صفات جمال و جلال الهی در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صفات جمال و جلال الهی در قرآن. صفات جمال و جلال الهی در قرآن، یکی از موضوعاتی است که در مورد آن بحث می شود. خداوند دو گونه صفات دارد: صفات جمال یا ثبوتیه که ذات احدیت به این صفات کمالیه آراسته است و صفات جلال یا سلبیه که ذات حق از اتصاف به آن منزه است. در این مقاله به بررسی صفات جمال و جلال الهی در قرآن می پردازیم.
قرآن، خدا را با بهترین وجهی وصف نموده، او را مجمع صفات کمال معرفی کرده و از هر زشتی و صفت ناپسندی مبرا و منزه دانسته است. در پایان سوره حشر می خوانیم: هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمان الرحیم. هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عمایشرکون. هو الله الخالق الباری ء المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات والارض و هو العزیز الحکیم؛ او خدایی است که جز او خدایی نیست. به هر چه پنهان و آشکار است آگاهی دارد. مهر او فراگیر و تمامی جهان هستی را چه در اصل وجود و چه در تداوم آن فرا گرفته و این مهر با عنایت خاصی بندگان صالح خدا را شامل شده است. او خدایی است که جز او خدایی نیست. فرمانروایی است که از هر گونه پستی و فرو مایگی به دور است. پرتو رحمت او همگان را سلامت و سعادت بخشیده است. آرامش بخش جهانیان است و همگی در سایه رافت او آرمیده اند.قدرت و شوکت و هیمنت او فراگیر است و بر هر که و هر چیز پیروز و توانمند می باشد و برتر از همه است. منزه است چنین خدایی از هر گونه شریک و انبازی که برای او پنداشته اند. او آفریننده و سازنده و صورت بخش همه موجودات است.
تسبیح کل عالم
بهترین نام ها و نشانه های نیک مخصوص او است. هر آن چه در آسمان ها و زمین است تسبیح گوی او است و همگان او را می ستایند. او است که هر چه بخواهد انجام می دهد و هر چه انجام می دهد از مقام حکمت او برخاسته است. بدین سان هیچ چیزی سد راه او نمی گردد، خواسته های او جملگی وفق حکمت و بینش حکیمانه او انجام می گیرد.این گوشه ای از صفات برجسته الهی است که قرآن خدا را بدان ستوده است.
توصیف در تورات
ولی آیا در کتب دیگر یا اندیشه های دیگران، چنین وصفی از خدای متعال آمده، یا برعکس او را به گونه ای وصف کرده اند که هرگز شایسته مقام الوهیت حق تعالی نیست؟!در تورات کنونی که کهن ترین کتاب دینی به شمار می رود و پندار آن می رود که معارف خود را از وحی آسمانی گرفته، می بینیم که خدا به گونه ای ناپسند وصف شده که خرد آن را نمی پذیرد. در داستان آدم و حوا چنین نوشته که خداوند آدم را از آن جهت از خوردن شجره منهیه منع نمود تا مبادا دارای عقل و شعور گردد، سپس او را از بهشت بیرون راند تا مبادا از درخت حیات جاویدان نیز بخورد و همانند خداوند زندگی جاودانی یابد. یا این که خداوند در پی آدم آمده بود و آدم در پشت درختان پنهان شده بود، خداوند نمی دانست آدم کجا است و او را می خواند تا خود را نشان دهد.در داستان ساختن شهر بابل، خداوند بیم آن داشت که انسان ها اگر گرد هم آیند، نیروی متشکلی را به وجود می آورند، آن گاه خطری متوجه ربوبیت خداوندی خواهد بود، لذا به جبرئیل دستور فرمود تا تجمع آنان را از هم بپاشد. از آن که بگذریم، در اسطوره های یونانی قدیم، ترسیمی از خداوند جهان ارائه داده اند، که انواع خدایان کوچک و بزرگ (آلهه) را در پی داشته است. گوشه ای ازآن را-که صرفا خرافه می ماند- تاریخ نویس معروف ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن آورده است (رجوع شود به قسمت یونان باستان به ویژه فصل هشتم). هر چه بر روی زمین است فانی است و باقی ماند ذات پروردگارت که صاحب بزرگی و غنای مطلق است پس به کدام یک از نعمت های پروردگارتان تکذیب می کنید.آیات ۲۵ و ۲۸ سوره شریفه الرحمنیا رب از نیست به هست آمده صنع توییم••••••و آنچه هست از نظر علم تو پنهانی نیستگـر بـر آنی و گرمی بنده مخلص خوانی••••••روی نــومیدییم از درگـه سبحانی نیستنـــا امید از در لطف تو کجا شاید رفت؟••••••تو ببخشای که درگاه تو را ثــانی نیستآن زیبا رخ بزم عرفان کیست؟ چگونه است؟ او که رب مشرقین و مغربین است خداوند باریتعالی آنکه ایمان داریم شرق و غرب عالم را پر کرده و معتقدیم که نه ماده محدود است و نه مرکب و نه متغییر. (لا تدرک الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخیر)
بازتاب موضوع
...

پیشنهاد کاربران

بپرس