ضغضغه

لغت نامه دهخدا

( ضغضغة ) ضغضغة. [ ض َ ض َ غ َ ] ( ع مص ) خائیدن مردم ِ بی دندان چیزی را. ( منتهی الارب ). خائیدن آنکه دندان ندارد. || خوب نخائیدن گوشت را. ( منتهی الارب ). || سخن آمیخته و ناپیدا گفتن. || حکایت آواز خوردن گرگ گوشت را. || زیادت در سخن و کثرت آن. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس