طلحه بن طاهر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] طلحة بن طاهر. در حکومت طاهریان طلحه بعد از پدرش (طاهر) از طرف مامون والی خراسان شد. چون خبر وفات طاهر به خلیفه رسید، مامون با احمد بن ابی خالد مشورت نمود، وزیر طلحه را پیشنهاد کرد، که مامون پسندید و پذیرفت و دستور داد که پس از پدر تولیت خراسان را داشته باشد. و البته در این بحبوحه نیز واقعا کسی مناسبتر از طلحه که در خراسان نیز حضور داشته باشد. برای آرام نمودن آن مناطق وجود نداشت.
در تاریخ طاهریان آمده که طلحه بن طاهر از کلثوم بن ثابت گزارشگر خواست تا وفات پدرش طاهر را خبر دهد و این مورد را که خودش (طلحه) امر لشکر را پس از پدر منضبط نموده است، به آگاهی برساند. این واقعه را طبری این چنین گزارش می کند: کلثوم بن ثابت که کنیه ابوسعد داشته می گوید: من عامل برید خراسان بودم. به روز جمعه جای نشستنم زیر منبر بود. دو سال پس از ولایتداری طاهر بن حسین در مراسم جمعه حضور یافتم، طاهر به منبر رفت و سخنرانی کرد؛ اما چون به یاد خلیفه رسید، از دعا گفتن وی خودداری کرد گفت: «خدایا، امت محمد را به همان گونه که دوستان خویش را به صلاح برده ای به صلاح ببر و زحمت کسی را که در آن سرکشی کند و بر علیه آن سپاه فراهم آرد با بستن شکاف و حفظ خونها و اصلاح فیما بین از میان بردار.» گوید: با خویشتن گفتم: «من نخستین فضولم از آن رو که خبر را نهان نمی دارم.» پس برفتم و غسل کردم، غسل مردگان، و روپوش مردگان به تن کردم و پیراهنی پوشیدم و عبایی و پوشش سیاه بیفکندم و به مأمون نوشتم. گوید: وقتی طاهر نماز پسین (عشاء) را بکرد مرا پیش خواند در پلک و گوشه چشم وی رخدادی شد که بیجان بیفتاد. گوید: طلحة بن طاهر برون شد و گفت: «بازش آرید. بازش آرید.» که من بیرون آمده بودم. گوید: پس مرا باز بردند، گفت: «آنچه را گفت نوشته ای؟» گفتم: «آری.» گفت: «پس درگذشت او را بنویس.» و پانصد هزار با دویست جامه به من داد. من درگذشت او را نوشتم و اینکه طلحه به کار سپاه پرداخته است. چون خبر فوت طاهر به خلیفه رسید، مامون با احمد بن ابی خالد مشورت نمود، وزیر طلحه را پیشنهاد کرد، که مامون پسندید و پذیرفت و دستور داد که پس از پدر تولیت خراسان را داشته باشد. و البته در این بحبوحه نیز واقعا کسی مناسبتر از طلحه که در خراسان نیز حضور داشته باشد. برای آرام نمودن آن مناطق وجود نداشت.

[ویکی فقه] در حکومت طاهریان طلحه بعد از پدرش (طاهر) از طرف مامون والی خراسان شد. چون خبر وفات طاهر به خلیفه رسید، مامون با احمد بن ابی خالد مشورت نمود، وزیر طلحه را پیشنهاد کرد، که مامون پسندید و پذیرفت و دستور داد که پس از پدر تولیت خراسان را داشته باشد. و البته در این بحبوحه نیز واقعا کسی مناسبتر از طلحه که در خراسان نیز حضور داشته باشد. برای آرام نمودن آن مناطق وجود نداشت.
در تاریخ طاهریان آمده که طلحه بن طاهر از کلثوم بن ثابت گزارشگر خواست تا وفات پدرش طاهر را خبر دهد و این مورد را که خودش (طلحه) امر لشکر را پس از پدر منضبط نموده است، به آگاهی برساند. این واقعه را طبری این چنین گزارش می کند: کلثوم بن ثابت که کنیه ابوسعد داشته می گوید: من عامل برید خراسان بودم. به روز جمعه جای نشستنم زیر منبر بود. دو سال پس از ولایتداری طاهر بن حسین در مراسم جمعه حضور یافتم، طاهر به منبر رفت و سخنرانی کرد؛ اما چون به یاد خلیفه رسید، از دعا گفتن وی خودداری کرد گفت: «خدایا، امت محمد را به همان گونه که دوستان خویش را به صلاح برده ای به صلاح ببر و زحمت کسی را که در آن سرکشی کند و بر علیه آن سپاه فراهم آرد با بستن شکاف و حفظ خونها و اصلاح فیما بین از میان بردار.» گوید: با خویشتن گفتم: «من نخستین فضولم از آن رو که خبر را نهان نمی دارم.» پس برفتم و غسل کردم، غسل مردگان، و روپوش مردگان به تن کردم و پیراهنی پوشیدم و عبایی و پوشش سیاه بیفکندم و به مأمون نوشتم. گوید: وقتی طاهر نماز پسین (عشاء) را بکرد مرا پیش خواند در پلک و گوشه چشم وی رخدادی شد که بیجان بیفتاد. گوید: طلحة بن طاهر برون شد و گفت: «بازش آرید. بازش آرید.» که من بیرون آمده بودم. گوید: پس مرا باز بردند، گفت: «آنچه را گفت نوشته ای؟» گفتم: «آری.» گفت: «پس درگذشت او را بنویس.» و پانصد هزار با دویست جامه به من داد. من درگذشت او را نوشتم و اینکه طلحه به کار سپاه پرداخته است. چون خبر فوت طاهر به خلیفه رسید، مامون با احمد بن ابی خالد مشورت نمود، وزیر طلحه را پیشنهاد کرد، که مامون پسندید و پذیرفت و دستور داد که پس از پدر تولیت خراسان را داشته باشد. و البته در این بحبوحه نیز واقعا کسی مناسبتر از طلحه که در خراسان نیز حضور داشته باشد. برای آرام نمودن آن مناطق وجود نداشت.
شورش در خراسان
تاریخ نویسان نقل کرده اند که با مرگ طاهر، لشکریان خراسان سر به شورش برداشتند و پاره ای از اموال و تجهیزات را ربودند، که پس از اینکه سلام الابرش الخصی حقوق شش ماهه آنان را پرداخت نمود، آرام گرفتند. البته چنین مشهور است که مامون از همان ابتدا عبدالله بن طاهر را تولیت خراسان داد؛ اما از آنجا که وی در مصر به سر می برد و در حال جنگیدن در آن مناطق بود، برادرش طلحه را به نیابت از خویش در خراسان حکومت داد. حاصل آن که با جمع گزارش های مختلف این نتیجه حاصل می آید که طلحه پس از پدر هفت سال در خراسان زمامدار امور حکومت بوده است.
دخالت طلحه در نا امنی های خراسان
برخی از پژوهشگران معتقدند که برادر طاهر بن حسین در آشوب و شورش سپاهیان خراسان پس از درگذشت طاهر دست داشته است، زیرا در آن زمان فرماندهی قسمتی از سپاه بر دوش وی بوده است و علاوه بر آن گزارشاتی در دست است که از فرار حسن بن حسین برادر طاهر به کرمان خبر می دهد. مامون به منظور تثبیت ولایت طلحه لشکری را به سالاری احمد بن ابی خالد به خراسان گسیل داشت که تنش و شورش خوارج را آرام سازد و خیال خلیفه را از بایت خراسان راحت سازد. درباره طلحه اخبار زیادی در دست نیست و به همین دلیل اطلاعات ما از زندگی وی محدود می باشد. ولی آمده است که وی تمرین سالاری لشکر می نمود، پس از آن کار سیستان را به سال ۲۰۶ قمری با وی بود. طلحه بن طاهر مردی عالم و نحوی بوده است و به قدری در این علم مشهور بوده است که نقل شده سیبویه دانشمند پرآوازه نحوی آهنگ وی نمود؛ ولی در میانه راه در ساوه وفات یافت.
انتصاب طلحه بن طاهر به حکومت
...

دانشنامه آزاد فارسی

طَلْحَة بن طاهِر ( ـ۲۱۳ق)
دومین امیر (۲۰۷ ـ ۲۱۳ ق) دودمان طاهری، پسر ارشد طاهر ذوالیمینین. پدرش حکومت سیستان را به او داد و او تا سالی که پدرش درگذشت (۲۰۷ ق) در سیستان به سر می برد. با مرگ طاهر وی فرماندهی سپاه خراسان را به دست گرفت، اما فرماندهی چندان توانا نبود که بتواند لشکریان را از تاراج خزانه پدر بازدارد. با این که مأمون عباسی حکومت طلحه را بر خراسان پذیرفت، وزیرش احمد بن ابی خالد را با سپاهی به خراسان فرستاد تا حضور خلافت را در آن جا تثبیت کند. احمد بن ابی خالد پذیرفت که در کار طلحه تزویری نیست و طلحه نیز هوشمندانه پیشکشی سخاوتمندانه ای به مبلغ ۳ میلیون درهم سکه با لوازمی به بهای ۲ میلیون دِرهم تقدیم وزیر کرد. در دورۀ حکومت طلحه در خراسان بزرگ ترین خطری که قدرت عباسیان و طاهریان را تهدید می کرد فتنۀ حمزه بن آذرک معروف به عبدالله خارجی در سیستان بود و بیشتر ایام حکومت طلحه در جنگ با حمزه گذشت. اما سرانجام هردو آن ها با فاصله ای اندک وفات یافتند.

پیشنهاد کاربران

طلحه بن طاهر ( درگذشتهٔ ۲۱۳ هجری/ ۸۲۸ میلادی ) دومین امیر طاهری بود که پس از مرگ پدرش طاهر بن حسین در سال ۲۰۷ هجری/ ۸۲۲ میلادی، به نیابت از عبدالله بن طاهر یا به طور مستقیم به فرمان مأمون، خلیفه عباسی، حکومت خراسان بزرگ را در دست گرفت و تا زمان مرگش بر قلمرو شرقی خلافت حکومت کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

در زمان حکومت طاهر، وی مدت کوتاهی جانشین طاهر در مرو بود و پس از آن نیز با بازگشت آرامشی نسبی به سیستان، به فرمان طاهر، جانشین محمد بن حضین قوسی در آن ناحیه شد که با مرگ طاهر این امر تحقق نیافت. پس از مرگ طاهر در سال ۲۰۷ هجری/ ۸۲۲ میلادی، اوضاع خراسان در اثر شورش سپاهیان ملتهب شد و به دنبال این واقعه طلحه کنترل اوضاع را بر عهده گرفت و با یاری احمد بن ابی خالد، وزیر مأمون، و تأیید خلیفه بر خراسان امارت یافت. اکثر دوران حکومت وی در خراسان به جنگ با خوارج به رهبری حمزه آذرک، که قلمرو طاهریان را عرصهٔ تاخت و تاز و غارت قرار داده و علم نافرمانی برافراشته بودند، گذشت و در این راه به ارسال والیان متعدد به سیستان و جنگ های فراوان با خوارج اقدام نمود که برخی از این والیان به همکاری با خوارج پرداخته و از تعرض آنان مصون می ماندند و برخی نیز به ستیز با این گروه پرداخته و در مراحلی پیروز شده و گاهی نیز متحمل شکست می شدند که همین نبردها و ناکامی هایی که در پی آن رخ می داد به ارسال والیان متعدد به سیستان منجر شده و بخش اعظم توان و توجه طلحه را به ناچار معطوف به رویارویی با خوارج در سیستان می ساخت. وی سرانجام در سال ۲۱۳ هجری/ ۸۲۸ میلادی، در شهر بلخ وفات یافت و در همان جا نیز مدفون شد.
او بر خلاف پدر خویش در سراسر دوران حکومت خود مطیع مأمون بود و از دستوراتش پیروی می کرد. وی را دوستدار علم و دانش و حامی اهالی آن معرفی کرده اند و از الطاف او به اهل علم سخن گفته اند. بنابر روایت ها، طلحه به شکار و موسیقی علاقهٔ فراوان داشت و به شاعران و موسیقی دانان پاداش فراوان می بخشید. پس از مرگ طلحه، عبدالله بن طاهر به عنوان حاکم خراسان در طی حکمی، علی بن طاهر را به حکومت خراسان به نیابت از خویشتن منصوب کرد.
مجموعه روایاتی پیرامون نسب طاهر بن حسین، پدر طلحه، بیان شده است که به کمک آن می توانیم از پیشینه و نسب طلحه نیز اطلاع یابیم. بر اساس این روایات، نسب طاهر به یکی از دو شکل ذیل است: طاهر بن حسین بن مصعب بن رزیق بن ماهان یا طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق بن اسعد بن زادان. طاهریان دارای تبار ایرانی بودند و لقب خزاعی را به سبب این که از موالی قبیلهٔ خزاعه بودند، به دست آورده اند. به همین سبب، نسب خود را به قبیلهٔ خزاعه که در دوران دعوت محمد، پیامبر اسلام، از قبایل بزرگ مکه بودند، می رساندند. عده ای از راویان و مورخان از یک سو و طاهریان نیز از سمتی دیگر خاندان طاهری را منسوب به رستم، پهلوان ایرانی و منوچهر، پادشاه ایرانی می دانستند. مورخان بر این عقیده اند که علت این نسب سازی ها، اهمیت نسب و ریشه هر خاندان در آن دوره بوده است که طاهریان و به طور ویژه طاهر با تلاش های هوادارانشان توانستند از این راه حمایت و دوستی خاندان های محلی را جلب کنند و از این طریق نفوذ و قدرت خویش را افزایش دهند.

طلحه بن طاهرطلحه بن طاهر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/طلحه_بن_طاهر

بپرس