صحنه
/sahne/
مترادف صحنه: پهنه، عرصه، میدان، پرده، سن
برابر پارسی: پهنه، پیشگاه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
صحنة. [ ص ُ ن َ ] ( ع اِ )زمین فراخ هموار نرم میان سنگستان. ( منتهی الارب ).
صحنه. [ ص َ ن َ ] ( اِخ ) یکی از بخش های شهرستان کرمانشاهان. این بخش در شمال باختری شهرستان واقع و حدود آن بشرح زیر است : از طرف شمال به بخش سنقر کلیائی از شهرستان کرمانشاه. از طرف جنوب خاور کنگاور کلیائی از شهرستان کرمانشاه. از طرف جنوب خاور شهرستان نهاوند. از طرف جنوب بخش هرسین کرمانشاه. از طرف جنوب باختر دهستان دروفرامان بخش مرکزی کرمانشاه. از طرف باختر بدهستان های پای روند و بیلوار بخش مرکزی کرمانشاه. آب و هوای بخش نسبت به پستی و بلندی متغیر است بدینطریق که هوای دهستانهای خدابنده لو، کندوله سردتر از قسمت دشت دینور و دهستان چمچمال معتدل تر از سایر نقاط است و هوای قرای مجاور رودخانه دینور دهستان چمچمال که برنج کشت مینمایند مالاریائی است. قرای بخش از رودخانه های گاماسیاب ، دینور و شعبات آنها و چشمه ها مشروب می شود. محصول عمده بخش غلات آبی و دیمی ، چغندر و حبوبات ، لبنیات ، تریاک و توتون می باشد. در این بخش چهار رشته کوه اصلی و چندین رشته منشعب از آنان مشاهده می شود: 1 - سلسله کوه پراو - این کوه در باختر بخش و شمال دشت دروفرامان واقع شده ، امتداد آن شرقی و غربی و بکوههای شمالی تنگ کنشت متصل می شود. ارتفاع کوه بیستون واقع در شمال آبادی بیستون 2794 گز و بلندترین قله آن در خاور آبادی کوفه 3352 گز است. 2 - سلسله کوه شمالی - از قله مشهور امروله رشته ای در جهت شمال باختر منشعب از گردنه مله ماس گذشته بارتفاعات شمالی دره خلیل منتهی می شود. بلندترین قلل این رشته کوه امروله بارتفاع 3193 گز، نخودچال در شمال آبادی کل گدار بارتفاع 3267 گز و قله دالاخانی بارتفاع 3138 گز است. 3 - رشته کوه بوالین - بین دهستان دینور و دهستان چمچمال و رودخانه های گاماسیاب و دینور واقع شده. ارتفاع بلندترین قله آن 2509 گز است. 4 - ارتفاعات جنوبی عامله و سراب بادیه که در منتهی الیه جنوبی بخش واقع و بلندترین قله آن 2267 گز است. برای اینکه ارتفاعات نسبت بدشت ها کاملاً مجسم شود ارتفاع چند نقطه مهم تعیین می شود. ارتفاع صحنه 1342 گز. بیستون 1311 گز. میان راهان 1351 گز است. مهم ترین چشمه های این بخش عبارت اند از: سرآب بید سرخ مشهور به سرآب صحنه - سرآب بخوران - سرآب برناج - سرآب غلام ویس و سرآب چهار چشمه صحنه. راه شوسه کرمانشاه به طهران از وسط دهستانهای چمچمال و حومه ، راه شوسه کرمانشاه به سنقر از وسط دهستان دینور میگذرد. بواسطه مسطح بودن اراضی بخش به اکثر قرای مهم ، تابستان اتومبیل میتوان برد. بخش صحنه از چهار دهستان زیر و از 211 آبادی تشکیل ( شده است و ) جمعیت آن 47500 تن است. دهستان جومه 10 آبادی 6200 تن. دهستان خدابنده لو 21 آبادی 3900 تن. دهستان دینور 83 آبادی 23700 تن. دهستان چمچمال 97 آبادی 13700 تن. دهستان حومه صحنه از ده آبادی تشکیل شده ، قرای مهم آن عبارت اند از: سرآب بید سرخ و بید سرخ. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
زمین هموار، جای وسیع، محل نمایش درتماشاخانه، سن
( اسم ) آوندیست مانند کاسه مفحته .
قصبه مرکزی بخش صحنه شهرستان کرمانشاه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. جای وسیع.
۳. زمین هموار.
فرهنگستان زبان و ادب
{set} [سینما و تلویزیون] هر مکان فیلم برداری یا تصویربرداری اعم از داخل یا خارج استودیو
{stage , scene} [هنرهای نمایشی] عرصۀ نمایش در تماشاخانه، معمولاً بالاتر از سطح زمین
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
صحنه (آلبوم). صحنه ( به انگلیسی: The Stage ) هفمین آلبومی است که توسط گروه هوی متال آمریکایی اونجد سون فولد در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۶ منتشر شد. ضبط این آلبوم در شرکت «کپیتال رکوردز» و به تهیه کنندگی جو بارسی انجام شد. در این آلبوم به دلیل اینکه گروه تصمیم گرفت تا درامری را انتخاب کند که بیشتر به سبک آلبوم جدید گروه بخورد بروکس واکرمن جانشین آرین ایلیجی درامر گروه شد. این آلبوم مقام چهارم در بیلبورد ۲۰۰ را بدست آورد و آهنگ "صحنه" از این آلبوم نامزد شصتمین مراسم جایزه گرمی در بخش بهترین آهنگ در سبک راک شد. [ ۲]
wiki: صحنه (آلبوم)
صحنه (تئاتر). صحنه یا سن ( به فرانسوی: Scène ) در تئاتر و هنرهای نمایشی، یک فضای تعیین شده برای نمایش اثر است. صحنه به عنوان یک فضا برای بازیگران یا نوازندگان است و نیز بعنوان یک نقطه کانونی ( صفحه نمایش در سالن های سینما ) برای مخاطبان عمل می کند. انواع مختلفی از صحنه وجود دارد که بر اساسِ استفاده و ارتباط با مخاطب متفاوتند. [ ۱]
wiki: صحنه (تئاتر)
صحنه (کرمانشاه). صحنه یا سحنه[ ۳] یکی از شهرهای لک نشین شهرستان صحنه در استان کرمانشاه و در ۵۵ کیلومتر شهر کرمانشاه در جادهٔ کرمانشاه به همدان قرار دارد. طول جغرافیایی شهر ۴۷٫۶۸۷۲ و عرض جغرافیایی آن ۳۴٫۴۸۴۴ می باشد. شهر صَحنه مرکز شهرستان صحنه است. سرآب صحنه از مناطق دیدنی شهرستان صحنه می باشد که دارای آبشار، درختان وحشی و باغ میوه، کوه های بلند بوده و اثر تاریخی گوردخمه صحنه در آنجا قرار دارد. [ ۴]
منبع اصلی تهیه آب این شهر، سرآب صحنه است که دارای رودخانه ها و چشمه های بسیاری است و منطقه را به سرزمینی پرآب و حاصلخیز با هوایی معتدل تبدیل نموده است.
وجه تسمیه و تاریخچه شهر صحنه به درستی مشخص نیست. صرف نظر از شکل مکتوب عربی ( صحنه ) ، می توان آن را تلفّظ سئنه/ sa, ena دانست که به معنی شاهین است. در اسامی جاهای دیگر مانند سنه ( سنندج ) ، هرسین، و شاهیندژ یا ساییندژ این جزء پدیدار است. [ نیازمند منبع]
ابن خردادبه به مکانی به نام سیسَر اشاره کرده و یاقوت حموی نوشته که در نزدیکی آنجا مکانی به نام صد خانیه یا صد خانه قرار دارد که چشمه های بسیاری در آن دیده می شود. خانه به معنای چشمه است که در گویش گورانی هانه گفته می شود. از این رو برخی واژۀ صحنه را کوتاه شدۀ «صد هانه» و به معنای صد چشمه دانسته اند. [ ۵]
در سفرنامه ای از ناصرالدین شاه در دورۀ قاجار از «قریه صحنه» به عنوان روستایی حاصل خیز نام برده شده است. بر اساس آثار تاریخی که در شهر موجود است کاروانسراهای شاه عباسی در خیابان شاه عباسی و گوردخمه صحنه در کوه های دربند صحنه از دیرباز در مسیر راه های کاروان رو قرار داشته است.
بنابر یکی از روایاتی که در مورد قتل خواجه نظام الملک طوسی وجود دارد و در تاریخ جهانگشای نوشتۀ عطاملک جوینی آمده، وی در سال ۴۸۵ قمری ( ۱۴ اکتبر ۱۰۹۲ ) در صحنه توسط یک نفر باطنی کشته شده است. [ ۶]
زبان ساکنان این منطقه لکی و کردی جنوبی با گویش ویژه شهرستان های صحنه و کنگاور ( برمبنای کردی کرمانشاهی ) میباشد. [ ۷] [ ۸] [ ۹]
بخش بزرگی از ساکنان صحنه پیرو آیین یارسان و بقیه نیز پیرو شیعه دوازده امامی هستند. همچنین اقلیتی از پیروان بهایی و یهودی نیز در صحنه زندگی می کنند. [ ۱۰]
تا پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ تمام اراضی شهر صحنه از خانه ها تا مکان های تجاری، اداری و مدارس در مالکیت میرزا جوادخان معاون السلطنه بود، هرچند زمین های کشاورزی با اجرای قانون اصلاحات ارضی به مالکیت کشاورزان درآمده بودند. پس از انقلاب تمام شهر صحنه به صورت یک جا در اختیار کمیتهٔ امداد امام خمینی قرار گرفت اما سندی که برای آن صادر شد، عرصهٔ ۶ دانگ شهر صحنه بود و هیچ یک از اماکن شهر صحنه سند ثبتی ندارند. [ ۱۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمنبع اصلی تهیه آب این شهر، سرآب صحنه است که دارای رودخانه ها و چشمه های بسیاری است و منطقه را به سرزمینی پرآب و حاصلخیز با هوایی معتدل تبدیل نموده است.
وجه تسمیه و تاریخچه شهر صحنه به درستی مشخص نیست. صرف نظر از شکل مکتوب عربی ( صحنه ) ، می توان آن را تلفّظ سئنه/ sa, ena دانست که به معنی شاهین است. در اسامی جاهای دیگر مانند سنه ( سنندج ) ، هرسین، و شاهیندژ یا ساییندژ این جزء پدیدار است. [ نیازمند منبع]
ابن خردادبه به مکانی به نام سیسَر اشاره کرده و یاقوت حموی نوشته که در نزدیکی آنجا مکانی به نام صد خانیه یا صد خانه قرار دارد که چشمه های بسیاری در آن دیده می شود. خانه به معنای چشمه است که در گویش گورانی هانه گفته می شود. از این رو برخی واژۀ صحنه را کوتاه شدۀ «صد هانه» و به معنای صد چشمه دانسته اند. [ ۵]
در سفرنامه ای از ناصرالدین شاه در دورۀ قاجار از «قریه صحنه» به عنوان روستایی حاصل خیز نام برده شده است. بر اساس آثار تاریخی که در شهر موجود است کاروانسراهای شاه عباسی در خیابان شاه عباسی و گوردخمه صحنه در کوه های دربند صحنه از دیرباز در مسیر راه های کاروان رو قرار داشته است.
بنابر یکی از روایاتی که در مورد قتل خواجه نظام الملک طوسی وجود دارد و در تاریخ جهانگشای نوشتۀ عطاملک جوینی آمده، وی در سال ۴۸۵ قمری ( ۱۴ اکتبر ۱۰۹۲ ) در صحنه توسط یک نفر باطنی کشته شده است. [ ۶]
زبان ساکنان این منطقه لکی و کردی جنوبی با گویش ویژه شهرستان های صحنه و کنگاور ( برمبنای کردی کرمانشاهی ) میباشد. [ ۷] [ ۸] [ ۹]
بخش بزرگی از ساکنان صحنه پیرو آیین یارسان و بقیه نیز پیرو شیعه دوازده امامی هستند. همچنین اقلیتی از پیروان بهایی و یهودی نیز در صحنه زندگی می کنند. [ ۱۰]
تا پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ تمام اراضی شهر صحنه از خانه ها تا مکان های تجاری، اداری و مدارس در مالکیت میرزا جوادخان معاون السلطنه بود، هرچند زمین های کشاورزی با اجرای قانون اصلاحات ارضی به مالکیت کشاورزان درآمده بودند. پس از انقلاب تمام شهر صحنه به صورت یک جا در اختیار کمیتهٔ امداد امام خمینی قرار گرفت اما سندی که برای آن صادر شد، عرصهٔ ۶ دانگ شهر صحنه بود و هیچ یک از اماکن شهر صحنه سند ثبتی ندارند. [ ۱۱]
wiki: صحنه (کرمانشاه)
دانشنامه آزاد فارسی
صحنه (scene)
در نمایش، زیر بخشی از هر پرده است که حاکی از تغییر محل وقوع ماجرا یا فضای آن و یا مثلاً ورود شخصیتی مُهم است. صحنه تقریباً مُعادل فصل در کتاب است. بنا به سنت، عوض شدن صحنه را با تغییرات اثاثیۀ آن مشخص می کردند؛ و اصطلاح صحنه آرایی از همان جاست.
