طاهریان و رابطه با عباسیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] طاهریان که از خاندان کهن و نژاده دهقانان خراسان بوده اند در جامعه جز خاندان معتبر و محترم در نزد مردم به حساب می آمدند. آن ها باید برای حاکمان عرب مالیات را جمع آوری می کردند. "رزیق" جد حسین بن طاهر به همراه دو فرزندش "طلحه" و "مصعب" به عنوان امیر داعیان عباسی محل اعتنا و اعتماد آن ها بوده اند. با توجه به این که طلحه را خطیبی توانا و مطلع به حکمت و منطق دانسته اند.
دلیل توانمندی مالی و فرهنگی وی می باشد. حسین بن مصعب که جز بزرگان خراسان بود به فرزندش طاهر یادآور می شود که وی دارای اصل و ریشه کهن خانوادگی است طاهر هم مدعی شده بود در وقت بیرون آمدن از خراسان نه جز اعیان بزرگ و نه از طبقه پایین بودم؛ ولی با همه خانواده های بزرگ این منطقه دوستی داشته ام.
منابع در ذکر نسب خاندان طاهری تا نام رزیق متفق هستند. به همین سبب آگاهی های مختصری پیرامون موقعیت اجداد طاهر بن حسین نگاشته اند. فرزندان رزیق نام طلحه و مصعب که از تربیت و آموزش کافی برخوردار بوده اند در تحولات سیاسی نقش بسیاری داشتند. آن ها اولین داعیان نهضت عباسی در خراسان بوده اند. طلحه جز پنج نفر نقیب اولی بود که "محمد بن علی" آن ها را برای دعوت به خراسان فرستاد. طلحه مکاتبات با ابراهیم امام را هم به عهده داشت.
با ورود ابومسلم، ابومنصور طلحه وظایف حساس خود را ادامه داد تا این که ابومسلم برای استواری بیعت با لشکریان از ابومنصور خواست تا از سپاهیان یک بار دیگر بیعت بگیرد. برادر ابومنصور، مصعب بن رزیق جد طاهر بن حسین نیز در خدمت عباسیان به امر دعوت اشتغال داشته و کاتب سلیمان بن کثیر بوده است. ظاهراً وی بعد از پیروزی عباسیان به پاس خدماتش حکومت پوشنگ که موطن اصلی اش بوده است را به دست آورد. او از طرف "مهدی" حکومت پوشنگ را داشته زیرا در آن سال "یوسف بن ابراهیم بن برم" یاغی خارجی وی را از آن شهر بیرون راند. این سال ها روزگار دگرگونی های مهم اجتماعی، سیاسی و مذهبی در خراسان بود؛ اما ترقی طاهریان محسوس نبود و تسلط و نفوذ آن ها در خراسان خبر از نقش بزرگ تر آن ها در آینده می داد. حسین بن مصعب پدر طاهر در خراسان نیز موقعیت و اعتبار بسیاری داشت. او در زمان "منصور" به همراه سپاه خراسان روانه بغداد شد. در این سفر فرزند خردسالش طاهر نیز همراه او بود که در کودکی آن جا پرورش یافته بود.
او بعدها به زادگاه خود پوشنگ بازگشت و در هنگام حکومت "علی بن عیسی" بر خراسان ظاهراً جز افرادی بودند که دیگران را در توطئه بر ضد علی بن عیسی تشویق می کرد. او و دیگر بزرگان خراسان یا خود به هارون نامه نوشتند و یا از خویشان خود در دربار می خواستند تا هارون را از ستم علی بن عیسی به مردم خراسان آگاه کند و بعد از آن چون حسین بن مصعب نزد هارون منزلتی یافت او را به جای علی بن عیسی به حکومت پوشنگ فرستاد. هارون در سفر آخر خود به خراسان با استقبال سران خراسان از جمله حسین بن مصعب روبرو شد. رشید از حسین برای مامون بیعت گرفت.
طاهر خود در سال 181 به حکومت پوشنگ زادگاه خود منصوب شد و دومین فرزند خود عبدالله در پوشنگ به دنیا آمد. طاهر به برزگترین آرزوی خود که همان رسیدن به حکومت پوشنگ بود، رسید. او به زادگاهش بسیار علاقه داشت و بسیار خرسند بود که باعث سرافرازی و غرور همشهریان خود شده بود وقتی که شخصی به وی گفت: «یا ذوالیمینین کاردانی و لیاقت و شایستگی تو باعث شد تا بدین مقام و منزلت رسیدی طاهر پاسخ داد این تبریک و تهنیت برای من گوارا نیست و بدان دل خوش نمی باشم زیرا هنگامی که از کوچه ها و گذرهای بغداد می گذرم پیرزنان پوشنگی را بر بام های منازل نمی بینم که مرا نظاره کنند».
حسین بن مصعب موسس سلسله طاهریان از ده پوشنگ از نواحی هرات بود او در زمان هارون الرشید در خراسان می زیست و حکمران پوشنگ بود و در خراسان با دعات عباسی نیز همکاری می کرد. در دوره امارت "مامون" در خراسان نیز حسین در درگاه او بود و چون به سال 199 درگذشت مامون بر جنازه او نماز خواند و کسی را برای ابلاغ این خبر به طاهر فرستاد. طاهر در ابتدا در خراسان بود و و هم در آن جا وارد دربار مامون شد در سال 195 که "امین" دشمنی را با برادر آغاز کرد نام او را از خطبه انداخت مامون به تایید "فضل بن سهل" طاهر را که مردی باکفایت بود به ریاست سپاهی به مقابله با سپاه امین فرستاد. امین در جنگ با دو فرمانده سپاه مامون "هرثمه" و طاهر شکست خورد و قبل از این که بتواند خود را به پناه هرثمه که به زعم او طبع نرمی تری نسبت به طاهر داشت درآورد بدست فرمانده دیگر طاهر کشته شد، و سر او به پیشگاه مامون فرستاد مامون نیز به طاهر نامه نوشت و گفت نیک کرده ای و احتیاط آورده ای همچنین می بایست که کردی.

پیشنهاد کاربران

بپرس