[ویکی فقه] بَرَنی، ضیاءالدین بن مؤیدالملک، نظریه پرداز سیاست و تاریخ نگار هندی بود.
حدود ۶۸۴ به دنیا آمد. دودمانش از بزرگان، و همه در خدمات دولتی بودند؛ پدرش نایب و خواجة بَرَن، عمویش، ملک علاءالملک ، کوتوال دهلی، و جدّ مادریش سپاه سالارِ حسام الدین، «وکیل دار» ملک بَربَک، بود. برنی در غیاث پور سکنی گزید و از مریدانِ نظام الدین اولیا (۶۳۶ـ۷۲۵) شد و در خدمت او مقام ومرتبتی تمام یافت و در محضر وی با دو پارسیگوی بزرگ هند ، امیر خسرو و امیر حسن دهلوی ، آشنایی یافت و در میان آن سه تن، دوستی صمیمانه ای برقرار شد.
ورود به دربار سلطان محمد تغلق
او با اشراف و اعیان دهلی مناسبات بسیار خوبی داشت. در سنین پختگی و کمال، به دربار سلطان محمد تُغلُق (حک: ۷۲۵ـ۷۵۲) راه یافت و به دلیل وسعت معلومات و قوّت حافظه و بیان شیرین خود، هفده سال و اندی از ملازمان و ندیمان دستگاه وی بود. پس از مرگ محمد تغلق، احتمالاً احمد ایاز ، نایب او در دهلی، که نمی دانست لشکریان محمد تغلق، فیروز تغلق را به سلطنت رسانده اند، با حمایت بعضی از سرداران و بزرگان دهلی، پسر نابالغ محمد تغلق را بر تخت سلطنت نشاند، اما سرانجام فیروز به سلطنت رسید (۷۵۲ـ۷۹۰) و برنی ـ گویا به اتهام همکاری با احمد ایاز ـ از دربار طرد و مدتی در قلعه پَهِتیز در ناحیه پنجاب زندانی شد. اما بعدها به خدمت فیروز شاه در آمد، و به سبب عنایات او به مال و مکنت بسیار رسید تااینکه در هفتادواند سالگی، با گرفتن مایحتاج خود، از دربار کناره گرفت.
خصیصه های اخلاقی
درباره او نوشته اند که محبت فرزندان رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در دل او راسخ، و خود مقبول خاص و عام بود، لطافتی بی حد و ظرافتی بی اندازه داشت، مجمع لطایف و جامع حکایات بود و از محدثان شمرده می شد، از صحبت علما و مشایخ و شعرا نصیبی کامل داشت، و دارای همتی بلند بود. اواخر زندگی را با تنگدستی گذراند، پیش از مرگ هرچه داشت، حتی جامه هایش، را ایثار کرد.
وفات
...
حدود ۶۸۴ به دنیا آمد. دودمانش از بزرگان، و همه در خدمات دولتی بودند؛ پدرش نایب و خواجة بَرَن، عمویش، ملک علاءالملک ، کوتوال دهلی، و جدّ مادریش سپاه سالارِ حسام الدین، «وکیل دار» ملک بَربَک، بود. برنی در غیاث پور سکنی گزید و از مریدانِ نظام الدین اولیا (۶۳۶ـ۷۲۵) شد و در خدمت او مقام ومرتبتی تمام یافت و در محضر وی با دو پارسیگوی بزرگ هند ، امیر خسرو و امیر حسن دهلوی ، آشنایی یافت و در میان آن سه تن، دوستی صمیمانه ای برقرار شد.
ورود به دربار سلطان محمد تغلق
او با اشراف و اعیان دهلی مناسبات بسیار خوبی داشت. در سنین پختگی و کمال، به دربار سلطان محمد تُغلُق (حک: ۷۲۵ـ۷۵۲) راه یافت و به دلیل وسعت معلومات و قوّت حافظه و بیان شیرین خود، هفده سال و اندی از ملازمان و ندیمان دستگاه وی بود. پس از مرگ محمد تغلق، احتمالاً احمد ایاز ، نایب او در دهلی، که نمی دانست لشکریان محمد تغلق، فیروز تغلق را به سلطنت رسانده اند، با حمایت بعضی از سرداران و بزرگان دهلی، پسر نابالغ محمد تغلق را بر تخت سلطنت نشاند، اما سرانجام فیروز به سلطنت رسید (۷۵۲ـ۷۹۰) و برنی ـ گویا به اتهام همکاری با احمد ایاز ـ از دربار طرد و مدتی در قلعه پَهِتیز در ناحیه پنجاب زندانی شد. اما بعدها به خدمت فیروز شاه در آمد، و به سبب عنایات او به مال و مکنت بسیار رسید تااینکه در هفتادواند سالگی، با گرفتن مایحتاج خود، از دربار کناره گرفت.
خصیصه های اخلاقی
درباره او نوشته اند که محبت فرزندان رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در دل او راسخ، و خود مقبول خاص و عام بود، لطافتی بی حد و ظرافتی بی اندازه داشت، مجمع لطایف و جامع حکایات بود و از محدثان شمرده می شد، از صحبت علما و مشایخ و شعرا نصیبی کامل داشت، و دارای همتی بلند بود. اواخر زندگی را با تنگدستی گذراند، پیش از مرگ هرچه داشت، حتی جامه هایش، را ایثار کرد.
وفات
...
wikifeqh: ضیاءالدین_بن_مؤیدالملک_برنی