[ویکی اهل البیت] منبع: تلخیص از کتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 565
نویسنده: غلامرضا گلی زواره
فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیت الله سید حسن مدرس یکی از چهرههای درخشان تاریخ تشیع بشمار میرود که زندگی و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی وی میتواند برای مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبی است. او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلای اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامی و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.
همان گونه بود که میگفت و همانطور گفت که میبود. سرانجام به موجب آن که با عزمی راسخ چون کوهی استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطهگری استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وی را به ربذه خواف تبعید نمودند و در کنج عُزلت و غریبی این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.
این نوشتار اشارهای کوتاه به زندگی ابرمردی است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت. اگر ما به ذکر نامش میپردازیم و خاطرهاش را ارج مینهیم بدان علت است که وی پارسایی پایدار و بزرگواری ثابت قدم بود که لحظهای با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامی مدت عمرش ساده زیستن، تواضع، قناعت و به دوربودن از هرگونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوی را کسب کرد.
شهید سید حسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی و نسب نامهای که حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی تنظیم نموده از سادات طباطبایی زواره است که نسبش پس از سی و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام میرسد. یکی از طوایفی که مدرس گل سرسبد آن بشمار میرود طایفه میرعابدین است. این گروه از سادات در دهکده ییلاقی «سرابه» اقامت داشتند.
سید اسماعیل طباطبائی (پدر شهید مدرس) که از این طایفه محسوب میگشت و در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود، برای آن که ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زوارهای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کرده، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سید کاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبائی زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد.
نویسنده: غلامرضا گلی زواره
فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیت الله سید حسن مدرس یکی از چهرههای درخشان تاریخ تشیع بشمار میرود که زندگی و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی وی میتواند برای مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبی است. او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلای اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامی و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.
همان گونه بود که میگفت و همانطور گفت که میبود. سرانجام به موجب آن که با عزمی راسخ چون کوهی استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطهگری استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وی را به ربذه خواف تبعید نمودند و در کنج عُزلت و غریبی این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.
این نوشتار اشارهای کوتاه به زندگی ابرمردی است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت. اگر ما به ذکر نامش میپردازیم و خاطرهاش را ارج مینهیم بدان علت است که وی پارسایی پایدار و بزرگواری ثابت قدم بود که لحظهای با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامی مدت عمرش ساده زیستن، تواضع، قناعت و به دوربودن از هرگونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوی را کسب کرد.
شهید سید حسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی و نسب نامهای که حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی تنظیم نموده از سادات طباطبایی زواره است که نسبش پس از سی و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام میرسد. یکی از طوایفی که مدرس گل سرسبد آن بشمار میرود طایفه میرعابدین است. این گروه از سادات در دهکده ییلاقی «سرابه» اقامت داشتند.
سید اسماعیل طباطبائی (پدر شهید مدرس) که از این طایفه محسوب میگشت و در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود، برای آن که ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زوارهای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کرده، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سید کاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبائی زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد.
wikiahlb: شهید_سید_حسن_مدرس