در نمایش، زیر بخشی از هر پرده است که حاکی از تغییر محل وقوع ماجرا یا فضای آن و یا مثلاً ورود شخصیتی مُهم است. صحنه تقریباً مُعادل فصل در کتاب است. بنا به سنت، عوض شدن صحنه را با تغییرات اثاثیۀ آن مشخص می کردند؛ و اصطلاح صحنه آرایی از همان جاست.
wikijoo: صحنه
جدول کلمات
مترادف ها
پهنه، عرصه، صحنه، گود، میدان مسابقات، ارن
صحنه، چشم انداز، منظره، پرده جزء صحنه نمایش، جای وقوع
صحنه، پایه، طبقه، مرحله، پله، اشکوب، وهله، صحنه نمایش، پردهگاه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
صحنه یعنی محل وقوع
محل وقوع هر نوع بازتاب و عملکرد
محل وقوع هر نوع بازتاب و عملکرد
صحنه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پرکان parkān ( پهلوی )
دیمن diman ( کردی )
پرکان parkān ( پهلوی )
دیمن diman ( کردی )
خوبان و گرامیان شهر خوبان شیرین زبان، سوگمندانه نام بسیاری از شهرها را نادانسته نادرست پنداشته و نوشته اند بی انکه در ان باره بپژوهند
نام شهر زیبای شما صد خانی/صدهانی / صدکانی /صد چشمه بوده و از انجا که در پارسی پهلوی د پس از صدادار به ی میگشته انرا سیهانه و سپس انان که ندانسته اند انرا صحنه کرده اند
... [مشاهده متن کامل]
نام چشمه یک نام دوم است و نام نخست ان خان/خانی/خین/کان/هان با گویه های گوناگون بوده در شیراز و سپاهان و فرارودان و دگرجاهای ایرانشهر مانند نامهای اوخان /خون زنیان ( هردو نزدیک بشیراز چسبیده به شهر شیراز در دو سویش/خان لنجان/ گاوخونی/خونسار ( سپاهان ) /اشتیخان ( سه چشمه ) /پارسیخان ( درمرز چین و ایرانشهر ) همه بچم چشمه است
خان/کان بچم منبع و معدن عربی است هردو یکی اند و انرا میتوان برای معدن وچشمه بکار برد
همچنان که سر پل زو آب /زهاب که به نام زو بوده زو آب را ذهاب عربی پنداشته اند
استان کرماشان ( گر - ماس - ان درست است و این نام یک نام پارسی است در نوشته های پهلوی گرماسان امده - گر نام گروهی بوده و نشانشان را در بخش بزرگی از ایران از سپاهان تا دربند و وان و بغداد میبینیم گرپادگان که اکنون انرا گل پادگان میخوانند لنکران =رم گران - رم =قبیله /گروه - ماس/ماه بچم شهر و خانه است و واژگردش ماه/ماس/ماز/ماذ/ماد/مال است ماد/مال بچم خانه و شهر و مانشت است . ماد/ماذ/ماز مانند دانا/زاناست ، ماز را ماس گفته اند و ماس/ماه مانند ماسی/ماهی است ناچار ماه دینور همان ماد دینور است. ماد/مال نیز چون کلید/کلیل، دمبه/لمبه است آری ماد نامجای است و نژاد ماد گفتن از کج اندیشی ست )
لک/کلهر/کرمانجی/بختیاری/بلوچ/پشتون /تالش همگی باید پاس داشته شوند زبان هر یک گرانبها چون شاهنامه است - همه این زبانها همه با هم برابرند هر کدام از انها میتواند جای پارسی دری را بگیرند با اینهمه همه این زبانها همراه با زبانی که اکنون با ان می نویسم در کنار هم شاخه های یک زبانند و همه از پارسی باستانند
نام شهر زیبای شما صد خانی/صدهانی / صدکانی /صد چشمه بوده و از انجا که در پارسی پهلوی د پس از صدادار به ی میگشته انرا سیهانه و سپس انان که ندانسته اند انرا صحنه کرده اند
