به پشت یا سایر اعضای محارم سببی مانند مادرزن، ظهار واقع نمی شود. در مظاهر شرط بالغ، عاقل، مختار و قاصدبودن است و در مظاهرة (زن ظهارشده) شرط است که در حال حیض و نفاس نباشد. به عقیدۀ برخی در مورد زنی که با او نزدیکی نشده باشد، ظهار واقع نمی شود. ظهار می تواند مشروط واقع شود. زنی که ظهارشده می تواند صبر کند یا به حاکم مراجعه کند. در صورت دوم، حاکم مرد را بین پرداخت کفاره و رجوع به زن یا طلاق مُخَیَّر می کند و از حین مرافعه به مرد سه ماه فرصت می دهد. چنانچه در این فرصت، مرد هیچ یک از آن راه ها را برنگزید، بر او در خوراک و نوشیدنی سخت می گیرد تا مجبور به انتخاب شود. حاکم نمی تواند مرد را مجبور به طلاق کند یا از جانب او زن را طلاق دهد.
نوعی طلاق در پیش از اسلام، که به موجب آن زن برای همیشه از مرد جدا می شد و دیگر نمی توانست با او ازدواج کند. در این طلاق، مرد به زن می گفت کهپشت (ظَهْر) تو، مانند پشت مادر من است و بدین گونه صیغۀ طلاق را جاری می کرد. به این نوع طلاق، ظهار، به طلاق دهنده مُظاهِر و به طلاق داده شده مُظاهَره می گفتند. این کار پس از اسلام نه تنها موجب تحریم، بلکه موجب طلاق هم نمی شد و افزون بر آن، مرد می بایست برای نزدیکی کردن با همسری که با او ظهار کرده بود، کفاره بپردازد؛ یعنی یا یک برده را آزاد کند، یا دو ماه پیاپی روزه بگیرد یا به شصت مسکین طعام دهد. به نظر بسیاری فقیهان چنانچه مرد توانایی پرداخت کفاره را نداشته باشد، می تواند به جای کفاره، استغفار کند. بسیاری از فقیهان برآن اند در تحقق ظهار شرط است که دو شاهد آن را بشنوند. همچنین به نظر برخی از آنان حتی اگر مرد پشت همسرش را به پشت سایر محارم نسبی مانند خواهر تشبیه کند ظهار واقع می شود؛ اما در تشبیه به سایر اعضای مادر یا محارم نَسَبی، اختلاف است. با تشبیه پشت همسر به پشت یا سایر اعضای محارم سببی مانند مادرزن، ظهار واقع نمی شود. در مظاهر شرط بالغ، عاقل، مختار و قاصدبودن است و در مظاهرة (زن ظهارشده) شرط است که در حال حیض و نفاس نباشد. به عقیدۀ برخی در مورد زنی که با او نزدیکی نشده باشد، ظهار واقع نمی شود. ظهار می تواند مشروط واقع شود. زنی که ظهارشده می تواند صبر کند یا به حاکم مراجعه کند. در صورت دوم، حاکم مرد را بین پرداخت کفاره و رجوع به زن یا طلاق مُخَیَّر می کند و از حین مرافعه به مرد سه ماه فرصت می دهد. چنانچه در این فرصت، مرد هیچ یک از آن راه ها را برنگزید، بر او در خوراک و نوشیدنی سخت می گیرد تا مجبور به انتخاب شود. حاکم نمی تواند مرد را مجبور به طلاق کند یا از جانب او زن را طلاق دهد.
wikijoo: ظهار
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید