طهر. [ طَ هَِ ] ( ع ص ) پاک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پاکیزه. طاهر. ج ، طَهِرون.
طهر. [ طُ ] ( ع مص ) پاک گردیدن. || منقطع شدن حیض زن. || غسل آوردن به انقطاع خون و جز آن. || ( اِمص ) پاکی از حیض و جز آن. ج ، اطهار.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قرء. خلاف طمث :
آب بهر عام اصل و فرع را
ازبرای طهر و بهر کرع را.
( مثنوی ).
پاک کو از حوض مهجور اوفتاداو ز طهر خویش هم دور اوفتاد.
( مثنوی ).
|| ( اِمص ) بی نمازی. حیض. || پاکی ( از اضداد است ).طهر. [ ] ( ع اِ ) طَرَخْشَقوق است. ( فهرست مخزن الادویه ).