[ویکی فقه] از مباحث اختلافی بین ما شیعیان و برادران اهل سنت ، مسأله پاک بودن ذاتی انسان است.
بیشتر فقهای اهل سنّت به طهارت آدمی باور دارند و شمار کمی از آنان تنها انسان های مشرک را نجس می دانند. ولی فقهای ما همگی، مشرکان را نجس می دانند و بیش تر آنان افزون بر مشرکان، اهل کتاب را هم نجس می دانند. از بین مسلمانان نیز، بعضی گروه ها، مانند: ناصبیان، غالیان، مجسِّمه و… را ملحق به کفّار می دانند و نجس.
بحث درباره طهارت اهل کتاب
به هر حال، چون مسأله پاک بودن اهل کتاب اختلافی بود و شنیده بودم که بعضی از فقیهان بزرگ، به طهارت ذاتی آنان فتوا داده اند، در این مورد به کند و کاو پرداختم، دلیل های دو طرف را بررسی کردم به نظر رسید که دلیل های قائلین به طهارت، تام است و این مسأله در بسیاری از باب های فقه، مفروغ عنه است. مطالب را در جزوه ای نوشتم، خدمت بعضی از اساتید و افاضل تقدیم کردم تا اگر اشکالی به نظرشان می رسد بیان کنند، ولی اشکالی که بتواند اصل طهارت آنان را زیر سؤال ببرد مطرح نشد. برای دومین بار، برای جمعی از طلاب و افاضل، بحث در چندین جلسه بازگو شد. و در همین بین، کتاب: نتایج الافکار فی نجاسة الکفار، که تقریرات درس آیت اللّه گلپایگانی بود، به دستم رسید و آن هم همراه با نوشته ها بررسی و در مباحثه مطرح شد. لکن در تمامی این مراحل، یک مسأله برایم یقینی بود و آن این که مشرکان نجسند و نجس بودن آنان از ضروریات است و احتیاجی به تدبر و تحقیق ندارد و اگر می شنیدم شخصی در نجاست آنان مناقشه می کند، می گفتم این اجتهاد در مقابل نصّ و از وسوسه های شیطان است زیرا قرآن کریم با صراحت تمام می گوید: انما المشرکون نجس. و هنگامی که می دیدم بعضی از بزرگان مانند حضرات آیات عظام: خویی و حکیم در تنقیح و مستمسک، در استدلال به آیه مناقشه کرده بودند، می گفتم این مناقشه ها چیز مهمّی نیست و از سنخ مناقشه هایی است که علما معمولاً به ادلّه وارد می سازند و فکر می کردم که نجاست مشرکان آن قدر روشن است که حتی فکر درباره دلیل های آن هدر دادن عمر است و موجب بازخواست در روز حساب.
جواب دادن به شبهه هایی وارده بر دلالت آیه
برای جواب دادن به شبهه هایی که بر دلالت آیه وارد می شد، فکر کردم مواردی را که ائمه (ع) در آن موارد به این آیه تمسک کرده اند پیدا کنم و به این وسیله ثابت کنم که چون ائمه (ع) به این آیه استدلال کرده اند، پس دلالت آیه تام و تمام است. برای این منظور، از کامپیوتر کمک گرفته شد و روشن شد که در وسائل الشیعه ، در هیچ روایتی و در هیچ یک از شرح های صاحب وسائل به این آیه تمسک نشده است. مسأله خیلی عجیب می نمود. چطور در جوّی که اهل سنت قائل به طهارت مشرکانند و شیعه قائل به نجاست آنان است ائمه شیعه (ع) به این آیه تمسک نکرده اند؟ مگر آیه صریح در نجاست آنان نیست؟ باز برای اطمینان بیش تر یک دور مباحث مربوط به طهارت و نجاست را مطالعه کردم و از تمسک به آیه خبری نبود. در کتاب کافی و فقیه هم، تمسک به آیه پیدا نشد، ولی سرانجام در تهذیب الاحکام شیخ طوسی ، آیه قرآن پیدا شد، ولی نه در روایات ائمه اطهار و نه در پرسش های اصحاب ائمه، بلکه در استدلال های شیخ طوسی، در توضیح عبارت استادش مرحوم شیخ مفید ! تازه در دو موردی که مرحوم شیخ، به این آیه تمسک کرده است می گوید: ظاهر آیه دلالت بر نجاست مشرکان می کند و سخنی از صراحت آیه در میان نیست. کم کم یقین پیشین، به شک مبدّل شد و فکر کردم که باید در این مسأله بیش تر دقت شود و مقدار دلالت آیه و سپس مقدار دلالت روایات و اجماع روشن شود. به بحث و بررسی پرداختم و سپس حاصل بررسی ها را نوشتم، تا دیگران بتوانند بخوانند و درباره آن بیندیشند. پس اکنون تصمیم بر حکم به نجاست یا طهارت آنان نیست، بلکه هدف روشن شدن مقدار دلالت دلیل است تا اگر این دلیل ها ناقص بود، نقص شان روشن شود و اگر دلیل کامل و بی نقصی یافت شد، ذکر شود.
چند تقاضا از خوانندگان محترم
...
بیشتر فقهای اهل سنّت به طهارت آدمی باور دارند و شمار کمی از آنان تنها انسان های مشرک را نجس می دانند. ولی فقهای ما همگی، مشرکان را نجس می دانند و بیش تر آنان افزون بر مشرکان، اهل کتاب را هم نجس می دانند. از بین مسلمانان نیز، بعضی گروه ها، مانند: ناصبیان، غالیان، مجسِّمه و… را ملحق به کفّار می دانند و نجس.
بحث درباره طهارت اهل کتاب
به هر حال، چون مسأله پاک بودن اهل کتاب اختلافی بود و شنیده بودم که بعضی از فقیهان بزرگ، به طهارت ذاتی آنان فتوا داده اند، در این مورد به کند و کاو پرداختم، دلیل های دو طرف را بررسی کردم به نظر رسید که دلیل های قائلین به طهارت، تام است و این مسأله در بسیاری از باب های فقه، مفروغ عنه است. مطالب را در جزوه ای نوشتم، خدمت بعضی از اساتید و افاضل تقدیم کردم تا اگر اشکالی به نظرشان می رسد بیان کنند، ولی اشکالی که بتواند اصل طهارت آنان را زیر سؤال ببرد مطرح نشد. برای دومین بار، برای جمعی از طلاب و افاضل، بحث در چندین جلسه بازگو شد. و در همین بین، کتاب: نتایج الافکار فی نجاسة الکفار، که تقریرات درس آیت اللّه گلپایگانی بود، به دستم رسید و آن هم همراه با نوشته ها بررسی و در مباحثه مطرح شد. لکن در تمامی این مراحل، یک مسأله برایم یقینی بود و آن این که مشرکان نجسند و نجس بودن آنان از ضروریات است و احتیاجی به تدبر و تحقیق ندارد و اگر می شنیدم شخصی در نجاست آنان مناقشه می کند، می گفتم این اجتهاد در مقابل نصّ و از وسوسه های شیطان است زیرا قرآن کریم با صراحت تمام می گوید: انما المشرکون نجس. و هنگامی که می دیدم بعضی از بزرگان مانند حضرات آیات عظام: خویی و حکیم در تنقیح و مستمسک، در استدلال به آیه مناقشه کرده بودند، می گفتم این مناقشه ها چیز مهمّی نیست و از سنخ مناقشه هایی است که علما معمولاً به ادلّه وارد می سازند و فکر می کردم که نجاست مشرکان آن قدر روشن است که حتی فکر درباره دلیل های آن هدر دادن عمر است و موجب بازخواست در روز حساب.
جواب دادن به شبهه هایی وارده بر دلالت آیه
برای جواب دادن به شبهه هایی که بر دلالت آیه وارد می شد، فکر کردم مواردی را که ائمه (ع) در آن موارد به این آیه تمسک کرده اند پیدا کنم و به این وسیله ثابت کنم که چون ائمه (ع) به این آیه استدلال کرده اند، پس دلالت آیه تام و تمام است. برای این منظور، از کامپیوتر کمک گرفته شد و روشن شد که در وسائل الشیعه ، در هیچ روایتی و در هیچ یک از شرح های صاحب وسائل به این آیه تمسک نشده است. مسأله خیلی عجیب می نمود. چطور در جوّی که اهل سنت قائل به طهارت مشرکانند و شیعه قائل به نجاست آنان است ائمه شیعه (ع) به این آیه تمسک نکرده اند؟ مگر آیه صریح در نجاست آنان نیست؟ باز برای اطمینان بیش تر یک دور مباحث مربوط به طهارت و نجاست را مطالعه کردم و از تمسک به آیه خبری نبود. در کتاب کافی و فقیه هم، تمسک به آیه پیدا نشد، ولی سرانجام در تهذیب الاحکام شیخ طوسی ، آیه قرآن پیدا شد، ولی نه در روایات ائمه اطهار و نه در پرسش های اصحاب ائمه، بلکه در استدلال های شیخ طوسی، در توضیح عبارت استادش مرحوم شیخ مفید ! تازه در دو موردی که مرحوم شیخ، به این آیه تمسک کرده است می گوید: ظاهر آیه دلالت بر نجاست مشرکان می کند و سخنی از صراحت آیه در میان نیست. کم کم یقین پیشین، به شک مبدّل شد و فکر کردم که باید در این مسأله بیش تر دقت شود و مقدار دلالت آیه و سپس مقدار دلالت روایات و اجماع روشن شود. به بحث و بررسی پرداختم و سپس حاصل بررسی ها را نوشتم، تا دیگران بتوانند بخوانند و درباره آن بیندیشند. پس اکنون تصمیم بر حکم به نجاست یا طهارت آنان نیست، بلکه هدف روشن شدن مقدار دلالت دلیل است تا اگر این دلیل ها ناقص بود، نقص شان روشن شود و اگر دلیل کامل و بی نقصی یافت شد، ذکر شود.
چند تقاضا از خوانندگان محترم
...
wikifeqh: شواهد_پاکی_ذاتی_انسان