[ویکی فقه] صورت خطابه، به معنای نوعِ استدلال به کار رفته در صناعت خطابه به حسب صورت است.
خطابه همانند دیگر صناعات خمس، ماده و صورت دارد و چون مبتنی بر اقناع جمهور است، اقناع علمی و قطعی لازم نیست، بلکه اقناع ظنی هم کفایت می کند و مثلاً در قیاس خطابی، مراعات شرایط انتاج شکل ها به نحو کامل لازم نیست؛ برای مثال در شکل اول، کلیت کبرا از شرایط لازم است، اما در خطابه، مراعات آن لازم نیست بلکه اگر قضیه مهمله نیز به کار رود منتج نتیجه است. برای اینکه استدلال خطابی واجد شرط اقناع مخاطبان باشد باید مواد خطابه از قضایای محموده (که مفید اقناع است) و صورت استدلال نیز مفید اقناع باشد (هر چند به حسب منطقی منتج نباشد) و اما در تعیین مصداق نسبت به صورت استدلال که کدام یک از اقسام سه گانه (قیاس، استقرا و تمثیل) را شامل می شود؛ جواز استعمال قیاس به شرط اینکه مفید اقناع باشد (هر چند فاقد بعضی از شرایط انتاج باشد) و همچنین جواز استعمال تمثیل مورد اختلاف نیست، اما نسبت به استقرا، برخی آن را ذکر نکرده و یا حتی قائل به عدم جواز آن شده اند، امّا بعضی دیگر با استناد به اینکه استقرا و تمثیل از جهت اقناع و عدم اقناع یکسان اند، وجهی برای عدم جواز استعمال استقرا ندیده و قائل به جواز آن شده اند.
دیدگاه مشکوةالدینی
نگارنده منطق نوین آورده است: «مقصود از خطابه حصول اعتقاد قطعی نیست به این جهت اجزای مادی و صوری آن ممکن است ظنی باشد، و نیز صدق و کذب در مواد آن شرط نیست بلکه بایستی نتیجه ظنی و اقناع قلبی از آنها حاصل گردد ولو به نظر گوینده دروغ باشد. خطابه از مظنونات، مقبولات و مشهورات بادی الرای که شبیه به مشهورات حقیقی می باشند تشکیل می شود، زیرا همه اینها مفید ظن به نتیجه و قانع کننده هستند، و نیز ممکن است مبادی خطابه، لازم القبول و صورت آن غیر ضروری باشد، یا به عکس، صورتش قیاس منتج بوده و ماده اش غیریقینی باشد، زیرا در همه این موارد نتیجه ظنی حاصل می گردد. خطابه از جهت صورت نیز ممکن است به صورت قیاس صحیح یا غیر صحیح و فاقدالشرایط باشد و همچنین به صورت استقرا و تمثیل تشکیل می گردد، زیرا از همه اینها تصدیق ظنی حاصل می شود».
اقسام قیاس خطابی
قیاس و تمثیلی که در خطابه به کار رفته باشد، «تثبیت» هم نامیده می شوند. علاوه بر این اسم مشترک، قیاس خطابی را «ضمیر» می گویند چون کبرا یا صغرای آن ذکر نمی شود و «تفکیر» هم خوانده می شود وقتی که مشتمل بر حد وسطی باشد که استنباط آن به فکر نیاز دارد. هر قیاس خطابی که به حسب منطقی منتج نباشد «رواسم» (جمع رسوم و رسم به معنای اثر و وجه تسمیه آن، ترسیم حکم در ذهن توسط چنین قیاسی است) و تمثیل خطابی را «اقناع» هم گویند و تمثیلی که به سرعت منتج باشد «برهان» گفته می شود.
مستندات مقاله
...
خطابه همانند دیگر صناعات خمس، ماده و صورت دارد و چون مبتنی بر اقناع جمهور است، اقناع علمی و قطعی لازم نیست، بلکه اقناع ظنی هم کفایت می کند و مثلاً در قیاس خطابی، مراعات شرایط انتاج شکل ها به نحو کامل لازم نیست؛ برای مثال در شکل اول، کلیت کبرا از شرایط لازم است، اما در خطابه، مراعات آن لازم نیست بلکه اگر قضیه مهمله نیز به کار رود منتج نتیجه است. برای اینکه استدلال خطابی واجد شرط اقناع مخاطبان باشد باید مواد خطابه از قضایای محموده (که مفید اقناع است) و صورت استدلال نیز مفید اقناع باشد (هر چند به حسب منطقی منتج نباشد) و اما در تعیین مصداق نسبت به صورت استدلال که کدام یک از اقسام سه گانه (قیاس، استقرا و تمثیل) را شامل می شود؛ جواز استعمال قیاس به شرط اینکه مفید اقناع باشد (هر چند فاقد بعضی از شرایط انتاج باشد) و همچنین جواز استعمال تمثیل مورد اختلاف نیست، اما نسبت به استقرا، برخی آن را ذکر نکرده و یا حتی قائل به عدم جواز آن شده اند، امّا بعضی دیگر با استناد به اینکه استقرا و تمثیل از جهت اقناع و عدم اقناع یکسان اند، وجهی برای عدم جواز استعمال استقرا ندیده و قائل به جواز آن شده اند.
دیدگاه مشکوةالدینی
نگارنده منطق نوین آورده است: «مقصود از خطابه حصول اعتقاد قطعی نیست به این جهت اجزای مادی و صوری آن ممکن است ظنی باشد، و نیز صدق و کذب در مواد آن شرط نیست بلکه بایستی نتیجه ظنی و اقناع قلبی از آنها حاصل گردد ولو به نظر گوینده دروغ باشد. خطابه از مظنونات، مقبولات و مشهورات بادی الرای که شبیه به مشهورات حقیقی می باشند تشکیل می شود، زیرا همه اینها مفید ظن به نتیجه و قانع کننده هستند، و نیز ممکن است مبادی خطابه، لازم القبول و صورت آن غیر ضروری باشد، یا به عکس، صورتش قیاس منتج بوده و ماده اش غیریقینی باشد، زیرا در همه این موارد نتیجه ظنی حاصل می گردد. خطابه از جهت صورت نیز ممکن است به صورت قیاس صحیح یا غیر صحیح و فاقدالشرایط باشد و همچنین به صورت استقرا و تمثیل تشکیل می گردد، زیرا از همه اینها تصدیق ظنی حاصل می شود».
اقسام قیاس خطابی
قیاس و تمثیلی که در خطابه به کار رفته باشد، «تثبیت» هم نامیده می شوند. علاوه بر این اسم مشترک، قیاس خطابی را «ضمیر» می گویند چون کبرا یا صغرای آن ذکر نمی شود و «تفکیر» هم خوانده می شود وقتی که مشتمل بر حد وسطی باشد که استنباط آن به فکر نیاز دارد. هر قیاس خطابی که به حسب منطقی منتج نباشد «رواسم» (جمع رسوم و رسم به معنای اثر و وجه تسمیه آن، ترسیم حکم در ذهن توسط چنین قیاسی است) و تمثیل خطابی را «اقناع» هم گویند و تمثیلی که به سرعت منتج باشد «برهان» گفته می شود.
مستندات مقاله
...
wikifeqh: صورت_خطابه