شیطان گرایی یا شیطان پرستی لاویایی ( ترجمه صحیح ترِ Satanism، شیطان گرایی است ) ( به انگلیسی: LaVeyan Satanism ) یک مکتب فلسفی یا دین است که در سال ۱۹۶۶، به دست پژوهشگر علوم غیبی و نویسنده آمریکایی انتان لاوی، پایه گذاری شد. پژوهشگران دینی، این دین را به عنوان یک جنبش نوپدید دینی طبقه بندی کرده و آن را شکلی از باطن گرایی غربی می دانند. شیطان گرایی لاویایی، یکی از انواع گوناگون جنبش هایی است که خود را به عنوان شکلی از شیطان پرستی معرفی می کنند. در حال حاضر پیتر اچ. گیلمور به عنوان کاهن اعظم، رهبری شیطان پرستان لاویایی را بر عهده دارد.
شیطان گرایی بر چندین اصل استوار است که از مهم ترین آن ها می توان به ماده باوری، فردگرایی، داروینیسم اجتماعی، عینیت گرایی، خودپرستی عقلایی، عشق به زندگی و لذت گرایی کنترل شده ( بر پایه اپیکوریسم ) ، با تکیه بر نسبی گرایی اخلاقی اشاره کرد. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹]
دکترین شیطان گرایی لاویایی در کتاب انجیل شیطانی لاوی بیان شده است. این دین دیدگاه ماده باورانه دارد و وجود موجودات فراطبیعی، روح و زندگی پس از مرگ را رد می کند. باورمندان به این دین به وجود شیطان اعتقاد ندارند و او را پرستش نمی کنند؛ بلکه شیطان را به عنوان نمونه ای مثبت از غرور، شهوت و روشنگری می دانند. شیطان به عنوان نمادی برای اعتراض در برابر ادیان سامی نیز انتخاب شده است که لاوی آن ها را سرکوب کننده غریزه های طبیعی انسان و مشوق بی خردی دانسته و نقد می کند. این دین یک جهان بینی طبیعت گرایانه را ترویج می کند و انسان را حیواناتی می بیند که در یک جهان بی اخلاق زندگی می کنند. ایده های لاوی به شدت تحت تأثیر ایده ها و نظریات فردریش نیچه و آین رند بود.
شیطان گرایان لاویایی از آنجا که باور به موجودات فراطبیعی ندارند، هیچ موجودی را نیز قربانی نمی کنند؛ زیرا قربانی کردن موجودات، همواره برای تقرب به موجودی قدرتمندتر از بشر ( خدا ) انجام می شود که البته این عمل در شیطان گرایی و سایر ادیان ماتریالیستی هیچ جایگاهی ندارد. [ ۱۰]
لاوی، شیطان گرایی لاویایی را در ایالت کالیفرنیا در ایالات متحده آمریکا و با تأسیس کلیسای شیطان در شب والپورگس سال ۱۹۶۶ بنیان گذاشت. او این سال را آنو سِیتانِس[ ی ۱] نامید. کلیسای شیطان تحت رهبری لاوی رشد کرد و گراتوهای محلی در سرتاسر ایالات متحده تأسیس شدند؛ تعدادی از این گراتوها در اوایل دهه ۱۹۷۰ از کلیسا جدا شدند تا سازمان های شیطان گرایی مستقلی را تشکیل دهند. در ۱۹۷۵، لاوی نظام گراتوها را از میان برداشت؛ پس از آن شیطان گرایی کمتر از گذشته یک جنبش سازمان یافته بود اما همچنان شدیداً تحت تأثیر نوشته های لاوی قرار داشت. در سال های بعد برخی از اعضای کلیسای شیطان این کلیسا را ترک کردند تا تشکیلات خود را، همچنان با پیروی از کلیسای شیطان، تأسیس کنند؛ از میان این تشکیلات می توان از نخستین کلیسای شیطان جان دویی اَلی و نخستین کلیسای شیطان کارلا لاوی نام برد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشیطان گرایی بر چندین اصل استوار است که از مهم ترین آن ها می توان به ماده باوری، فردگرایی، داروینیسم اجتماعی، عینیت گرایی، خودپرستی عقلایی، عشق به زندگی و لذت گرایی کنترل شده ( بر پایه اپیکوریسم ) ، با تکیه بر نسبی گرایی اخلاقی اشاره کرد. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹]
دکترین شیطان گرایی لاویایی در کتاب انجیل شیطانی لاوی بیان شده است. این دین دیدگاه ماده باورانه دارد و وجود موجودات فراطبیعی، روح و زندگی پس از مرگ را رد می کند. باورمندان به این دین به وجود شیطان اعتقاد ندارند و او را پرستش نمی کنند؛ بلکه شیطان را به عنوان نمونه ای مثبت از غرور، شهوت و روشنگری می دانند. شیطان به عنوان نمادی برای اعتراض در برابر ادیان سامی نیز انتخاب شده است که لاوی آن ها را سرکوب کننده غریزه های طبیعی انسان و مشوق بی خردی دانسته و نقد می کند. این دین یک جهان بینی طبیعت گرایانه را ترویج می کند و انسان را حیواناتی می بیند که در یک جهان بی اخلاق زندگی می کنند. ایده های لاوی به شدت تحت تأثیر ایده ها و نظریات فردریش نیچه و آین رند بود.
شیطان گرایان لاویایی از آنجا که باور به موجودات فراطبیعی ندارند، هیچ موجودی را نیز قربانی نمی کنند؛ زیرا قربانی کردن موجودات، همواره برای تقرب به موجودی قدرتمندتر از بشر ( خدا ) انجام می شود که البته این عمل در شیطان گرایی و سایر ادیان ماتریالیستی هیچ جایگاهی ندارد. [ ۱۰]
لاوی، شیطان گرایی لاویایی را در ایالت کالیفرنیا در ایالات متحده آمریکا و با تأسیس کلیسای شیطان در شب والپورگس سال ۱۹۶۶ بنیان گذاشت. او این سال را آنو سِیتانِس[ ی ۱] نامید. کلیسای شیطان تحت رهبری لاوی رشد کرد و گراتوهای محلی در سرتاسر ایالات متحده تأسیس شدند؛ تعدادی از این گراتوها در اوایل دهه ۱۹۷۰ از کلیسا جدا شدند تا سازمان های شیطان گرایی مستقلی را تشکیل دهند. در ۱۹۷۵، لاوی نظام گراتوها را از میان برداشت؛ پس از آن شیطان گرایی کمتر از گذشته یک جنبش سازمان یافته بود اما همچنان شدیداً تحت تأثیر نوشته های لاوی قرار داشت. در سال های بعد برخی از اعضای کلیسای شیطان این کلیسا را ترک کردند تا تشکیلات خود را، همچنان با پیروی از کلیسای شیطان، تأسیس کنند؛ از میان این تشکیلات می توان از نخستین کلیسای شیطان جان دویی اَلی و نخستین کلیسای شیطان کارلا لاوی نام برد.
wiki: شیطان گرایی لاویایی