لغت نامه دهخدا
شاه اسماعیل اول 907هَ. ق.
شاه طهماسب اول 930هَ. ق.
شاه اسماعیل ثانی 984هَ. ق.
محمد خدابنده 985هَ. ق.
شاه عباس اول 985هَ. ق.
شاه صفی 038هَ. ق.1
شاه عباس ثانی 052هَ. ق.1
شاه سلیمان 077هَ. ق.1
شاه سلطان حسین 1105-1135هَ. ق.
رجوع به هر یک از این اسامی شود.
ادوارد برون نویسد: ظهور سلسله صفویه در ایران نه تنها برای این کشور و همسایگان او بلکه برای اروپا نیز واقعه تاریخی مهمی بشمار میرود. ظهور صفویه علاوه بر آنکه موجب استقرار ملیت ایران و برقراری شاهنشاهی این کشور گشت ، سبب شد که این مملکت در مجمع ملل وارد شود و منشاء روابط سیاسی گردد که هنوز هم تا درجه مهمی پایدار است. غلبه عرب در اواسط قرن هفتم میلادی سلطنت ساسانیان را برانداخت و تا نیمه قرن هفتم هجری که خلافت عربی بدست لشکر مغول نابود شد، این کشور را ولایتی از ولایات خلیفه ساخت. درست است که پیش و پس از این واقعه سلسله های مستقل یا نیمه مستقل در ایران پادشاهی داشته اند ولی آنها نیز اکثر ازنژاد ترک یا تاتار بوده اند چون غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و خاندان چنگیز و تیمور و اگر سلسله ٔایرانی الاصلی مانند آل بویه وجود داشته است ، فقط بر قسمتی از کشور قدیم ایران فرمانروائی داشته اند. صفویه خاندانی بودند که ایران را بار دیگر ملتی قائم بذات ، متحد، توانا و واجب الاحترام کردند و مرزهای این کشور را بحدود امپراتوری ساسانی رسانیدند. ( در سلطنت شاه عباس اول ) ( از تاریخ ادبیات برون ترجمه رشید یاسمی ص 1 ).
نسب صفویه : نژاد صفویه به شیخ صفی الدین می پیوندد و او یکی از مشایخ معروف بزرگ صوفیه است. شیخ بنقل عالم آرای عباسی در صبح دوشنبه 12 محرم سال 735 هَ. ق. در گیلان به سن هشتادوپنج سالگی درگذشت. مشهور آن است که صفویه خاندانی هاشمی هستند و نسب آنان به پیغمبر اسلام می پیوندد. برون در تاریخ ادبیات نویسد: این شخص ( شیخ صفی ) مدعی بود که به بیست پشت به امام هفتم موسی کاظم میرسد. ( تاریخ ادبیات برون ترجمه ٔرشید یاسمی ص 14 ). مؤلف حبیب السیر آرد: نسب اشرف شاه دین پناه ( شاه اسماعیل ) به پنج واسطه بحضرت ولایت منقبت امامت مرتبت واقف اسرار ازلی شیخ صفی الحق و الحقیقة و الدین ابی الفتح اسحاق الاردبیلی قدس اﷲ سره العزیز میرسد و نسب آن حضرت به امام هفتم هادی اعالی و اعاظم موسی الکاظم ملحق میشود بر این موجب که ابوالمظفر شاه اسماعیل بن سلطان حیدربن سلطان جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن قدوه اولیاءآفاق شیخ صفی الدین اسحاق بن شیخ امین الدین جبرئیل بن شیخ صالح قطب الدین بن صلاح الدین رشیدبن محمد الحافظ لکلام اﷲبن عوض الخواص بن فیروزشاه زرین کلاه بن محمدبن شرفشاه بن محمدبن حسین بن محمدبن ابراهیم بن جعفربن محمدبن اسماعیل بن محمدبن احمد الاعرابی بن ابومحمد القاسم بن ابی القاسم حمزةامام الهمام موسی الکاظم علیه السلام. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 صص 409-410 ). برون در تاریخ ادبیات آرد: بنقل الیعقوبی مورخ معروف امام موسی کاظم غیر از علی الرضا که پس از وی به امامت رسید فرزند دیگری موسوم به حمزه داشته است اما دوازده تن دیگر که در سلسله نسب شیخ صفی مذکور شده ( و پنج تن آنها محمد بدون هیچ امتیازی و تعینی بوده اند ) مبهم تر و گمنام تر از آنند که بتوان هویت آنها را معلوم کرد. قدیمترین جد صفویه که دارای لقب و سمتی بوده فیروزشاه زرین کلاه است که بنابر قول صاحب سلسلةالنسب حسب الاشاره پسر ابراهیم ادهم که میگوید پادشاه ایران بوده است ، حکومت ولایت اردبیل و توابع آن بر وی مقرر گردید. و ازاین وقت شهر مزبور منشاء بزرگان صفویه و مسکن آن دودمان شده است. اما ابراهیم ادهم هر چند معروف است که از نژاد پادشاهان بوده و از تاج و تخت گذشته و بجمعدرویشان درآمده و از اقطاب و اولیأاﷲ است و وفات او را در شام به سال 780 م. دانسته اند ولی در هیچ تاریخی دیده نمیشود که از اخلاف او کسی بسلطنت ایران یا جای دیگر رسیده باشد. فیروزشاه پس از زندگانی و کامرانی در رنگین گیلان بدرود حیات گفت. از پسر و جانشین وی عوض الخواص چیزی مذکور نیست جز اینکه در اسفرنجان از توابع اردبیل می زیسته و همان جا رحلت کرده است. پسر وی محمد که قرآن را از برداشت بحافظ ملقب شد. گویند جن او را در هشت سالگی درربوده و هفت سال او را درمیانه خود پرورش داده اند و قرآن را به مساعدت آنهاحفظ نموده است. دو تن دیگر که پس از حافظ رئیس خانواده شدند صلاح الدین رشید و قطب الدین احمد ظاهراً در دیه گلخوران بزراعت مشغول بوده اند تا اینکه هجوم وحشیانه گرجیان شخص اخیرالذکر را مجبور کرد با خانواده و پسر یکماهه خود امین الدین جبرئیل به اردبیل بگریزد. در آن مکان هم از تعرض مصون نماندند و گرجیان آنها را تعاقب کردند. فراریان در خانه در زیرزمین پنهان گشتند. جوانی از خویشان او خود را به دم شمشیر مهاجمین داده و کندوی بزرگی بمدخل خانه زیرزمینی افکند و خود درجه شهادت یافت. قطب الدین نیز بسختی از گردن مجروح شد و بزحمتی از مرگ رهائی یافت. نوه وی شیخ صفی که در زمان حیات او متولد شده بود بعدها گفت که چون جدش او را بدوش کشید چهار انگشت کوچک خود را در قرحه جراحت فرو مینمود. جانشین قطب الدین پسر وی امین الدین و متورع و از مریدان خواجه کمال الدین عربشاه بود. بزراعت رغبت تمام داشت و زنی دولتی نام تزویج کرد و فرزندی برای او زاد که او را صفی الدین نام نهادند. با این شخص دودمان صفویه از تاریکی و گمنامی نسبی خارج شده بشهرت تمام رسید. مؤلف سلسلةالنسب بتعیین سال ولادت اکتفا نکرده بطریق ذیل میلاد او را معین مینماید. در آن وقت شیخ شمس الدین تبریزی پنج سال بود که از دنیا رحلت کرده بود و همچنین دوازده سال شیخ محی الدین اعرابی و سی و دو سال شیخ نجم الدین کبری و در وقت رحلت مولای رومی رحمةاﷲ علیه حضرت شیخ بیست و دوساله بود و در زمان رحلت شیخ سعدی شیرازی چهل و یک ساله و در تسلط هلاکوخان بر ایران پنجساله بود... با امیر عبداﷲ شیرازی و شیخ نجیب الدین بزغوش و علاءالدوله سمنانی و شیخ محمود شبستری و با شیخ محمد گججی تبریزی معاصر بودند... و پیش از حضرت شیخ سه پسر بود و یک دختر و بعد از شیخ دو پسر دیگر شد... شیخ قدس سره شش ساله بود که پدرش امین الدین جبرائیل برحمت حق تعالی رسید». ( تاریخ ادبیات برون ترجمه رشید یاسمی صص 27 - 29 ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] صفویه سلسله ای پادشاهی است که از 907 تا 1135 هَ . ق . در ایران سلطنت داشتند. این سلسله نام خود را از نام یکی از نیاکانشان به نام صفی الدین اردبیلی (م 735 قمری) که صوفه شیعه بود، برگرفته است. صوفیان شیعه را مذهب رسمی ایران نمودند و دولتی متمرکز با قلمروی یکپارچه ایجاد کردند.
شیخ صفی از عارفان نامی عهد اولجایتو و پسرش، ابوسعید بهادرخان ایلخانی، بود که با مریدان خود در آن ایام در کلخوران، در اطراف مقبره پدر خود، می زیست. نسب وی را به امام هفتم علیه السلام منسوب می دانند. وی که مرید شیخ زاهد گیلانی (م 700 قمری) و از رجال صوفیه بود از سوی شیخ زاهد به رهبری طریقت «زاهدیه» منسوب شد، این فرقه پس از مرگ شیخ به صفویه تغییر نام یافت. پس از درگذشت شیخ صفی، پسرش صدرالدین موسی جانشین وی شد. او برای شیخ صفی مرقدی ساخت.
پس از صدرالدین، فرزندش خواجه علی به رهبری طریقت رسید. وی به مدت 12 سال در جنوب ایران به ارشاد مردم مشغول بود. پس از خواجه علی، ابراهیم معروف به شیخ شاه ریاست معنوی نهضت را بر عهده گرفت ولی قدرت چندانی نداشت. پس از وی شیخ جُنید به اشاعه طریقت پرداخت. خروج شیخ جنید و مهاجرت وی به "دیار بکر" بر ترویج طریقت صفوی تأثیر بسیاری داشت. زعامت مذهبی صفوی در این عهد در قالب مبارزات "جنید" به زعامتی سیاسی تبدیل شد.
پس از وی پسرش حیدر جانشین پدر شد. پس از کشته شدن شیخ حیدر، پیروان وی ابتدا به پسر بزرگش سلطان علی شاه روی آوردند ولی وی در جنگ کشته شد و برادرش اسماعیل به اتفاق عده ای از مریدان طریقت که «اهل اختصاص» نام یافتند به گیلان رفت و حدود 5 سال نزد میرزا علی کارکیا از پادشاهان آل کیا بسر برد.
در سال (905 قمری) اسماعیل به اردبیل بازگشت و سال بعد شیروانشاه را در نبردی به قتل رسانید و در تبریز تاجگذاری کرد. (907 قمری) مهم ترین اقدام شاه اسماعیل در آغاز سلطنت خویش، اعلام مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی کشور بود. آنان پس از بدست آوردن هویت سیاسی و ارضی توانستند دولتی متمرکز و قوی در ایران ایجاد کنند.
وی محمد شیبان خان ازبک را در مرو شکست داد. پس از سرکوبی ازبک ها نبرد شاه اسماعیل با عثمانی ها اجتناب ناپذیر می نمود. ظاهراً علت جنگ دو چیز بود، یکی اقدامات صفویان در آناتولی شرقی در جلب وفاداری مردم آن جا و دیگر حمایت شاه اسماعیل از رقیبان سلطان سلیم، جانشین با یزید دوم.
سطان سلیم پس از غلبه بر رقیبان و تحکیم سلطنت خویش به فتوای مفتی سنیان عثمانی به قتل عام شیعیان در قلمرو حکومت عثمانی دست زد و پس از آن به ایران لشکر کشید و در چالدران (شمال غربی خوی) سپاه شاه اسماعیل را سخت شکست داد (920 قمری) و دیار بکر را به تصرف خود درآورد. این رویداد در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل تأثیر فراوان بر جای گذاشت. وی پس از این شکست هرگز فرماندهی سپاهیانش را بر عهده نگرفت.
شاه اسماعیل در جوانی درگذشت (930 قمری) و پسر 10 ساله اش با نام شاه طهماسب بر تخت نشست. طهماسب به تدریج توانست بر اوضاع تسلط یابد و حدود نیم قرن ایران را یکپارچه نگاه دارد.
شیخ صفی از عارفان نامی عهد اولجایتو و پسرش، ابوسعید بهادرخان ایلخانی، بود که با مریدان خود در آن ایام در کلخوران، در اطراف مقبره پدر خود، می زیست. نسب وی را به امام هفتم علیه السلام منسوب می دانند. وی که مرید شیخ زاهد گیلانی (م 700 قمری) و از رجال صوفیه بود از سوی شیخ زاهد به رهبری طریقت «زاهدیه» منسوب شد، این فرقه پس از مرگ شیخ به صفویه تغییر نام یافت. پس از درگذشت شیخ صفی، پسرش صدرالدین موسی جانشین وی شد. او برای شیخ صفی مرقدی ساخت.
پس از صدرالدین، فرزندش خواجه علی به رهبری طریقت رسید. وی به مدت 12 سال در جنوب ایران به ارشاد مردم مشغول بود. پس از خواجه علی، ابراهیم معروف به شیخ شاه ریاست معنوی نهضت را بر عهده گرفت ولی قدرت چندانی نداشت. پس از وی شیخ جُنید به اشاعه طریقت پرداخت. خروج شیخ جنید و مهاجرت وی به "دیار بکر" بر ترویج طریقت صفوی تأثیر بسیاری داشت. زعامت مذهبی صفوی در این عهد در قالب مبارزات "جنید" به زعامتی سیاسی تبدیل شد.
پس از وی پسرش حیدر جانشین پدر شد. پس از کشته شدن شیخ حیدر، پیروان وی ابتدا به پسر بزرگش سلطان علی شاه روی آوردند ولی وی در جنگ کشته شد و برادرش اسماعیل به اتفاق عده ای از مریدان طریقت که «اهل اختصاص» نام یافتند به گیلان رفت و حدود 5 سال نزد میرزا علی کارکیا از پادشاهان آل کیا بسر برد.
در سال (905 قمری) اسماعیل به اردبیل بازگشت و سال بعد شیروانشاه را در نبردی به قتل رسانید و در تبریز تاجگذاری کرد. (907 قمری) مهم ترین اقدام شاه اسماعیل در آغاز سلطنت خویش، اعلام مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی کشور بود. آنان پس از بدست آوردن هویت سیاسی و ارضی توانستند دولتی متمرکز و قوی در ایران ایجاد کنند.
وی محمد شیبان خان ازبک را در مرو شکست داد. پس از سرکوبی ازبک ها نبرد شاه اسماعیل با عثمانی ها اجتناب ناپذیر می نمود. ظاهراً علت جنگ دو چیز بود، یکی اقدامات صفویان در آناتولی شرقی در جلب وفاداری مردم آن جا و دیگر حمایت شاه اسماعیل از رقیبان سلطان سلیم، جانشین با یزید دوم.
سطان سلیم پس از غلبه بر رقیبان و تحکیم سلطنت خویش به فتوای مفتی سنیان عثمانی به قتل عام شیعیان در قلمرو حکومت عثمانی دست زد و پس از آن به ایران لشکر کشید و در چالدران (شمال غربی خوی) سپاه شاه اسماعیل را سخت شکست داد (920 قمری) و دیار بکر را به تصرف خود درآورد. این رویداد در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل تأثیر فراوان بر جای گذاشت. وی پس از این شکست هرگز فرماندهی سپاهیانش را بر عهده نگرفت.
شاه اسماعیل در جوانی درگذشت (930 قمری) و پسر 10 ساله اش با نام شاه طهماسب بر تخت نشست. طهماسب به تدریج توانست بر اوضاع تسلط یابد و حدود نیم قرن ایران را یکپارچه نگاه دارد.
wikiahlb: صفویه
دانشنامه آزاد فارسی
صَفَویّه (۹۰۵ـ ۱۱۴۸ق)
صَفَویّه
صَفَویّه
صَفَویّه
صَفَویّه
از سلسله های معروف پادشاهی ایران . بنیانگذار این سلسله ، شاه اسماعیل اول صفوی، فرزند سلطان حیدر، از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی، بود. نسبت این سلسله بنا به قول مشهور به امام موسی کاظم (ع) می رسد. هرچند بسیاری از محققان در این باره تردید دارند. در ۹۰۵ق شاه اسماعیل اول به یاری صوفیان قزلباش توانست شروان را تصرف و دو سال بعد رسماً در تبریز تاج گذاری کند. او نخستین کسی است که دولت ملی را پس از اسلام در ایران ، براساس مذهب تشیع بنا نهاد و ایرانیان را با هم متحد کرد و آن ها را از سایر ملل سنی مذهب متمایز ساخت . از حکومت صفوی علمای شیعه و عموم مردم ایران حمایت و بسیاری شیعیان آسیای صغیر و دیگر مناطق به پادشاهان صفوی اظهار ارادت می کردند و برای آن ها قداست و معنویت قائل بودند. دولت صفویه، مروج مذهب شیعه بود و لذا پس از تأسیس ، گروه کثیری از علما و دانشمندان شیعی از مناطق شیعه نشینی چون جبل عامل لبنان ، بحرین و احسا به ایران آمدند و گروه بسیاری از علما، ادبا و شعرای اهل سنت ایران نیز روانۀ دربارهای سنی مذهب عثمانی ، ازبکان شیبانی، و گورکانی هند شدند. ایرانِ عصر صفوی سرزمین پهناوری بود که علاوه بر حدود فعلی کشور، قفقاز، بخشی از ترکستان و افغانستان را نیز شامل می شد و در میان سه دولت نیرومند عثمانی در غرب ، ازبکان شیبانی در شرق و گورکانی در جنوب شرق بود . و همین اختلاف مذهبی ، جنگ خونین شاه اسماعیل را با محمدخان شیبانی (۹۱۶ ق) و سلطان سلیم اول عثمانی موجب شد (۹۲۰ ق). پس از شاه اسماعیل ، شاه طهماسب ، اسماعیل دوم، سلطان محمد خدابنده، شاه عباس اول ، شاه صفی ، شاه عباس دوم ، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین به پادشاهی رسیدند. مدت سلطنت آن ها در مجموع ۲۳۰ سال بود. سنت فرزندکشی که از زمان شاه عباس اول آغاز شد، پس از وی ادامه یافت و همین امر، موجب گردید تا شاهزادگان لایق ، نابود یا نابینا شوند یا در حرمسرا پرورش یابند و درنتیجه در ادارۀ کشور ناتوان شوند. پایتخت صفویان ، نخست تبریز و سپس قزوین بود و در آغاز حکومت شاه عباس اول به اصفهان انتقال یافت که تا پایان این دولت ، در همین شهر بود. این دوران ، درخشان ترین ادوار سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و هنری ایران است. در زمان صفویان ، به ویژه در زمان سلطنت شاه عباس اول ، روابط ایران و اروپا گسترش یافت و هیئت های سیاسی ، نظامی و تجاری متعددی به دربار ایران آمدند. شاه عباس اول از نفوذ و قدرت قزلباشان ، که همۀ مناصب نظامی ، سیاسی و اداری کشور را در دست داشتند، کاست و در کنار آن ها نیروی نظامی جدیدی به نام شاهسون ایجاد کرد و آنان را به سلاح های آتشین توپ و تفنگ مجهز کرد و به کمک این نیرو، عثمانیان را شکست داد (۱۰۱۱ ق) و به سلطۀ پرتغالی ها بر خلیج فارس پایان بخشید (۱۰۲۳ و ۱۰۳۱ ق). پادشاهان صفوی ، به ویژه شاه عباس اول ، امنیت بی سابقه ای در کشور ایجاد کردند و اقدامات عمرانی و رفاهی فراوانی در ایران و عراق انجام دادند. تجارت ، رونق بسیاری یافت و هزاران کارگاه در شهرهای کشور به تولید انواع رنگ های طبیعی ، پارچه ، قالی ، گلیم ، کاغذ، چرم ، مصنوعات فلزی ، چینی ، آجر، کاشی و غیره مشغول بودند. ابریشم خام و محصولات ابریشمی عمده ترین صادرات ایران بود که به اروپا، چین و هند صادر می شد. به دستور شاه عباس اول ، ده ها کاروان سرا در شهرها و بین شهرها ساخته شد که به کاروان سرای عباسی شهرت یافت . علاوه بر آن ، ده ها حمام ، بازار، پل ، مسجد بنا گردید که از شاهکارهای معماری ایران و جهان بوده و امروزه بسیاری از آن ها باقی مانده است . توجه و علاقۀ خاص پادشاهان صفوی به رواج مذهب تشیع ، تجدید بنای بقاع امامان ، امامزادگان و بزرگان شیعه را در ایران و عراق موجب شد که برای نگهداری و ادارۀ آن ها، پادشاهان ، شاهزادگان و امرای صفوی املاک و اموال بسیاری وقف کردند. شاهزادگان ، امرا و حکام نیز به تبعیت از پادشاهان در توسعۀ بقاع متبرکه و عمران و آبادی ولایات می کوشیدند که ازجمله آن ها می توان به امام قلی خان در شیراز، و گنج علی خان در کرمان اشاره کرد. پادشاهان صفوی در ترویج علم و هنر اهتمام فراوانی داشتند، از همین رو، عصر صفوی ، بارورترین اعصار هنر ایرانی در دورۀ اسلامی است . شاخه های گوناگون هنر، از قبیل نقاشی ، معماری ، منبت کاری ، خوشنویسی ، تذهیب ، جلدسازی ، قالی بافی و نساجی در این دوره از کمال و لطافت بسیار برخوردار است . نقاشی عصر صفوی اوج هنر نقاشی در تاریخ ایران اسلامی است . از نقاشان بزرگ این دوره می توان از بهزاد، میرمصور، آقارضا و رضا عباسی نام برد. بناهای این دوران در عین استحکام و صلابت ، از زیبایی بی نظیری برخوردارند و عموماً با کاشی های بسیار زیبا تزیین شده اند. معمار بسیاری از بناهای دوره عباسی ، نابغه و دانشمند آن دوران ، شیخ بهایی بود. هنر تذهیب و کتاب آرایی در این دوره در حد اعلای کمال است . در خوشنویسی و کتیبه نویسی نیز باید از هنرمندانی چون میرعماد، علیرضا عباسی و ملا عبدالباقی تبریزی یاد کرد. گرچه به دلیل کم توجهی پادشاهان صفوی به شعر و ادب ، آثار ادبی ارزشمندی در این دوره پدید نیامد، در حوزۀ حکمت و علوم عقلی ، فلاسفه نامداری چون میرفندرسکی ، ملاصدرا، میرداماد و ملا عبدالرزاق لاهیجی ؛ در علوم نقلی علمای بزرگی چون مقدس اردبیلی ، قاضی نورالله شوشتری ، شیخ حرّ عاملی ، حاج آقا حسین و حاج آقا جمال خوانساری و نیز علامۀ مجلسی درخشیدند و آثار ماندگاری برجای گذاشتند. خاطرۀ دوران صفوی چنان در نزد مردم ایران طلایی و مسرّت بخش بود که داستان ها و افسانه ها از آن ساختند. سرانجام دولت صفوی را افغانان با محاصره و فتح اصفهان ، ساقط کردند (۱۱۳۵ ق).
صَفَویّه
صَفَویّه
صَفَویّه
صَفَویّه
از سلسله های معروف پادشاهی ایران . بنیانگذار این سلسله ، شاه اسماعیل اول صفوی، فرزند سلطان حیدر، از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی، بود. نسبت این سلسله بنا به قول مشهور به امام موسی کاظم (ع) می رسد. هرچند بسیاری از محققان در این باره تردید دارند. در ۹۰۵ق شاه اسماعیل اول به یاری صوفیان قزلباش توانست شروان را تصرف و دو سال بعد رسماً در تبریز تاج گذاری کند. او نخستین کسی است که دولت ملی را پس از اسلام در ایران ، براساس مذهب تشیع بنا نهاد و ایرانیان را با هم متحد کرد و آن ها را از سایر ملل سنی مذهب متمایز ساخت . از حکومت صفوی علمای شیعه و عموم مردم ایران حمایت و بسیاری شیعیان آسیای صغیر و دیگر مناطق به پادشاهان صفوی اظهار ارادت می کردند و برای آن ها قداست و معنویت قائل بودند. دولت صفویه، مروج مذهب شیعه بود و لذا پس از تأسیس ، گروه کثیری از علما و دانشمندان شیعی از مناطق شیعه نشینی چون جبل عامل لبنان ، بحرین و احسا به ایران آمدند و گروه بسیاری از علما، ادبا و شعرای اهل سنت ایران نیز روانۀ دربارهای سنی مذهب عثمانی ، ازبکان شیبانی، و گورکانی هند شدند. ایرانِ عصر صفوی سرزمین پهناوری بود که علاوه بر حدود فعلی کشور، قفقاز، بخشی از ترکستان و افغانستان را نیز شامل می شد و در میان سه دولت نیرومند عثمانی در غرب ، ازبکان شیبانی در شرق و گورکانی در جنوب شرق بود . و همین اختلاف مذهبی ، جنگ خونین شاه اسماعیل را با محمدخان شیبانی (۹۱۶ ق) و سلطان سلیم اول عثمانی موجب شد (۹۲۰ ق). پس از شاه اسماعیل ، شاه طهماسب ، اسماعیل دوم، سلطان محمد خدابنده، شاه عباس اول ، شاه صفی ، شاه عباس دوم ، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین به پادشاهی رسیدند. مدت سلطنت آن ها در مجموع ۲۳۰ سال بود. سنت فرزندکشی که از زمان شاه عباس اول آغاز شد، پس از وی ادامه یافت و همین امر، موجب گردید تا شاهزادگان لایق ، نابود یا نابینا شوند یا در حرمسرا پرورش یابند و درنتیجه در ادارۀ کشور ناتوان شوند. پایتخت صفویان ، نخست تبریز و سپس قزوین بود و در آغاز حکومت شاه عباس اول به اصفهان انتقال یافت که تا پایان این دولت ، در همین شهر بود. این دوران ، درخشان ترین ادوار سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و هنری ایران است. در زمان صفویان ، به ویژه در زمان سلطنت شاه عباس اول ، روابط ایران و اروپا گسترش یافت و هیئت های سیاسی ، نظامی و تجاری متعددی به دربار ایران آمدند. شاه عباس اول از نفوذ و قدرت قزلباشان ، که همۀ مناصب نظامی ، سیاسی و اداری کشور را در دست داشتند، کاست و در کنار آن ها نیروی نظامی جدیدی به نام شاهسون ایجاد کرد و آنان را به سلاح های آتشین توپ و تفنگ مجهز کرد و به کمک این نیرو، عثمانیان را شکست داد (۱۰۱۱ ق) و به سلطۀ پرتغالی ها بر خلیج فارس پایان بخشید (۱۰۲۳ و ۱۰۳۱ ق). پادشاهان صفوی ، به ویژه شاه عباس اول ، امنیت بی سابقه ای در کشور ایجاد کردند و اقدامات عمرانی و رفاهی فراوانی در ایران و عراق انجام دادند. تجارت ، رونق بسیاری یافت و هزاران کارگاه در شهرهای کشور به تولید انواع رنگ های طبیعی ، پارچه ، قالی ، گلیم ، کاغذ، چرم ، مصنوعات فلزی ، چینی ، آجر، کاشی و غیره مشغول بودند. ابریشم خام و محصولات ابریشمی عمده ترین صادرات ایران بود که به اروپا، چین و هند صادر می شد. به دستور شاه عباس اول ، ده ها کاروان سرا در شهرها و بین شهرها ساخته شد که به کاروان سرای عباسی شهرت یافت . علاوه بر آن ، ده ها حمام ، بازار، پل ، مسجد بنا گردید که از شاهکارهای معماری ایران و جهان بوده و امروزه بسیاری از آن ها باقی مانده است . توجه و علاقۀ خاص پادشاهان صفوی به رواج مذهب تشیع ، تجدید بنای بقاع امامان ، امامزادگان و بزرگان شیعه را در ایران و عراق موجب شد که برای نگهداری و ادارۀ آن ها، پادشاهان ، شاهزادگان و امرای صفوی املاک و اموال بسیاری وقف کردند. شاهزادگان ، امرا و حکام نیز به تبعیت از پادشاهان در توسعۀ بقاع متبرکه و عمران و آبادی ولایات می کوشیدند که ازجمله آن ها می توان به امام قلی خان در شیراز، و گنج علی خان در کرمان اشاره کرد. پادشاهان صفوی در ترویج علم و هنر اهتمام فراوانی داشتند، از همین رو، عصر صفوی ، بارورترین اعصار هنر ایرانی در دورۀ اسلامی است . شاخه های گوناگون هنر، از قبیل نقاشی ، معماری ، منبت کاری ، خوشنویسی ، تذهیب ، جلدسازی ، قالی بافی و نساجی در این دوره از کمال و لطافت بسیار برخوردار است . نقاشی عصر صفوی اوج هنر نقاشی در تاریخ ایران اسلامی است . از نقاشان بزرگ این دوره می توان از بهزاد، میرمصور، آقارضا و رضا عباسی نام برد. بناهای این دوران در عین استحکام و صلابت ، از زیبایی بی نظیری برخوردارند و عموماً با کاشی های بسیار زیبا تزیین شده اند. معمار بسیاری از بناهای دوره عباسی ، نابغه و دانشمند آن دوران ، شیخ بهایی بود. هنر تذهیب و کتاب آرایی در این دوره در حد اعلای کمال است . در خوشنویسی و کتیبه نویسی نیز باید از هنرمندانی چون میرعماد، علیرضا عباسی و ملا عبدالباقی تبریزی یاد کرد. گرچه به دلیل کم توجهی پادشاهان صفوی به شعر و ادب ، آثار ادبی ارزشمندی در این دوره پدید نیامد، در حوزۀ حکمت و علوم عقلی ، فلاسفه نامداری چون میرفندرسکی ، ملاصدرا، میرداماد و ملا عبدالرزاق لاهیجی ؛ در علوم نقلی علمای بزرگی چون مقدس اردبیلی ، قاضی نورالله شوشتری ، شیخ حرّ عاملی ، حاج آقا حسین و حاج آقا جمال خوانساری و نیز علامۀ مجلسی درخشیدند و آثار ماندگاری برجای گذاشتند. خاطرۀ دوران صفوی چنان در نزد مردم ایران طلایی و مسرّت بخش بود که داستان ها و افسانه ها از آن ساختند. سرانجام دولت صفوی را افغانان با محاصره و فتح اصفهان ، ساقط کردند (۱۱۳۵ ق).
wikijoo: صفویه
پیشنهاد کاربران
سلسله ای که در ایران از ۹٠۷ ه. ق . / ۱۵٠۲ م . تا ۱۱۴۸ ه. ق. / ۱۷۳۶ م . ) سلطنت کرده و با رسمی کردن مذهب تشیع تلاش در یکپارچگی ایران داشتند اما این تصمیم و عدم نظارت باعث شد خرافات بسیار وارد دین و باور مردم شود.
واژه های safav با تلفظ صاف آو از دو کلمه ساخته شده است ؛ یکی صاف به معنای پاک و پاکیزه و زلال و دیگری آو به معنای آب. لذا safavye با تلفظ صاف آویه به معنای پاک آبان . به زبان تمثیل به معنای کسانیکه پاک
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نیت اند و مکر و ریا در پندار و گفتار و کردارشان نیست و آب گل آلود به خورد دیگران نمی دهند بلکه آب زلال و گوارا.