... [مشاهده متن کامل]
نام چشمه یک نام دوم است و نام نخست ان خان/خانی/خین/کان/هان با گویه های گوناگون بوده در شیراز و سپاهان و فرارودان و دگرجاهای ایرانشهر مانند نامهای اوخان /خون زنیان ( هردو نزدیک بشیراز چسبیده به شهر شیراز در دو سویش/خان لنجان/ گاوخونی/خونسار ( سپاهان ) /اشتیخان ( سه چشمه ) /پارسیخان ( درمرز چین و ایرانشهر ) همه بچم چشمه است
خان/کان بچم منبع و معدن عربی است هردو یکی اند و انرا میتوان برای معدن وچشمه بکار برد
همچنان که سر پل زو آب /زهاب که به نام زو بوده زو آب را ذهاب عربی پنداشته اند
استان کرماشان ( گر - ماس - ان درست است و این نام یک نام پارسی است در نوشته های پهلوی گرماسان امده - گر نام گروهی بوده و نشانشان را در بخش بزرگی از ایران از سپاهان تا دربند و وان و بغداد میبینیم گرپادگان که اکنون انرا گل پادگان میخوانند لنکران =رم گران - رم =قبیله /گروه - ماس/ماه بچم شهر و خانه است و واژگردش ماه/ماس/ماز/ماذ/ماد/مال است ماد/مال بچم خانه و شهر و مانشت است . ماد/ماذ/ماز مانند دانا/زاناست ، ماز را ماس گفته اند و ماس/ماه مانند ماسی/ماهی است ناچار ماه دینور همان ماد دینور است. ماد/مال نیز چون کلید/کلیل، دمبه/لمبه است آری ماد نامجای است و نژاد ماد گفتن از کج اندیشی ست )
لک/کلهر/کرمانجی/بختیاری/بلوچ/پشتون /تالش همگی باید پاس داشته شوند زبان هر یک گرانبها چون شاهنامه است - همه این زبانها همه با هم برابرند هر کدام از انها میتواند جای پارسی دری را بگیرند با اینهمه همه این زبانها همراه با زبانی که اکنون با ان می نویسم در کنار هم شاخه های یک زبانند و همه از پارسی باستانند
واژه صحنه
معادل ابجد 153
تعداد حروف 4
تلفظ sahne
ترکیب ( اسم ) [عربی: صحنَة]
مختصات ( صَ نَ یا نِ ) [ ع . صحنة ] ( اِ. )
منبع واژگان عامیانه
معادل ابجد 153
تعداد حروف 4
تلفظ sahne
ترکیب ( اسم ) [عربی: صحنَة]
مختصات ( صَ نَ یا نِ ) [ ع . صحنة ] ( اِ. )
منبع واژگان عامیانه
صحنه اصل اصالت قوم بزرگ لک
بِمَ خِر سَر کولتان لکیل عزیز و میوان نواز ئو خیرتی
بِمَ خِر سَر کولتان لکیل عزیز و میوان نواز ئو خیرتی
حامد همیشه در صحن
( بنام نژادم صدایم کنید )
من این گفته دارم زِ دانای پیر
بخاطر دُر است و نگردد زِ ویر
هماره بوَد وِردِ من این سُخن
به سیر زمانه نگردد کُهن
بوَد زادبوم من ایران زمین
بعالم سرم من بر آن و بر این
... [مشاهده متن کامل]
پَساپُشت من بَس دماوندهاست
یلانِ مرا سینه الوندهاست
هنوز از فراز کُه بیستون
زِ فرهادها ریزد آواز خون
نژادم نژاد یَلِ شیر گیر
که دشمن به قهرش هماره اسیر
به شهنامه بینی نژاد مرا
بسی دیده تاریخ داد مرا
بوَد فخر و نازم بدین مرز و بوم
نگیرد مرین خاک را فکر شوم
وجودم فدای تو ای خاک پاک
نه من بس هزاران یل سینه چاک
هزارم اگر زندگانی بوَد
فدای تو جان و جوانی بوَد
سپاسم بوَد از خداوندگار
زبان داده بخشیده ایل و تبار
اگر چه مرا دانشی اندک است
سپاسم زِ یزدان نژادم لک است
نژادی بلند و زبانی گُزین
همه واژه هایش فصیح و وزین
نگویم لکی از همه بَرتراست
ولی در میان دگرها سر است
