صادوق

لغت نامه دهخدا

صادوق. ( اِخ ) پسر اخیطوب از خانواده الیعازر و یکی از دو کاهن بزرگ که در ایام داود بودند که در دوم سموئیل 8:17 و اول تواریخ ایام 24:3 و 6 و 31 اخیمالک ابن ابی یاثار، و در اول تواریخ ایام 18:16، ابی مالک خوانده شده است. وی در حبرون به داود ملحق گردیده ( اول تواریخ ایام 12: 28 ) و یکی از امنای وی شد، و بواسطه درخواست از پادشاه اذن یافت که در اورشلیم در مدت یاغی گری آبشالوم بماند و در آنجا سلیمان را به سلطنت مسح کرد ( اول پادشاهان 1:39 ) و سلیمان نیز بواسطه دیانت و پاک دامنی صادوق ، وی را کاهن اعظم قرار داد. ( اول پادشاهان 2:27 و 35 ). به ابی یاثار رجوع شود. ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).

صادوق. ( اِخ ) کاهنی بود که در روزگار اخزیای پادشاه بود ( اول تواریخ ایام 6:12 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).

صادوق. ( اِخ ) پدرزن عزیا ( دوم پادشاهان 15:33 ودوم تواریخ ایام 27:1 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).

صادوق. ( اِخ ) یکی از کسانی که پاره ای از دیوار شهر رامرمت کردند ( نحمیا 3:4 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).

صادوق. ( اِخ ) نام سه تن از کسانی که در حکایت نحمیا مذکورند. ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).

صادوق. ( اِخ ) یکی ازاسلاف مسیح ( متّی 1:14 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).

دانشنامه عمومی

صادوق ( عبری: צָדוֹק הַכֹּהֵן ) زدوک، او کاهن اعظم اسرائیل در دوران سلطنت داوود و سلیمان بود. ( دوم سموئیل - باب ۱۶، بند ۸ تا ۱۸ )
عکس صادوق
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس