ضأز

لغت نامه دهخدا

ضأز. [ ض َءْزْ ] ( ع مص ) ستم کردن. ( منتهی الارب ). جور کردن. ( منتخب اللغات ). نقصان کردن حق کسی. ( تاج المصادر ). کم کردن حق کسی. ( منتخب اللغات ). ضَأزَ فلاناً حقه ؛ کم کرد حق او را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ستم کردن زیادتی کردن جور کردن نقصان کردن حق کسی کم کردن حق کسی

پیشنهاد کاربران

بپرس