طار

لغت نامه دهخدا

طار. [ طارر ] ( ع ص ) غُلام طارّ؛ کودک نوخط. ( منتهی الارب ). مرد سبلت دمیده. ( مهذب الاسماء ).

طار. ( اِ ) نوعی از ماهی است که در خلیج فارس صید کنند و مأکول اللحم است.

طار. ( اِخ ) کوهی است در بطن السلمی از سرزمین یمامه. ( معجم البلدان ).

طار. ( اِ ) داریه زنگی. ( دورویه زنگوله دار ) .

فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی ماهی خوردنی که در خلیج فارس صید می کند .
کوهی است در بطن السلمی از سرزمین یمامه .

فرهنگ معین

(اِ. ) داریه زنگی .

دانشنامه عمومی

طار ( دار ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نطنز در استان اصفهان ایران است. طار در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی نطنز، در دامنه کوهستان کرکس است. دین و مذهب این روستا زردشتی و از اقوام زردشتی تشکیل شده است
این روستا در بخش شمالی کوه کرکس قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۴۳ نفر بوده است. حیواناتی چون آهو و عقاب و یوز پلنگ و گرگ و سگ و موش صحرایی و سنجاب و دار کوب و گراز و روباه و کفتار به تعداد زیاد و انواع مار به خصوص کبری و عقرب و رتیل و مورچه خوار و خارپشت و جوجه تیغی و گاو و گوسفند و خر و انواع مارمولک های بزرگ وجود دارد.
طار منطقه ای خوش منظره و دارای آب و هوایی بسیار سرد در زمستان است. ولی با این حال تابستان آب و هوایش مطلوب است.
طار که در لغت ( پهلوی اشکانی ) به معنی بهشت می باشد[ ۱] همچنین طار در زبان فارسی معانی متعددی دارد من جمله: غُلام طارّ؛ کودک نوخط. ( منتهی الارب ) ، مرد سبلت دمیده. ( مهذب الاسماء ) ، نوعی از ماهی است که در خلیج فارس صید کنند و مأکول اللحم است، کوهی است در بطن السلمی از سرزمین یمامه. ( معجم البلدان ) ، داریه زنگی. ( دورویهٔ زنگوله دار ) [ ۲]
در زمان های بسیار دور در حدود ۱۰۰۰ سال پیش اقوام زردشتی به شهرستان ها مختلف مهاجرت می کردند یکی از این قوم ها به قنات هایی رسیدند و منطقه سر سبزی پیدا کردند و آن جا را طار یعنی بهشت نامیدند. پس از زلزله ای که باعث فرورفتن بخش هایی از سطح به درون زمین و ایجاد دهانه شد موجب شد که این قوم به بخشهای پایین تر بیایند و روستایی تشکیل دهند که امروز روستا طار است. ساختمان قدیمی که آن را مقبره باباعبداله می نامند اولین آتشکده این روستا بود است زیرا باتوجه به تیزی طاق و گنبد آن بنای غیر اسلامی است و در هنگام ورود اعراب به علت روستا بودن این مکان فقط نقش این بنا را تغییر دادند. نادرشاه بزرگ در هنگام عزم برای جنگ مورچه خورت از این مکان عبور می کند و همچنین طار محل استراحتگاه تابستانی شاهان صفوی از جمله شاه عباس صفوی بوده است.
بیشتر اهالی این روستا در صد سال اخیر به تهران مهاجرت کردند. اما همچنان تعداد اندکی به دامداری و باغداری و کشاورزی و به روش سنتی ادامه می دهند. [ نیازمند منبع]
عکس طار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

طار=پرواز کرد
طاربه لهجه طاری ( دار ) گفته میشود وبمعنی سرایا خانه

بپرس