ضبیس

لغت نامه دهخدا

ضبیس. [ ض َ ] ( ع ص ) پلیددشوارخوی. گویند: هو ضبیس شر؛ یعنی او صاحب شر و فساد است. || گرانجان. گران تن. ( منتهی الارب ). || بددل. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || گول. کم عقل. || سست بدن. ( منتهی الارب ). || حریص. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || اسپ سرکش بدخوی. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس