صفات سلبیه
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] صفات سلبیه، صفاتی است که دارای معنا و مفهوم سلبی و نفی است و در حقیقت نفی و سلب نقص و عیب از ساحت قدس خداوند است. و صفات سلبیه دارای اقسام: جسمانیت، حلول، اتحاد، جهت و غیره می باشد.
از آن جا که خداوند واجب الوجود بالذات و وجود صرف و کمال محض است، فاقد هیچ گونه صفت کمالی نیست، بر این اساس صفات سلبیه در خداوند به معنی سلب کمال نخواهد بود. بلکه صفات سلبی خداوند، سلب نقص و فقدان می باشند. و با توجه به این که نقص و فقدان معنی سلبی دارد، سلب نقص و فقدان، به سلب سلب باز می گردد، که نتیجه آن اثبات است، یعنی در حقیقت صفات سلبی خداوند، بیانگر اثبات کمالات وجودی اند.از طرفی، همه نقص ها و فقدان ها ریشه در امکان و نیازمندی دارند، بدین جهت می توان گفت: بازگشت صفات سلبی به یک سلب است و آن سلب امکان و نیازمندی است. چنان که حکیم سبزواری گفته است:و وصفه السلبی، سلب السلب جا فی سلب الاحتیاج کلا ادرجا بر این اساس، برخی از صفات را که از خداوند سلب می کنیم، مقصود جنبه نقص و فقدان آنهاست، نه جنبه کمال و وجدان آنها، مثلا وقتی می گوییم: خداوند جوهر نیست، جوهریت بیانگر سه مطلب است، یکی این که قائم به غیر نیست (در مقابل عرض ) و دیگری این که ماهیت دارد، و سوم این که وجودش محدود است. آنچه از خداوند سلب می شود دو مطلب اخیر است، اما این که خداوند در وجود خود قائم به غیر نیست، خود از صفات کمال است، و نفی نمی شود.در کتب کلامی، برخی از صفات سلبیه که مورد اختلاف واقع شده است و کسانی به آنها قائل شده اند، و یا لازمه پاره ای از عقاید برخی از مذاهب و ادیان است، مورد بحث قرار گرفته است، از آن جمله است: شریک و مثل و ترکیب در ذات. این صفات سلبیه در بحث های مربوط به توحید بیان گردید و نیازی به بحث دوباره، درباره آنها نیازی نیست.
اقسام صفات سلبیه
در این جا برخی دیگر از صفات سلبیه را بررسی می کنیم:
← جسمانیت
منکران رؤیت، بر اثبات مدعای خود به دلایل عقلی و نقلی استناد نموده اند که برخی را یادآور می شویم:دلیل اول: رؤیت بصری در صورتی ممکن است که شرایط زیر تحقق یابد:۱. مرئی، جسم باشد۲. مرئی، در جهت مقابل بیننده و در مکان خاص باشد.۳. میان مرئی و بیننده فاصله مکانی معینی وجود داشته باشد.۴. نور و روشنائی به قدر کافی وجود داشته باشد.و از آنجا که این شرایط در مورد خداوند متعال که منزه از جسمانیت، جهت و مکان است، ممکن نیست، رؤیت خدا نیز محال خواهد بود.دلیل دوم: آنچه دیده می شود از دو حال بیرون نیست یا کل آن دیده می شود و یا بعضی از آن، در حالی که کل و بعض از صفات جسم است.دلیل سوم: قرآن کریم نیز دیدن خدا را مردود دانسته و فرموده است:«لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر؛ دیدگان او را درک نمی کنند، او دیدگان را درک می کند، او لطیف و خبیر است». جمله «و هو اللطیف الخبیر» در حقیقت علت دو حکم پیشین است، یعنی خدا لطیف است، دیدگان او را نمی بینند، و چون خبیر است، از دیدگان آگاه است.
← دلیل قائلان به رؤیت خدا در دنیا
...
از آن جا که خداوند واجب الوجود بالذات و وجود صرف و کمال محض است، فاقد هیچ گونه صفت کمالی نیست، بر این اساس صفات سلبیه در خداوند به معنی سلب کمال نخواهد بود. بلکه صفات سلبی خداوند، سلب نقص و فقدان می باشند. و با توجه به این که نقص و فقدان معنی سلبی دارد، سلب نقص و فقدان، به سلب سلب باز می گردد، که نتیجه آن اثبات است، یعنی در حقیقت صفات سلبی خداوند، بیانگر اثبات کمالات وجودی اند.از طرفی، همه نقص ها و فقدان ها ریشه در امکان و نیازمندی دارند، بدین جهت می توان گفت: بازگشت صفات سلبی به یک سلب است و آن سلب امکان و نیازمندی است. چنان که حکیم سبزواری گفته است:و وصفه السلبی، سلب السلب جا فی سلب الاحتیاج کلا ادرجا بر این اساس، برخی از صفات را که از خداوند سلب می کنیم، مقصود جنبه نقص و فقدان آنهاست، نه جنبه کمال و وجدان آنها، مثلا وقتی می گوییم: خداوند جوهر نیست، جوهریت بیانگر سه مطلب است، یکی این که قائم به غیر نیست (در مقابل عرض ) و دیگری این که ماهیت دارد، و سوم این که وجودش محدود است. آنچه از خداوند سلب می شود دو مطلب اخیر است، اما این که خداوند در وجود خود قائم به غیر نیست، خود از صفات کمال است، و نفی نمی شود.در کتب کلامی، برخی از صفات سلبیه که مورد اختلاف واقع شده است و کسانی به آنها قائل شده اند، و یا لازمه پاره ای از عقاید برخی از مذاهب و ادیان است، مورد بحث قرار گرفته است، از آن جمله است: شریک و مثل و ترکیب در ذات. این صفات سلبیه در بحث های مربوط به توحید بیان گردید و نیازی به بحث دوباره، درباره آنها نیازی نیست.
اقسام صفات سلبیه
در این جا برخی دیگر از صفات سلبیه را بررسی می کنیم:
← جسمانیت
منکران رؤیت، بر اثبات مدعای خود به دلایل عقلی و نقلی استناد نموده اند که برخی را یادآور می شویم:دلیل اول: رؤیت بصری در صورتی ممکن است که شرایط زیر تحقق یابد:۱. مرئی، جسم باشد۲. مرئی، در جهت مقابل بیننده و در مکان خاص باشد.۳. میان مرئی و بیننده فاصله مکانی معینی وجود داشته باشد.۴. نور و روشنائی به قدر کافی وجود داشته باشد.و از آنجا که این شرایط در مورد خداوند متعال که منزه از جسمانیت، جهت و مکان است، ممکن نیست، رؤیت خدا نیز محال خواهد بود.دلیل دوم: آنچه دیده می شود از دو حال بیرون نیست یا کل آن دیده می شود و یا بعضی از آن، در حالی که کل و بعض از صفات جسم است.دلیل سوم: قرآن کریم نیز دیدن خدا را مردود دانسته و فرموده است:«لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر؛ دیدگان او را درک نمی کنند، او دیدگان را درک می کند، او لطیف و خبیر است». جمله «و هو اللطیف الخبیر» در حقیقت علت دو حکم پیشین است، یعنی خدا لطیف است، دیدگان او را نمی بینند، و چون خبیر است، از دیدگان آگاه است.
← دلیل قائلان به رؤیت خدا در دنیا
...
wikifeqh: صفات_سلبیه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید