زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی شیشه از ریشه ی واژه ی شیشک فارسی هست
چون ایلامیان شیشه درست کردن ترک هستند نژاد که با فارس یکی هست اسم شهر بندگان خدا شوش ایلامی هست
شوش به�زبان عیلامی�شوشن، مرکز دولت�عیلامیان�که همزمان با دول جدید�شومر�در هزاره سوم پیش از میلاد تأسیس شد.
... [مشاهده متن کامل]
نژاده مردم ایلام باستان بوده
طی سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در دانشگاه شهرکرد پژوهشی توسط سورنا فیروزی بر روی نمونه های استخوانی و دندانی از هفت تپه، چغامیش، دزفول و شوش و گورهای باستانی از دوران ایلام میانه در هزارهٔ دوم پیش از میلاد یعنی چهار هزار سال پیش انجام گرفت. در این پژوهش، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردمان آریایی مورد جستجو و بررسی قرار گرفت. در هر سه نمونهٔ دزفول و در سه مورد از پنج مورد نمونه های ایلامیان هفت تپه و نیز در یک نمونه از سیلکی ها با دیرینگی ۶٬۰۰۰ سال، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردم آریایی مشاهده شد. قرابتی میان این نمونه ها با نمونه های اشکانی محوطهٔ ولیران دماوند و همچنین چند نمونه از ارگ بم نیز دیده شد.
یکسان بودن تبار ایلامیان و پارسیان
پژوهشگر ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺭﻧﺎ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﮑﺎﺵ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ 3500 ﺗﺎ 6000 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ.
ﺩﺭ ﺣﺪ ﻓﺎﺻﻞ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ 1386 ﺗﺎ 1388 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﺮﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺵ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ او ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ 8 ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﻼﻣﯽ ( ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺷﻮﺵ ﻭ ﺩﺯﻓﻮﻝ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ 1500 ﺗﺎ 2000 ﭖ . ﻡ ) ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﺭﮐﺮﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻭﺳﻌﺖ ﺑﻮﻡ ﻧﮕﺎﺭﺍﻧﻪ ( ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ) ﻭ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ( 17 ﻧﻤﻮﻧﻪ ) ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪُ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺒﺎﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺯﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺯﻓﻮﻝ، ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻼﻣﯿﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﯿﻠﮑﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺮﯾﻨﮕﯽ 6000 ﺳﺎﻝ، ﻣﺎﺭﮐﺮ M17 ﻭ R1a ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .
ﻫﺎﭘﻠﻮ ﮔﺮﻭﻩ M17 ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺮﻓﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺳﺘﻪ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺯ P ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﺳﻼﻭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺱ G ، ﺍﺳﻼ ﻭﻫﺎﯼ ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ T ، ﮐﺮﻭﺍﺕ ﻫﺎ ) ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﮑﺎﻧﺪﯾﻨﺎﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻧﺮﻭﮊ ( ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺮﯾﺶ & ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻭ . . .
ﻫﻢ ﺭﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﻌﻨﯽ R1b ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ – ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﻏﺮﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ E ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻣﯽ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﺯﺭﺩﭘﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﯾﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻬﻦ ﻫﻢ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﯿﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎ، ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ، ﮐﺮﺩﻫﺎ، ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎ، ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ، ﺑﻪ ﺳﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺎﺁﺭﯾﺎﯾﯽ، R1a ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﺸﺖ .
ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻭﻟﯿﺮﺍﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ( ﺍﺳﻼﻣﯽ ) ﺑﻢ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ، ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺎﭘﻠﻮﮔﺮﻭﻩ R1a ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ.
با سپاس از استاد سورنا فیروزی
پاسخ به عبدالرضا :
1 - با احساسات ننویسید بلکه با سند و مدرک بنویسید .
2 - پس چرا سیخ که میگید شیش باد نکرده ؟؟
3 - EtymologyInherited from Old Anatolian Turkish شیشه ( şīş� ) , from Classical Persian شیشه ( šīša ) , ultimately from Middle Persian [script needed] ( šyšk' /šīšag/, “bottle, flask” ) .
... [مشاهده متن کامل]
اینجا هم ذکر شده ترکهای عثمانی این واژه را از بان فارسی گرفته اند .
همچنین شما شیشه را با تلفظ شوشه می گویید .
شیشه کلمه ای تورکی است که از شوش به معنی براق صاف پاک گرفته شده و شوشه یعنی چیز صاف که بصورت شیشه وارد فارسی شده است لغتنامه شاهمرسی
شیشه کلمه ای تورکی است که از فعل شیشمق به معنی باد شدن و پف کردن گرفته شده است ریشه ان شیش بوده که با اضافه شدن پسوند مه به صورت شیشمه و به معنی باد شده در امده که م ان حذف شده و به صورت شیشه وارد فارسی شده است وجه تسمیه ان هم در نحوه تولید شیشه میباشد که داخل نی فوت می کنند تا حباب پف کند
شیشه در گذشته شیشگ بوده که با تبدیل گ به ه شیشه امروزی شده
شیشه با هشیش - هشاشین - اساسین - شیشار ( در زبان مازندرانی یعنی شمشاد ) همریشه میباشد
برای فهم درست شیشه باید با برخی از ویژگی های آن آشنا شویم مثلا شیشه
... [مشاهده متن کامل]
1 - آبگینه وار میباشد یعنی شفاف است
2 - میتواند اشاره به صاف و بدون پرچه و پرژ بودن و آسانی آن اشاره داشته باشد ( پایینتر میگویم چرا آسانی )
3 - میتواند به ویژگی شکستن و تخریب . . . اشاره داشته باشد
برای شماره 1 یعنی آبگینه و شفاف بودن میتوان شیشه را به کریستاله بودن آن پیوند داد
برای شماره 2 یعنی صاف و بدون پرز و آسان میتوان آس و راحتی را در آن دید که خود اثر بدون پرز بودن و صاف بودن است
برای شماره 3 میتوان اثر تخریب و شکستن را دید چراکه شیشه همانند کراک = crack میشکند و باعث کوچکی میشود چه جسمی چه مغزی
مثلا assasian ها یا همان حشاشین که به قاتل پرآواز بودند کارشان تخریب و شکست بود = قتل => حشیش همان تخریب و قتل و شکست شد
نکته دیگر اینکه در زبان مازندرانی به چوب صاف و نازکی که درد آور باشد شیش چو = چوب شیش میگویند که نشان از تخریب و صاف بودن دارد
بیشترین چیزی که در اینها همند ( اشتراک ) دارد صاف بودن و آس بودن است / در شماره 1 به صاف و ناتار بودن آن اشاره شده / در شماره 2 به صاف و ساده و راحتی ( کج و تار نبودن آن ) اشاره داشته باشد / در شماره 3 به صاف و راحت کردن که اثر شکستن و نابودی میباشد
همچنین در شیشار مازندرانی که شمشاد فارسی میشود میتوان گون های صاف و بسیار شق را داشته باشیم که مجددا به چوب صاف اشاره شده است.
=> شیشه میشود صاف ( این صاف کردن میتواند اشاره به شکستن و تخریب کردن = قتل کردن / استراحت کردن و آسان کردن داشته باشد
همچنین است که در امروزه واژه اسفالت کردن نشان از تخریب و شکستن را دارد یا صاف کردن دهان دیگری نیز باز هم نشان از تخریب دارد.
دوستانی که منکر ترکی بودن واژه شیشه از ریشه شیشمک میشن بهتره از بزرگترهای خودشون بپرسن که قدیم به شیشه میگفتن اونورش پیدا و حتی تو کاشغری و شاهمرسی هم ریشه کلمه ترکی هست؛ اون شیشگ که دوستان گفتن ربطی به ماهیت شیشه نداره خیلی دور هست از معنی فعلی.
از شیشه �برای تامین روشنایی و تزیین در و پنجره و قابهای گنبد خانه و شبستانها استفاده می شده است. شیشه دارای گونه هایی مانند شیشه جام، شیشه تار، شیشه رنگی، شیشه اره ای ( منشوری ) و . . بوده است. از میان
... [مشاهده متن کامل] دولتهای کهنسال در ایران، ( عیلامیها با این صفت آشنا بودند و در معبد چغازنبیل واقع در خوزستان از شیشه استفاده شده است ) .
شیشه واژه ای فارسی است که برگرفته از واژه �شیشک� در فارسی میانه می باشد.
این واژه با واژه های آرامی �آشیشا� و آکادی �شاششو� هم ریشه می باشد.
شیشه ریشه ترکی داره و اتفاقا تلفظ درستش شیشه هست نه شوشه
شیشه از مصدر شیشمک به معنای پف کردن تقریبا میاد
چون فعل کمکی نداره مشخصا مصدر ترکیه و ریشه ترکی دازه
برای پیدا کردن ریشه ی واژه ی شیشه ، به نظرم منطقی ترین کار اینه که به روش ساختن شیشه ، مخصوصا تو زمانهای گذشته نگاهی بکنیم ، حتی همین الانم هنرمندان شیشه گر با استفاده از لوله ای آهنی ، فوت میکنن و شکل
... [مشاهده متن کامل] و شمایل دلخواه خودشونو به شیشه میدن ، شیشه از ریشه ی فعل ترکی شیشمک به معنی پفک کردن هست و این دلیل نام گذاری بوده، چون به وسیله ی فوت کردن باعث باد کردن و پف کردن شیشه میشی ، نمیدونم چرا بعضی از دوستان اصرار دارن یه واژه ی عجیب و غریب و ناشناش اختراع کنن و ربطش بدن به دنیای باستان و از این طریق مثلا ریشه یابی کنن
اقای تقی زاده چیزی که در مورد شوشه نوشتی کاملا غلطه، بله به غلط در زبان آذربایجانی به شیشه شوشه میگن منتهی شیشه کلمه پارسیست و هر کلمه خارجی وقتی وارد زبانی میشه باید درست مثل خودش تلفظ بشه نه اینکه تغییرش
... [مشاهده متن کامل] بدیم در نتیجه تلفظ آن در زبان تورکی هم باید شیشه باشد همانطور که در زبان تورکی استانبولی شیشه تلفظ میشود و şişe نوشته میشود
شیشه ( شوشه ) ترکی است. در ترکی به هر چیز صاف و بدون خراشیدگی شوش می گویند. مثلا شوش بوغدا: گندم تمیز شده و صاف شده و از شلتوک درآمده. شوش دن: دانه صاف شده. شوشه: شیئ صاف و هموار
شیشه هفت که نیست اگه هشت بود میگفت نه
اسلن جواب معنی هایی که ما میگیم رو نمیاره به نظر من اسلن خوب نیست
شیشه از پارسی میانه "šīšag" ( شیشگ ) می آید و به چم بطری، فلاسک بوده و آبگینه به جای شیشه ( ماده ) به کار می رفته
شیشه یک واژه کاملا پارسی است.
در فرهنگ فارسی به پهلوی استاد بهرام فره وشی این واژه به شکل "شیشک" آمده است.
از گفتن سخنان بی پایه بپرهیزید.
کپ
Methamphetamine
شیشه ( شوشئه ) یک کلمه ی تورکی است.
شیشه : برای عبور نور و جلوگیری از هدر رفتن انرژی از ماده ای سیلیسی استفاده می شود . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )
شیشه یک نوع ماده مخدرصنعتی میباشدکه ازترکیب انواع دسته های داروهای شمیایی دیگرکه مهمترین آنهاآمفتلمین هاومف آمفتامین وانواع دیگرمثل داروهای ضدحساسیت ازجمله آنتی هیستامین هامتشکل شده که بسته به نوع مصرف
... [مشاهده متن کامل] فردمعتادموردسوءاستفاده قرارمیگیرد که اغلب بصورت تدخین یادودکردن است. ومصرف آن درجامعه خصوصاقشر جوان رواج پیداکرده ازعوارض مصرف شیشه میتوان به افزایش ضربان قلب. تعریق بیش ازحد. بی اشتهایی. تشنگی مفرط. سرخوشی کاذب وزودگذر. بالارفتن انرژی وشهوت. بیش ازحدحرف زدن. بیخوابیهای ممتد. کاهش وزن وبه توهمات اشاره کرد. ومصرف مداوم آن سبب اختلالات مغزی وروح وروانی وافسردگی شدیدرابهمراه دارد. تجربه شخصی اینجانب دردوران مصرف بودکه درحال حاضرسالهاست پاک میباشم وآرزوی پاکی برای تمامی مصرف کنندگان راازخداوندخواهانم. علی طرخانی
در زبان لری بختیاری به معنی
شیشه
She shah
در فرهنگ کوچه و بازار سالهای 1370 - 1380 هجری شمسی در ایران، نام نوعی ماده مخدر و بسیار خطرناک است.
این ماده مخدر شکلی شبیه شیشه دارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)