شیرزاد
/SirzAd/
فرهنگ اسم ها
معنی: زاده شیر، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( در گیاهی ) ( شیرزاد ) نام گیاهی که برروی تنه درختان می روید، ( اَعلام ) شیرزاد: شاه غزنوی [قرن و هجری]، که پس از مدت کوتاهی به دست برادرش ارسلان کشته شد، ( در گیاهی ) شیرزاد ( نام گیاهی که برروی تنه درختان می روید )، شجاع، طبق بعضی از نسخه های شاهنامه نام جارچی انوشیروان پادشاه ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گونه ای لیکن که بر روی تنه درختان دیگر می روید و به بزرگی یک نخود تا یک گردو می رسد و التصاق کامل به درخت پایه خود دارد . گونهای از آن در سیستان فراوان است و زنان به جهت ازدیاد شیر آنرا میخورند ( وجه تسمیه به همین مناسبت است ) شیرزا .
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) [قدیمی] شیرزاده، زادۀ شیر، بچه شیر.
۳. (صفت ) [قدیمی، مجاز] شجاع، دلیر: یا رسول الله جوان ار شیرزاد / غیرِ مردِ پیر سرلشکر مباد (مولوی۱: ۶۳۹ ).
دانشنامه عمومی
شیرزاد (ننگرهار). شیرزاد ( به لاتین: Sherzad ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی شیرزاد واقع شده است. [ ۱] شیرزاد ۹٬۵۳۶ نفر جمعیت دارد. همه مردمان این منطقه پشتون هستند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: شیرزاد (ننگرهار)
پیشنهاد کاربران
شِیرزاد یعنی نام آدمی،
شیرزاد یعنی از زاده شیرها، از شیر زاده شده
شیرزاد یعنی از زاده شیرها، از شیر زاده شده