[ویکی فقه] صدق قیاس، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای صادق بودن دو قضیه صغرا و کبرا در قیاس اقترانی، و نسبت اتصالی یا انفصالی در قیاس استثنائی است.
اگر قیاس از لحاظ ماده و صورت، واجد شرایط لازم باشد قیاس را صحیح و مُنتِج می گویند و نتیجه، به خودی خود بر آن مترتب می شود، زیرا نسبت قیاس و نتیجه قیاس، نسبت ملزوم و لازم است، از این رو اگر قیاس (از جهت ماده و صورت)، صادق باشد نتیجه آن هم صادق خواهد بود و اگر نتیجه کاذب باشد قیاس نیز کاذب است، اما اگر قیاس کاذب باشد احتمال صدق نتیجه منتفی نیست، چنان که اگر نتیجه صادق باشد احتمال کذب قیاس منتفی نیست، زیرا نتیجه می تواند لازم اعمّ قیاس باشد؛ مثلاً قیاس «هر انسانی سنگ است و هر سنگی حیوان است» با اینکه به دلیل کذب مقدمات، اصل قیاس هم ناصحیح است، اما نتیجه آن، یعنی «هر انسانی حیوان است» قضیه صادقی است.
دیدگاه محقق طوسی
محقق طوسی در اساس الاقتباس در این باره می گوید: «صدق قیاس مستلزم صدق نتیجه بوَد و کذب نتیجه مستلزم کذب قیاس، اما از کذب قیاس، کذب نتیجه لازم نیاید و نه از صدق نتیجه صدق قیاس، چه این لازم، عام تر است از ملزوم».
مراد از صدق قیاس
به دقت عقلی، قیاس متصف به صحت و غلط (بطلان)، و انتاج و عُقم (عدم انتاج) می شود، نه به صدق و کذب. قیاس صحیح و مُنتِج آن است که واجد همه شرایط انتاج (در ناحیه ماده و صورت قیاس) باشد و قیاس غلط و عقیم آن است که شرایط انتاج مختل شده باشد و اما وجه عدم اتصاف قیاس به صدق و کذب این است که متعلق صدق و کذب، قضیه است و قیاس، قضیه نیست، بلکه یکی از صور استدلال، و هیئت تالیفیِ متشکل از دو قضیه با چینش خاص است. آنچه به عنوان قضیه متصف به صدق و کذب می شود دو چیز است: نتیجه قیاس و هر یک از مقدمات قیاس. بنابراین منظور از «صدق قیاس» در این اصطلاح، صدق صغرا و کبرا (در قیاس اقترانی) و نسبت اتصالی یا انفصالی (در قیاس استثنائی) و مطابقت آنها با واقع است. و منظور از «کذب قیاس»، کذب صغرا و کبرا (در قیاس اقترانی)، و کذب نسبت اتصالی یا انفصالی (در قیاس استثنایی)، و عدم مطابقت آنها با واقع است.
تفاوت در مبادی قیاسات
...
اگر قیاس از لحاظ ماده و صورت، واجد شرایط لازم باشد قیاس را صحیح و مُنتِج می گویند و نتیجه، به خودی خود بر آن مترتب می شود، زیرا نسبت قیاس و نتیجه قیاس، نسبت ملزوم و لازم است، از این رو اگر قیاس (از جهت ماده و صورت)، صادق باشد نتیجه آن هم صادق خواهد بود و اگر نتیجه کاذب باشد قیاس نیز کاذب است، اما اگر قیاس کاذب باشد احتمال صدق نتیجه منتفی نیست، چنان که اگر نتیجه صادق باشد احتمال کذب قیاس منتفی نیست، زیرا نتیجه می تواند لازم اعمّ قیاس باشد؛ مثلاً قیاس «هر انسانی سنگ است و هر سنگی حیوان است» با اینکه به دلیل کذب مقدمات، اصل قیاس هم ناصحیح است، اما نتیجه آن، یعنی «هر انسانی حیوان است» قضیه صادقی است.
دیدگاه محقق طوسی
محقق طوسی در اساس الاقتباس در این باره می گوید: «صدق قیاس مستلزم صدق نتیجه بوَد و کذب نتیجه مستلزم کذب قیاس، اما از کذب قیاس، کذب نتیجه لازم نیاید و نه از صدق نتیجه صدق قیاس، چه این لازم، عام تر است از ملزوم».
مراد از صدق قیاس
به دقت عقلی، قیاس متصف به صحت و غلط (بطلان)، و انتاج و عُقم (عدم انتاج) می شود، نه به صدق و کذب. قیاس صحیح و مُنتِج آن است که واجد همه شرایط انتاج (در ناحیه ماده و صورت قیاس) باشد و قیاس غلط و عقیم آن است که شرایط انتاج مختل شده باشد و اما وجه عدم اتصاف قیاس به صدق و کذب این است که متعلق صدق و کذب، قضیه است و قیاس، قضیه نیست، بلکه یکی از صور استدلال، و هیئت تالیفیِ متشکل از دو قضیه با چینش خاص است. آنچه به عنوان قضیه متصف به صدق و کذب می شود دو چیز است: نتیجه قیاس و هر یک از مقدمات قیاس. بنابراین منظور از «صدق قیاس» در این اصطلاح، صدق صغرا و کبرا (در قیاس اقترانی) و نسبت اتصالی یا انفصالی (در قیاس استثنائی) و مطابقت آنها با واقع است. و منظور از «کذب قیاس»، کذب صغرا و کبرا (در قیاس اقترانی)، و کذب نسبت اتصالی یا انفصالی (در قیاس استثنایی)، و عدم مطابقت آنها با واقع است.
تفاوت در مبادی قیاسات
...
wikifeqh: صدق_قیاس