شورا در دولت نبوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عمل به شورا از اصول مسلّم سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اوصیای آن حضرت است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) با مشورت کردن، از یک سو مسلمانان را متوجه اهمیت شورا می کرد و از دیگر سو به آنان می آموخت که به این سیره عمل کنند و پس از آن حضرت، به این سنت و روش نیک، اقتدا کنند. مسلمانان نیز می آموختند که شورا باید به عنوان یک اصل و قسمتی از برنامه زندگی شان باشد.
شور، مشورت و مشاوره در اسلام و در منطق عملی پیشوایان حق، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نوشته اند که آن حضرت با اصحاب خود بسیار مشورت می کرد. از برخی اصحاب آن حضرت و عایشه نقل شده است که هیچ کس را ندیدم که با یارانش، بیشتر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) مشورت کند. رسول اکرم، از دیگران، نظر می خواست با اینکه معصوم بود و به مشورت نیازی نداشت و با آنکه حتی بدون در نظر گرفتن وحی و مقام خلیفه الهی، دارای اندیشه کامل و نیرومندی بود که به مشورت نیازی نداشت. عمل به شورا از اصول مسلّم سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اوصیای آن حضرت است. رسول خدا با مشورت کردن، از یک سو مسلمانان را متوجه اهمیت شورا می کرد و از دیگر سو به آنان می آموخت که به این سیره عمل کنند و پس از آن حضرت، به این سنت و روش نیک، اقتدا کنند. مسلمانان نیز می آموختند که شورا باید به عنوان یک اصل و قسمتی از برنامه زندگی شان باشد. شورا مایه الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتن آنها و مشخص شدن قدر و جایگاهشان در امور اجتماعی می شد. مشورت پیامبر با اصحابش برای مراعات حال آنها و احترام ایشان بود.
جایگاه شورا نزد پیامبر
شورا از جایگاه بالایی برخوردار است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نه تنها خود مشورت می کرد، بلکه توصیه می کرد و تاکید داشت که مسلمانان این گونه عمل کنند و به سیره او تاسی کنند. علی (علیه السّلام) می فرماید: «زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مرا به یمن اعزام می کرد، وصایایی کرد، از جمله فرمود: «ای علی! کسی که مشورت کند، پشیمان نشود.» «ما شقی قط عبد بمشوره و لاسعد باستغناء رای؛ هیچ بنده ای با مشورت کردن بدبخت نشد و هیچ کس با بی نیاز دانستن خود از مشورت، سعادت نیافت.» مشورت باعث می شود که با بهره گیری از خرد دیگران، موارد خطا بهتر شناسایی و از آنها دوری شود.«من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء؛ کسی که از افکار دیگران استقبال کند موارد خطا را می شناسد.» برای پرهیز از اشتباه و جلوگیری از لغزش، باید اندیشه ها و آرا را به هم زد، تا از تضارب آنها آنچه راست و درست است، آشکار شود. «اضربوا بعض الرای ببعض یتولد منه الصواب؛ برخی از آرا را به برخی دیگر عرضه کنید تا رای درست، به دست آید.» مشورت، نزد پیامبر، آن قدر اعتبار داشت که فرمود: «من اراد امرا فشاور فیه و قضیئ هدی لارشد الامور؛ هر کس تصمیم به اجرای کاری می گیرد، برای آن مشورت کند و سپس انجام دهد تا به بهترین راه دست یابد.»
مشورت در حکومت و جامعه
حکومتی که فاقد سنت مشورت است، در تب و تاب خودسری ها می شود و در بی تعادلی سیر می کند ، اما در حکومتی که شورا یک اصل قطعی و از اجزای ضروری حیات است، کامل ترین مسیر هدایت، طی خواهد شد. همان گونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «ما تشاور قوم قط الا هدوا لارشد امرهم؛ هیچ قومی مشورت نکردند، جز آنکه به بهترین امور هدایت یافتند.» در جامعه ای که مردم، کارهای خود را با مشورت انجام می دهند، کمتر گرفتار لغزش و پشیمانی می شوند. در واقع، فقدان سنت شورا در جامعه، شخصیت مردم را می شکند و رشد افکار را متوقف می سازد. چنین مردمی شایستگی زندگی حقیقی را از دست می دهند. آنها مرده های زنده اند، چنان که در حدیث شریف نبوی به این حقیقت اشاره شده است: «اذا کان امراءکم خیارکم و اغنیاءکم سمهاءکم و امرکم شوری بینکم فظهر الارض خیر لکم من بطنها و اذا کان امراءکم شرارکم و اغنیاءکم بخلاءکم و لم یکن امرکم شوری بینکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها.» «هنگامی که زمامداران شما، نیکانتان و توانگران شما، سخاوتمندان باشند و کارهایتان به مشورت انجام شود، در این موقع، روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است و شایسته زندگی و بقا هستید، ولی اگر زمامدارانتان، بدان و توانگرانتان، افراد بخیل باشند و کارها به مشورت برگزار نشود، در این صورت زیر زمین از روی زمین برای شما بهتر است.» از دیدگاه پیامبر، جامعۀ دارای رهبران خودسر و توانگران بخیل و فاقد سنت مشورت، امکان حیات ندارد. در نگاه پیامبر، شورا چنین جایگاهی دارد و از عناصر اصلی حیاتبخش اجتماع است، از این رو آن حضرت برای زنده نگه داشتن جامعه، با اینکه نیازی به مشورت نداشت، بیش از هر کس مشورت می کرد.
علت مشورت پیامبر در حکومتش با مردم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس