طریف


مترادف طریف: نو، تازه، غریب، نادر، شگفت

لغت نامه دهخدا

طریف. [ طَ ] ( ع ص ) مال نو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خلاف تلید. ج ، طُرف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مال مستحدث. خلاف تالده. || آنکه او را تا جدّ اکبر او پدران بسیار در میان باشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خلاف ِ قعدد. || نادر از ثمر و غیر آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غریب. نادر. شگفت. || نوزاده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ( اِ ) ذُرة است و طعام متخذ از آن را نیز نامند. ( فهرست مخزن الادویه ).

طریف. [ طَ ] ( اِخ ) شهری است به اسپانیا. ( نفح الطیب ). بندری به اسپانیا. ( دمشقی ). جزیره طریف در اسپانیا. این جزیره بنام طریف بربری که با لشکر اسلام در جنگ با اندلسیان همراه و در فتوحات نیز با آنان سهیم بوده نامیده شده است. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 32، 36، 200 و ج 2 ص 250، 253، 288، 313، 314، 316، 318، 319 شود.

طریف. [ طُ رَ ] ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ).

طریف. [ طُ رَ ] ( اِخ ) موضعی است به بحرین. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).

طریف. [ طِرْ ی َ ] ( اِخ ) موضعی است به یمن. ( منتهی الارب ). ناحیه ای است به یمن و اعراب را در آنجا وقعه ای بوده است. ( معجم البلدان ).

طریف. [ طَ ] ( اِخ ) مؤلف الاعلام مینویسد: بی آنکه نسبی برای وی تعیین شده باشد طریف خود از بطن جذام و از طایفه قحطانیه بشمار میرفته است. بنوعجرمة و بنومهدی ، اعراب سکنه بلقاء شام از نسل وی میباشند. ( الاعلام زرکلی ج 2 ص 447 ).

طریف. [ طَ ] ( اِخ ) بدون ذکری از پدر یا نسب وی. یکی از تابعیان و ازابن عباس صاحب روایت است. ( تاج العروس ج 6 ص 178 ).

طریف. [ طَ ] ( اِخ ) ( ... البزار ) تابعی است و از ابی هریرة روایت دارد. ( تاج العروس ج 6 ص 178 ).

طریف. [ طَ ] ( اِخ ) ( ... العکی ) تابعی است و از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کند. ( تاج العروس ج 6 ص 178 ).

طریف. [ طَ ] ( اِخ ) ابن بکتوت ، ملقب به زین الدولة. از بخشندگان نامور عرب بشمار میرفت چنانکه گویند در روزگار تنگسالی و گرانی هر روز دوازده هزار تن در مهمانسرای وی پذیرائی میشدند. ( از صبح الاعشی ج 1 ص 342 ).

طریف. [ طَ] ( اِخ ) ابن تمیم العنبری. شاعر بوده است. ( منتهی الارب ). وی در یوم مبایض یکی از ایام مشهوره عرب با حمصیصة الشیبانی روبرو شد و با آنکه شجعان عرب در ایام عکاظ با قناع داخل میدان میشدند طریف در آن روز بدون قناع وارد میدان شده بود و چون طریف قاتل شراحیل یکی از بنی ذهل بن شیبان بود، طایفه بکربن وائل حمصیصه را خبر دادند که طریف به میدان آمده. حمصیصه گفت او را به من نشان دهید. طریف را به حمصیصه نشان دادند. وی به خونخواهی شراحیل با طریف مبارزه کرد و او رابکشت. رجوع به عقدالفرید ج 6 صص 65 - 67، 94 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

غریب، نادر، شگفت، نادروغریب ازهرچیز
۱ - نو ( مال ) تازه مقابل طرف . ۲ - آن که او را تاجد اکبر ( مشهور ) ش پدران بسیار در میان باشند . ۳ - غریب نادر .
ابن یزید الحنفی ٠ تابعی است و از ابو موسی روایت دارد ٠

فرهنگ معین

(طَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - نو، تازه . ۲ - غریب ، نادر.

فرهنگ عمید

۱. غریب، نادر، شگفت.
۲. نو، تازه.

دانشنامه عمومی

طریف ( به عربی: مدینة طریف ) ، شهری است در کشور پادشاهی عربستان سعودی واقع در شبه جزیره عربستان. این شهر در أقصی شمال کشور عربستان سعودی، و در نزدیکی مرز کشور اردن واقع شده است. خط لوله نفت که معروف است به ( تاب لاین ) از ظهران می آید از این شهر می گذرد سپس به اردن، سوریه و لبنان و به ساحل دریای مدیترانه می رسد. «شهر طریف» دارای یک باند فرودگاه داخلی است، و به زراعت انگور و نخل خرما مشهور است.
در دوران قدیم به نام ( طریفه ) نامیده می شده است، که تصغیر نام ( طرفه ) است، و مفرد آن ( طرفاء ) است. در اصل نام گیاهی است که به کثرت در آن ناحیه می روید. همچنین «طریف» نام چاه آب آبی بوده که تعلق به ( بنی جذیمه بن مالک بن نصر بن قعین بن ثعلبه بن دودان بن أسد ) بوده است. در این مورد شاعر «المرار الفقعسی» می سراید:
عکس طریف
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس