شهید بلخی

لغت نامه دهخدا

شهید بلخی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوالحسن شهیدبن حسین جهودانکی بلخی. شاعر و متکلم و حکیم قرن چهارم هجری ( متوفی 325 هَ. ق. ). او را با ابوبکر محمدبن زکریای رازی مناظراتی بوده و هر یک بر دیگر نقضی و ردی داشته است. شهید در خطنیز استاد بود و اشعار عربی هم میسرود. وی از بلخ بچغانیان نزد ابوعلی محتاج رفت و از جمله ممدوحان اونصربن احمد سامانی و ابوعبداﷲ محمدبن احمد جیهانی را ذکر کرده اند. رودکی در رثای او قطعه ای سروده. شهیدمانند رودکی نزد شعرای بعد از خود مورد احترام بوده و او را در ردیف رودکی قرار داده اند. ( فرهنگ فارسی معین ). رادویانی در ترجمان البلاغه از او نقل میکند:
عذر با همت تو بتوان خواست
پیش تو خامش و زبان کوتاه
همت شیر از آن بلندتر است
که دل آزار باشد از روباه.
و همو بیت ذیل را در ترجمان البلاغه شاهد آورده است :
به تیر از چشم نابینا سپیدی نقطه بردارد
که نه دیده بیازارد نه نابینا خبر دارد.
و رجوع به لباب الالباب عوفی ج 2 ص 3، 5،6، فهرست ابن الندیم ، عیون الانباء، ترجمان البلاغه رادویانی ص 107، مزدیسنا و... ص 20، مجمع الفصحاء ج 1 ص 303، سبکشناسی بهار ج 2 ص 2، 54، تاریخ مغول عباس اقبال ص 540، تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 5، تاریخ علوم عقلی ذبیح اﷲصفا ص 202، 204، دانشوران خراسان ص 364، شرح حال و اشعار رودکی ، خاندان نوبختی عباس اقبال ص 108 و المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 176 شود. رادویانی در ترجمان البلاغة قصیده ملمع ذیل را از او نقل می کند:
یری محنتی ( ؟ ) ثم یخفض البصرا
فدته نفسی تراه قد سفرا
داند کز وی بمن همی چه رسد
دیگرباره ز عشق بی خبرا
اما یری و جنتی معصرة ( ؟ )
و سایلاً کالجمان مبتدرا
چو سد یأجوج بایدی دل من
که باشدی غمزگانْش را سپرا
فضل حلمی و خاننی جلدی
من یطیق القضاء و القدرا
وگر بدانستمی که دل بشود
نکردمی بر ره بلا گذرا.
شاعران ِ پس از وی به نیکی از او یاد کرده اند :
کاروان شهید رفت ازپیش
وآن ِ ما رفته گیر و می اندیش.
رودکی.
شاعرانت چو رودکی و شهید
مطربانت چو سرکش و سرکب.
منوچهری.
وآنگاه که شعر پارسی گویی
استاد شهید و میر بونصری.
منوچهری.
از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی
بوشکور بلخی و بوالفتح بُستی هکذی.
منوچهری.
بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس