شهرکرد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
شَهرِکُرد ( شَهرکُرد ) یکی از شهرهای غربی و کوهستانی ایران، مرکز استان چهارمحال و بختیاری و شهرستان شهرکرد است . براساس آمار سال ۱۳۹۵ خورشیدی، جمعیت شهرکرد برابر با ۱۹۰٬۴۴۱ نفر است نام پیشین آن، «دِهْکُرد» بوده است که پس از تبدیل به شهر در شهریور ۱۳۱۴ خورشیدی به شهرکرد تغییر نام داد. شهرکرد در دامنه زاگرس و در ارتفاع ۲۰۶۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است. و یکی از مرتفع ترین مراکز استان ها در ایران است و از همین رو به بام ایران نیز شهرت یافته است. بیشتر ساکنان شهرکرد شیعه دوازده امامی هستند. آب و هوای شهرکرد در تابستان ها معتدل و زمستان ها بسیار سرد است. شهرکرد به شهر ملی نمد شهرت دارد.
... [مشاهده متن کامل]
شهرکرد تا شهریور ۱۳۱۴، دهکرد نامیده می شد و از این تاریخ با تصویب فرهنگستان ایران به شهرکرد تغییر نام یافت. واژه «دهکرد» از دو بخش «ده» + «کرد» تشکیل شده است.
ریشه نام گذاری دهکرد با شعر زیر بی مناسبت نیست:
در کتاب جغرافیای کامل ایران راجع به نژاد مردمان و سکنی گزینی در این ناحیه نوشته شده: «اهالی این ناحیه از نژاد کردان مهاجر بوده اند که جهت دامداری و دامپروری به این سرزمین کوچ کرده و در دشتهای سرسبز و دامنه های مصفای آن به زندگی پرداخته اند»
در متون تاریخی کمتر نامی از دهکُرد برده شده است؛ و از زمان پیدایش و شکل گیری دهکُرد و خصوصیات اجتماعی و اقتصادی نخستین ساکنین این آبادی اطلاع دقیقی در دست نیست. با توجه به جایگاه طبیعی منطقه و چمنزار جنوبی دشت دهکرد می توان حدس زد که عمدتاً به کار دامپروری اشتغال داشته اند، شاید واژه «کُرد» به معنی چوپان، گله دار از نام اولیه ساکنینی این منطقه گرفته شده است. و این شهر که سابقاً دهکرد نامیده می شد به معنی محل سکونت کُردان ( به معنای گله دار ) است. قبل از حمله اعراب به ایران، بدون در نظر گرفتن قومیت، زبان و نژاد، به طور کلی تمام مردم گله دار را «کُرد» دانسته اند. واژهٔ کُرد در دوران دیرینه شناسیِ پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ نشینان ایرانی تبار فلات ایران به کار رفته است و معنای قومی ویژه نمی داده است. از دیدگاهِ گارنیک آساتوریان؛ بر همین پایه، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جزو کردان شمرده اند؛ زیرا واژه کرد به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده است. از دیدِ قومیت، لرها و کردها جدا از هم شمرده می شوند. ابتدا بیشتر این افراد کشاورز و کوچ نشین ( گله دار ) بوده اند. این مردمان کسانی هستند که فرهنگ و سنن خویش را پاسداری نموده و آداب و رسوم و آیین های کهن این مرز و بوم را نگه داشته اند زیرا انتقال دانش و معرفت در دوران های پیش بیشتر بر نقل شفاهی استوار بوده، در نتیجه منابع نوشتاری و مکتوب دربارهٔ نام و تاریخ این شهر اندک است. همین که نام «دهکرد» برای اولین بار در دوره زندیه در منابع دیده می شود و تا قبل از صفویه در منابع دیده نمی شود ، شاهدی است بر این مدعا. هرچند که سابقه قلعه دهکرد حداقل مربوط به دوره صفویه می باشد و وجود چند قبر قدیمی حاکی از آن است.
... [مشاهده متن کامل]
شهرکرد تا شهریور ۱۳۱۴، دهکرد نامیده می شد و از این تاریخ با تصویب فرهنگستان ایران به شهرکرد تغییر نام یافت. واژه «دهکرد» از دو بخش «ده» + «کرد» تشکیل شده است.
ریشه نام گذاری دهکرد با شعر زیر بی مناسبت نیست:
در کتاب جغرافیای کامل ایران راجع به نژاد مردمان و سکنی گزینی در این ناحیه نوشته شده: «اهالی این ناحیه از نژاد کردان مهاجر بوده اند که جهت دامداری و دامپروری به این سرزمین کوچ کرده و در دشتهای سرسبز و دامنه های مصفای آن به زندگی پرداخته اند»
در متون تاریخی کمتر نامی از دهکُرد برده شده است؛ و از زمان پیدایش و شکل گیری دهکُرد و خصوصیات اجتماعی و اقتصادی نخستین ساکنین این آبادی اطلاع دقیقی در دست نیست. با توجه به جایگاه طبیعی منطقه و چمنزار جنوبی دشت دهکرد می توان حدس زد که عمدتاً به کار دامپروری اشتغال داشته اند، شاید واژه «کُرد» به معنی چوپان، گله دار از نام اولیه ساکنینی این منطقه گرفته شده است. و این شهر که سابقاً دهکرد نامیده می شد به معنی محل سکونت کُردان ( به معنای گله دار ) است. قبل از حمله اعراب به ایران، بدون در نظر گرفتن قومیت، زبان و نژاد، به طور کلی تمام مردم گله دار را «کُرد» دانسته اند. واژهٔ کُرد در دوران دیرینه شناسیِ پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ نشینان ایرانی تبار فلات ایران به کار رفته است و معنای قومی ویژه نمی داده است. از دیدگاهِ گارنیک آساتوریان؛ بر همین پایه، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جزو کردان شمرده اند؛ زیرا واژه کرد به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده است. از دیدِ قومیت، لرها و کردها جدا از هم شمرده می شوند. ابتدا بیشتر این افراد کشاورز و کوچ نشین ( گله دار ) بوده اند. این مردمان کسانی هستند که فرهنگ و سنن خویش را پاسداری نموده و آداب و رسوم و آیین های کهن این مرز و بوم را نگه داشته اند زیرا انتقال دانش و معرفت در دوران های پیش بیشتر بر نقل شفاهی استوار بوده، در نتیجه منابع نوشتاری و مکتوب دربارهٔ نام و تاریخ این شهر اندک است. همین که نام «دهکرد» برای اولین بار در دوره زندیه در منابع دیده می شود و تا قبل از صفویه در منابع دیده نمی شود ، شاهدی است بر این مدعا. هرچند که سابقه قلعه دهکرد حداقل مربوط به دوره صفویه می باشد و وجود چند قبر قدیمی حاکی از آن است.
کتاب شرف نامه بدلیسی
ایل حسنکیفا ( حسنکی ) ایل بزرگ بختیاروند ( بهداروند )
طوایف
شوهان
شقاقی ( شکاکی، شاکی )
آسترکی
کشکی
محلبی
کُر دلی بزرگ ( پسر جسور )
کُر دلی کوچک
... [مشاهده متن کامل]
بجنوی ( بجنوردی )
رشان ( رشوند، رشنو )
. .
. .
. .
. .
اعراب به تمام عشایر ایران ، کرد می گفتند به معنی رمه گردان، چوپان
کرد شیوه ی زندگی کردن است نه نام قوم
_____
شمال عراق، شمال و شرق کشور سوریه و جنوب و شرق کشور ترکیه محل سکونت قوم آشور است
که پس از تصرف هخامنشیان
فرهنگ و رسوم آریایی به آنجا راه یافت.
آشور=آسور
آشوریه=آسوریه
شوریه=سوریه
آشوران=آسوران
آشورانی=آسورانی
ایل سورانی ساکن در کردستان عراق ، ترکیه، ایران
_____
صلاح الدین ایوبی لر تویسرکان برای آزادی فلسطین از اشغال اروپایی ها بسیاری از طوایف قوم لر را با خود همراه کرد و به شام ( سوریه ) برد و توانستند فلسطین را از چنگال اروپایی ها نجات دهد
____
بعد از فتح فلسطین
صلاح الدین ایوبی لر بر شام حکومت راند
و گروهی از طوایف قوم لر در سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، ترکیه ساکن شدند
و گروهی دیگر از طوایف قوم لر به سرزمین اجدادی خود در لرستان، باختران ( کرمانشاه، کرمانجاه ) ، لرستان پشتکوه*ایلام*، فارس، خوزستان، بختیاری بازگشتند.
ایل حسنکیفا ( حسنکی ) ایل بزرگ بختیاروند ( بهداروند )
طوایف
شوهان
شقاقی ( شکاکی، شاکی )
آسترکی
کشکی
محلبی
کُر دلی بزرگ ( پسر جسور )
کُر دلی کوچک
... [مشاهده متن کامل]
بجنوی ( بجنوردی )
رشان ( رشوند، رشنو )
. .
. .
. .
. .
اعراب به تمام عشایر ایران ، کرد می گفتند به معنی رمه گردان، چوپان
کرد شیوه ی زندگی کردن است نه نام قوم
_____
شمال عراق، شمال و شرق کشور سوریه و جنوب و شرق کشور ترکیه محل سکونت قوم آشور است
که پس از تصرف هخامنشیان
فرهنگ و رسوم آریایی به آنجا راه یافت.
آشور=آسور
آشوریه=آسوریه
شوریه=سوریه
آشوران=آسوران
آشورانی=آسورانی
ایل سورانی ساکن در کردستان عراق ، ترکیه، ایران
_____
صلاح الدین ایوبی لر تویسرکان برای آزادی فلسطین از اشغال اروپایی ها بسیاری از طوایف قوم لر را با خود همراه کرد و به شام ( سوریه ) برد و توانستند فلسطین را از چنگال اروپایی ها نجات دهد
____
بعد از فتح فلسطین
صلاح الدین ایوبی لر بر شام حکومت راند
و گروهی از طوایف قوم لر در سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، ترکیه ساکن شدند
و گروهی دیگر از طوایف قوم لر به سرزمین اجدادی خود در لرستان، باختران ( کرمانشاه، کرمانجاه ) ، لرستان پشتکوه*ایلام*، فارس، خوزستان، بختیاری بازگشتند.
جالبه که در کامنتها به شدت تلاش شده تا ارتباط اسم شهرکرد با کوردها رو انکار کنند.
اولا عربها حرف"گ" رو به "ج" تبدیل می کردند و اگر اسن شهر دژگرد بود، باید به دژجرد تغییر می کرد.
دوما کتاب تاریخ بختیاریها نوشته سردار اسعد بختیاری رو اگر مطالعه کنید و همچنین تاریخ گزیده و معینی نطنزی و . . . متوجه میشوید که طوایف بختیاری، آسترکی، مماکویه ، ماممسنی ( ممسنی ) و . . . در اصل کوردهای ساکن جبل السماق شام بودند که به این مناطق مهاجرت کردند و حکومت هزاراسپیان رو تشکیل دادند و ماندگار شدند.
... [مشاهده متن کامل]
اولا عربها حرف"گ" رو به "ج" تبدیل می کردند و اگر اسن شهر دژگرد بود، باید به دژجرد تغییر می کرد.
دوما کتاب تاریخ بختیاریها نوشته سردار اسعد بختیاری رو اگر مطالعه کنید و همچنین تاریخ گزیده و معینی نطنزی و . . . متوجه میشوید که طوایف بختیاری، آسترکی، مماکویه ، ماممسنی ( ممسنی ) و . . . در اصل کوردهای ساکن جبل السماق شام بودند که به این مناطق مهاجرت کردند و حکومت هزاراسپیان رو تشکیل دادند و ماندگار شدند.
... [مشاهده متن کامل]
شهر کر. . . . بوده در قدیم . یعنی شهر پسر . چون بر اثر یعلاق و قشلاق . از خوزستان به شهر کرد . می رفتند . و این پسرانشان بودند که در این شهر ماندند . و به شهر کر. . معروف گردید . که بر اثر لهجه غلط. کرد خوانده می شد . و این شهر . شهر برخاست . و هیچ ربطی به کرد و طایفه های دیگری ندارد .
شهر کرد . شهری است که محل و زاد گاه بختیاری هاست . و در قدیم جزع اصفهان بود . . به این دلیل . . چون در قدیم لرها و بختیاری ها . از خوزستان به شهر کرد یعلاق و قشلاق . . می کردند و چون آب و هوای خوبی داشت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
. این یعلاق و قشلاق یعنی کوچ لرها . باعث شد که عده ای از جوانان لر در آنجا بمانند . و به شهر کر . . که به زبان لری شهر پسر . . معروف گردید . و کم کم . بعلت گویش یک . . د. . . اضافه کردند . که شهر کرد . می خواندند . و هیچ ربطی به کرد و کردی ندارد . .