گروهی مرا زان خود کرده اند
نژاد مرا زان خود کرده اند
ولی غافل از اینکه ایرانی ام
لَکم لک نژادم کسی را نی ام
بماند بخاطر یکی جمله پاک
زِ خاک است گندم نماند به خاک
ازین پس نخواند کِسم زان خویش
کزین قصه دارم دلی ریش ریش
به نام نژادم صدایم کنید
ازین خویش خوانی جدایم کنید
نه کُردم نه هم لُر نژادم لک است
میان تبارها تبارم تک است
ببخشید اگر این سخن تُند بود
روانم پریش و خرو کُند بود
من این گفته دارم زِ دانای پیر
بخاطر دُر است و نگردد زِ ویر
هماره بوَد وِردِ من این سُخن
به سیر زمانه نگردد کُهن
بوَد زادبوم من ایران زمین
بعالم سرم من بر آن و بر این
... [مشاهده متن کامل]
پَساپُشت من بَس دماوندهاست
یلانِ مرا سینه الوندهاست
هنوز از فراز کُه بیستون
زِ فرهادها ریزد آواز خون
نژادم نژاد یَلِ شیر گیر
که دشمن به قهرش هماره اسیر
به شهنامه بینی نژاد مرا
بسی دیده تاریخ داد مرا
بوَد فخر و نازم بدین مرز و بوم
نگیرد مرین خاک را فکر شوم
وجودم فدای تو ای خاک پاک
نه من بس هزاران یل سینه چاک
هزارم اگر زندگانی بوَد
فدای تو جان و جوانی بوَد
سپاسم بوَد از خداوندگار
زبان داده بخشیده ایل و تبار
اگر چه مرا دانشی اندک است
سپاسم زِ یزدان نژادم لک است
نژادی بلند و زبانی گُزین
همه واژه هایش فصیح و وزین
نگویم لکی از همه بَرتراست
ولی در میان دگرها سر است
گروهی مرا زان خود کرده اند
نژاد مرا زان خود کرده اند
ولی غافل از اینکه ایرانی ام
لَکم لک نژادم کسی را نی ام
بماند بخاطر یکی جمله پاک
زِ خاک است گندم نماند به خاک
ازین پس نخواند کِسم زان خویش
کزین قصه دارم دلی ریش ریش
به نام نژادم صدایم کنید
ازین خویش خوانی جدایم کنید
نه کُردم نه هم لُر نژادم لک است
میان تبارها تبارم تک است
ببخشید اگر این سخن تُند بود
روانم پریش و خرو کُند بود
در جواب ویسی
تو فازت معلوم نیستا یه بار گفتی ایلامیم یه بار گفتی لرستانی الانم صحنه ای؟ خخخ
تو فازت معلوم نیستا یه بار گفتی ایلامیم یه بار گفتی لرستانی الانم صحنه ای؟ خخخ
در جواب ویسی
به خدا قسم یک لک له ناو صحنه نیه
خوتیش خاستر ازانی
هر چند تو صحنه ای نیت خوت نچسبنه ئیمه :X
ریامه ناو دم خوتو لکستانت
صحنه یارسانی کورد بیه و کودیش امینی
به خدا قسم یک لک له ناو صحنه نیه
خوتیش خاستر ازانی
هر چند تو صحنه ای نیت خوت نچسبنه ئیمه :X
ریامه ناو دم خوتو لکستانت
صحنه یارسانی کورد بیه و کودیش امینی
والله من لک کاکاوندم و اهل صحنه هستم و کُرد و لک برام فرقی نداره فقط گفتم خیلی حیفه در فضای مجازی چه لک و چه کُرد حرف زشت بزنی درشان مردم صحنه نیست در شان کُرد و لک نیست والله
اندازه سر کاهی برام مهم نیست که مردم صحنه از چه نژاد و از چه قبیله ای هستن فقط هر که هستی عفت کلام داشته باش همین .
... [مشاهده متن کامل]
ناسزا گفتن و نوشتن مطالب زشت و توهین آمیز در فضاهای مجازی کار سختی نیست
عفت کلام و فرهنگ داشته باش همین
در پایان از خدای مهربان عاقبت بخیری و سلامتی برات آرزو می کنم
اندازه سر کاهی برام مهم نیست که مردم صحنه از چه نژاد و از چه قبیله ای هستن فقط هر که هستی عفت کلام داشته باش همین .
... [مشاهده متن کامل]
ناسزا گفتن و نوشتن مطالب زشت و توهین آمیز در فضاهای مجازی کار سختی نیست
عفت کلام و فرهنگ داشته باش همین
در پایان از خدای مهربان عاقبت بخیری و سلامتی برات آرزو می کنم
گیان و مال و بنه ماله م گیشت به قوربانی له کستان .
له کستان ده لی ئیرانَ له کستان ده لی کرمانشانَ
پرچم له کستان همیشه ها وه بان
دوژمن بذانی له کستان تنیا نیه
به قورئان قسم و ناو صحنه یک کورد وجود نیره گیشت لکه ن .
... [مشاهده متن کامل]
دوژمن گمال صفت ئیستهَ حالیت بی مه ن لکم یا کوردم اگر جرعت دیری باوه صحنه تا حالیت کم
ئاواته م سَربَرزی و بَخته وری و مانائی گیشت وه لاتی لکستانَ . .
هربژی لکستان
هربژی صحنه
له کستان ده لی ئیرانَ له کستان ده لی کرمانشانَ
پرچم له کستان همیشه ها وه بان
دوژمن بذانی له کستان تنیا نیه
به قورئان قسم و ناو صحنه یک کورد وجود نیره گیشت لکه ن .
... [مشاهده متن کامل]
دوژمن گمال صفت ئیستهَ حالیت بی مه ن لکم یا کوردم اگر جرعت دیری باوه صحنه تا حالیت کم
ئاواته م سَربَرزی و بَخته وری و مانائی گیشت وه لاتی لکستانَ . .
هربژی لکستان
هربژی صحنه
در جواب یحیا کاکاندوی
چرا اسمتو تغییر میدی بگو همون بالاییم اسممو تغییر دادم دیگه
هر چند تو هرسینی هم نیستی لرستانی هستی. . .
بعدشم خودت صحنه ای جا نزن این فیلما قدیمی شده
هم من هم تو میدونیم لک در صحنه جایی نداشته و نداره
چرا اسمتو تغییر میدی بگو همون بالاییم اسممو تغییر دادم دیگه
هر چند تو هرسینی هم نیستی لرستانی هستی. . .
بعدشم خودت صحنه ای جا نزن این فیلما قدیمی شده
هم من هم تو میدونیم لک در صحنه جایی نداشته و نداره
سلام هم تبار و مدیر محترم سایت صحنه لطفا پیام های حاوی توهین در این سایت را منتشر نکن و هر پیامی هم که توهین آمیز است بردار و حذف کن پیام های کورد صحنه در شان مردم شریف و با فرهنگ شهر ما نیستند . لطفا این جور پیام هائی منتشر نکن - خدا همه ما رو عاقبت بخیر کند . متشکر از حُسن توجه شما برادر ارجمند
وقتی داری با خونواده ت فیلم میبینی و یهو فیلم چرت و پرت دار میشه پس مامانت میگه: "برو تو اتاقت. این فیلمه صحنه داره. "
در جواب به شفائی
لطفا از طرف ما حرف نزن
صحنه هیچ لکی نداره همگی مهاجرن
و ضمنا لکی گویشی از کوردی جنوبی هست
بیخود حرف نزن
لطفا از طرف ما حرف نزن
صحنه هیچ لکی نداره همگی مهاجرن
و ضمنا لکی گویشی از کوردی جنوبی هست
بیخود حرف نزن
قوم و نژادی چه در ایلام و چه در کرمانشاه به نام کورد وجود نداره جمعیت ایلام صددرصد لک است در کرمانشاه هستاد درصد جمعیت لک است فقط بیست درصد کرد هستند آنهم در منطقه پاوه و سنقر ساکن هستند مردم کلهر و فعلی جز سرشاخه های قوم بزرگ لک هستند فقط این عزیزان دُچار خود کُردپنداری شدید شده اند در صورتی که زبان کلهری و ایلامی صددرصد چسبیده و وابسته به زبان فاخر لکیه و از لک جدا نیستند این در صورتیه که یک کلهری و یا یک ایلامی به سختی متوجه مفاهیم و واژگان کردهای سورانی و شکاکی میشود ما لک های هرسین به راحتی و خیلی راحت تر از زبان خودمان با کلهرها و ایلامی ها ارتباط زبانی برقرار می کنیم و هیچ مشکلی از بابت زبان بین این دو شاخه از زبان لکی وجود ندارد ولی در زمان سربازی که در مهاباد بودم کُردهای سوران بارها و بارها به کلهرها و ایلامی ها توهین میکردند و با عناوینی چون کُرد پلاستیکی و یا کُرد حرامه یا کُرد زولهَ زآ به هم استانی های کلهریمان توهین می کردند .
... [مشاهده متن کامل]
در کل کرمانشاه لک است و با لهجه کلهری
شهرهای صد درصد لک کرمانشاه
صحنه ، کنگاور ، دینور ، بیستون ، هرسین ،
... [مشاهده متن کامل]
در کل کرمانشاه لک است و با لهجه کلهری
شهرهای صد درصد لک کرمانشاه
صحنه ، کنگاور ، دینور ، بیستون ، هرسین ،
در جواب حسنوند
ئیره لکستان نیه کرماشانه
گیو به ناو لکستان
ئیره لکستان نیه کرماشانه
گیو به ناو لکستان
در جواب به حسنوند
صحنه لکستان نیست لکستانی وجود نداره
صحنه کرمانشاه است
ئیره کرماشانه/ ناوچه شیرانی کوردستانه
صحنه لکستان نیست لکستانی وجود نداره
صحنه کرمانشاه است
ئیره کرماشانه/ ناوچه شیرانی کوردستانه
مردم شهرستان صحنه کورد هستند به یک گویش از کوردی تکلم میکنند. البته کوردی این منطقه با کرمانشاه تفاوت هایی دارد. اما تفاوت ها به حدی نیست که قابل فهم نباشد. بنابرین میتوان آن را جدا کلهری و یک گویش دیگر از کوردی جنوبی دانست. مثلا در کوردی صحنه به اول افعال همانند لهجه سورانی ئه اضافه میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
مثال سه فعل می روم/می خورم/می دانم در لهجه کرمانشاهی و صحنه ای
صحنه ای : ئه چم/ئه خوم/ئه زانم
کرمانشاهی: چِم/خوم/زانم
مثال2 سه فعل نمی روم/نمی خورم/نمی دانم در لهجه کرمانشاهی و صحنه ای
صحنه ای : ناچم/ناخووم/نازانم
کرمانشاهی: نیه چم/نیه خوم/نیه زانم
... [مشاهده متن کامل]
مثال سه فعل می روم/می خورم/می دانم در لهجه کرمانشاهی و صحنه ای
صحنه ای : ئه چم/ئه خوم/ئه زانم
کرمانشاهی: چِم/خوم/زانم
مثال2 سه فعل نمی روم/نمی خورم/نمی دانم در لهجه کرمانشاهی و صحنه ای
صحنه ای : ناچم/ناخووم/نازانم
کرمانشاهی: نیه چم/نیه خوم/نیه زانم
سکو= صحنه در هنر نمایش و تاتر
بردیده= صحنه در هنر سونما و به ویژه توژنامه
روشن گری بیش تر:
سونما= سینما
توژنامه= فیلم نامه
نمایش= تاتر
بردیده= صحنه در هنر سونما و به ویژه توژنامه
روشن گری بیش تر:
سونما= سینما
توژنامه= فیلم نامه
نمایش= تاتر
میدان جنگ
بمعنای بلند وحضور وتجموع وسکونت واگر هم باس نوشته شود همین معنادارد محل حضور وسکونت در بلندا
دیدنما
واژه ی صحنه که بهتر است سهنه نوشته شود در لغتنامه ی سنسکریت به شکل و به ماناک همان scene آمده است و نشان می دهد که این یک واژه ی آریایی ست स्थान sthAna
دلیلی که میشه آورد برای اینکه صحنه آریایی است نه سامی واژه "scene" در انگلیسی است که از زبان های خویشاوند فارسی است
واژه ریشه ایرانی دارد و با سینه و سینی از یک ریشه است .
سینه دیوار : پهنه دیوار
سینه دیوار : پهنه دیوار
صحنه= نما
دیدن این صحنه ها = دیدن این نماها
دیدن این صحنه ها = دیدن این نماها
سن
میدان
میدان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)