صباحت

/sabAhat/

مترادف صباحت: جمال، خوبرویی، خوشگلی، زیبایی، وجاهت، حوری، سپیدرویی ، ملاحت

متضاد صباحت: زشتی

معنی انگلیسی:
beauty

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

صباحت. [ ص َ ح َ ]( ع اِمص ) خوب روئی و سفیدی رنگ انسان. ضد ملاحت. ( غیاث اللغات ). زیبائی. جمال. خوشگلی : در هیچ تاریخ مذکور نیست که کسی را از وزراء آن مآثر مأثورو محامد مذکور و کمال صباحت و وفور سماحت و سیادت در سیاست جمع بوده است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 74 ).
شب همه شب انتظار صبح روئی می رود
کآن صباحت نیست این صبح جهان افروز را.
سعدی.
باران چون ستاره ام از دیدگان بریخت
روئی که صبح خیره شود در صباحتش.
سعدی ( کلیات چ مصفا ص 483 ).
جمالی که زبان فصاحت از بیان صباحت او عاجز آید چنانکه در شب تاری صبح برآید. ( گلستان طبع قریب ص 145 ). صبح تابان را از صباحت او دست بر دست. ( گلستان ). || ( مص ) نیکوروی شدن. ( زوزنی ).

فرهنگ فارسی

خوبروشدن، صاحب جمال شدن، خوبرویی، زیبایی
۱ - ( مصدر ) نیکو روی شدن . ۲ - ( اسم ) خوبرویی زیبایی جمال . ۳ - سفیدی رنگ انسان مقابل ملاحت .

فرهنگ معین

(صَ حَ ) [ ع . صباحة ] ۱ - (مص ل . ) زیبا شدن ، نیکوروی شدن . ۲ - (اِمص . ) زیبایی .

فرهنگ عمید

خوب رو شدن، صاحب جمال شدن، خوب رویی، زیبایی، خوشگلی، جمال.

جدول کلمات

خوبرویی, زیبایی, جمال و خوبی

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: سپیدرویی 🇮🇷
صباحت : خوب روی و نیکو سیما .
صباحت : جمال ، زیبا ، نیکو ، سپیدروی ، خوبروی ، زیباروی .
خوب رویی - زیبایی و سفیدی پوست
جمال ، زیبایی،
صباحت نام دخترانه با ریشه عربی
زیبایی، جمال

بپرس