طلیعه
/tali~e/
مترادف طلیعه: پدیدار گشتن، ظاهر شدن، پیشرو، پیش قراول، طلایه، مقدمه سپاه، آغاز، مقدمه، سپیده، اول آفتاب
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: ظاهر شدن، پیشرو، سپیده، ( به مجاز )، طلایه، طلایه طلایه
برچسب ها: اسم، اسم با ط، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت، اسم کهکشانی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واحدی از سربازان که پیشاپیش قشون فرستند مقدمه طلایه جمع : طلایع ( طلائع ) . یا طلیعه صبح . اول آفتاب .
پاره از جیش که برای آوردن خبر دشمن و نگاهداری لشکر گماشته شوند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
طلیعه: آغاز، نشانه، پیشرو، پیشاهنگ، پیشتاز. مانند: طلیعه بهار ( آغاز بهار ) ، طلیعه پیری ( نشانه پیری ) ، طلیعه سپاه یا لشکر ( پیشاهنگ یا پیشروان سپاه ) ( فرهنگ بزرگ سخن ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی ایران:
... [مشاهده متن کامل]
نیوین nivin ( مانوی: آغاز ) ، سیامن sayāman ( سغدی: sayāmande نشانه ) ، فراشمن frāŝman ( اوستایی: پیشرو )
همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی ایران:
... [مشاهده متن کامل]
نیوین nivin ( مانوی: آغاز ) ، سیامن sayāman ( سغدی: sayāmande نشانه ) ، فراشمن frāŝman ( اوستایی: پیشرو )
مقدمه لشکر
طلوع کردن. ابتدا یا اول هرچیزی
مترادف طلیعه: پدیدار گشتن، ظاهر شدن، پیشرو، پیش قراول، طلایه، مقدمه سپاه، آغاز، مقدمه، سپیده، اول آفتاب
طلیعه : سپیده ، طلوع ، پیشرو .
طلیعه : /taliee/ طَلیعه ( عربی ) ( به مجاز ) ، طلایه. طَلیعه ، طَلایه ( عربی ) ( به مجاز ) نشانه یا جلوه ی نخستین از هر چیز که پیش از دیگر نشانه ها نمایان شود. آغاز ، مقدمه ، سپیده، اول آفتاب . اسم طلیعه و طلایه مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
در گویش زبان بختیاری واژه طلیعه به معنای طلوع نور خورشید وسحر میباشد. یاهمان تیغه های نورخورشید که از پشت کوه قبل از خورشید پدیدار میشوند.
اولین پرتوهای نور خورشید در زمان طلوع
طلوع کننده
خار هسته
ابتدای ظاهر شدن - طلوع کردن
طلوع آفتاب
طلوع نموده
نمایان شده
نمایان شده
طلوع نور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)