فرهنگ اسم ها
معنی: حالت هوشیاری سالک پس از بی خودی
برچسب ها: اسم، اسم با ص، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
موج خاکی فهم و وهم و فکر ماست
موج آبی صحو و سکر است و فناست.
مولوی.
جمله ذرات در وی محو شدعالم از وی مست گشت و صحو شد.
مولوی.
ای تو نارسته از این فانی رباطتو چه دانی صحو و سکر و انبساط.
مولوی.
باز آن جان چون بحق او محو شدبازماند از سکر و سوی صحو شد.
مولوی.
|| ترک دادن نادانی جوانی و کودکی و باطل را. || رفتن سردی. ( منتهی الارب ). || رفتن ابر یا پریشان شدن آن. ( منتهی الارب ). بشدن میغ. ( تاج المصادر بیهقی ).- یوم ٌ صحو ؛ روز بی میغ. ( مهذب الاسماء ).
|| پدید آمدن طریق. ( مصادر زوزنی ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (تصوف ) حالت هشیاری سالک.
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
هشیار شدن
از گیجی درآمدن
بهوش آمدن
جملهٔ ذرات در وی محو شد
عالم از وی مست گشت و صحو شد
✏ �مولانا�
از گیجی درآمدن
بهوش آمدن
جملهٔ ذرات در وی محو شد
عالم از وی مست گشت و صحو شد
✏ �مولانا