شهر کرد سرزمین لرهای بختیاری است و هیچ ربطی به هیچ قوم دیگری ندارد
بروهی نژاد اصیل لر
بروهی نژاد اصیل لر
کرد؛به معنی رمه گردان و نام قوم نیست و اینجا به مردمی که لباس کردین درست می کردند
شهر کردین دوز
اکثر از طایفه شقاقی ایل حسنکی ایل بختیاروند
( بهداروند ) قوم بزرگ لر
گروهی از طایفه لر شقاقی در شهرهای زیر ساکن ::
شهرهای میانه، سراب و هشترود و خلخال
شهر کردین دوز
اکثر از طایفه شقاقی ایل حسنکی ایل بختیاروند
( بهداروند ) قوم بزرگ لر
گروهی از طایفه لر شقاقی در شهرهای زیر ساکن ::
شهرهای میانه، سراب و هشترود و خلخال
یکی از محل هابی که بختیاری ها در آن زندگی می کنند
محلی است که بختیاری ها در آن زندگی می کنند
در واقع و به احتمال بالا از روی نام های این منطقه و مناطق اطراف مشخصه که پایگاهای گردان ها در این منطقه بود اسمش در گذشته دژگرد بود ولی پس از حمله اعراب به دهکرد تبدیل شده ( به دلیل نبود گ و ژ در زبان عرب ) و خیلی زیاد نیس که به شهرکرد تبدیل شده
محل سکونت ایل شقاقی ( شاقی - شاکی ) ایل لر بختیاروند
کردین لباس چوپانان قوم لر آریایی
کردین لباس چوپانان قوم لر آریایی
شهرکرد مرکز استان چهارمال بختیاری است
محل سکونت ایل لر بختیاری از قوم بزرگ لر
از نسل خورشید کیانی نواده لهراسب کیانی
و از نسل جمشید کیانی
آریایی نژاد
نام قدیم شهرکرد، دژ گرد بود
... [مشاهده متن کامل]
دژگرد::قلعه قهرمانان
نام شهرکرد از تن پوش چوپانان لر بختیاری
گرفته شده
کردین::تن پوش چوپانان لر بختیاری بافته شده از نمد
شهرکردین::شهر کرد
نام قدیم کردین، ، کولدین است
کولدین::تن پوشی که چوپانان بر کول *شانه *خود می اندازند
شهر کولدین::شهرکردین، شهرکرد
کول*کرد*::نام قوم نیست و فقط روش
زندگی چوپانان است::عشایر، کوچرو
شجرنامه ایل بختیاروند
سپهسالار بختیار*بدر*
بجن*بیژن. باجمالدین*
شیخ محمد عالی اول
ملکشاه اول
محمد خورشید خان
ابوالحسن خان اول*محمد حسن*
سهراب خان
رستم خان بختیاروند پلنگ
*کلاه چرمینه*
امیر شاه حسین خان پیلی بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب قلی خان. پیلتن*
اولین رئیس ایلات کر منجزی لر بختیاروند
*کران منجزی. کرمنجی*
*****
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند معروف به هفت کر بیگی
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
*خلیل الله . جاویدالله. خلیل اکبر*
پسر جهانگیر خان
عالی جاه شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
*شامصیر، شه میر، مصیر*
امیر رستم خان آقاسی فاتح گرجستان
امام قلی خان اولین رئیس طایفه رستم
مصیری خلیلی
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند*آتش بیگیان*خلیلی
شاخه::
طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشمال
جلال خان و بهرام خان پسران
احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
( تیره ها.
جلال وند. بهرام وند*بهرامی *. حسام الدینی. سوند*حسین وند* - خواجه وند - دوستی - علی اکبر وند - مصطفی وند - کلاوند چرمی )
حسین خان پسر ابوالفتح خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
حسام الدین خان بختیاروند ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان بختیاروند پسر تاج الدین امیرقنبر پسر امیر رستم خان آقاسی بختیاروند
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه ی::
طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تاج الدین عبدالله*ابدال خان*بختیاروند
ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
( تیره ها:صالح وند. آدینه وند. نجف وند. نوروز وند. . . . . )
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه ی::
طوایف زیلایی خلیلی. عالی مهمد خلیلی.
رستم مصیری. میلاسی*میرآقاسی*.
شیاسی*شیرآقاسی*،
تاجمیری *آل تاجمیر امیر کمبر. لجمیر*
. شمس خلیلی. ویسی. مصیری
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
امیر رستم خان آقاسی
تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر عالی*
عالی ویسی شاه
عالی مهمد *محمید. احمد*
حیات الله *هیبت الله *
چهل امیر
آشتیان دوم
***
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه ::
طایفه مال ملی *ملکشاه وند *لملمی منجزی
ملکشاه دوم پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
طایفه شیخ محمد خالی لملمی منجزی
*شیخالی. شیخ عالی وند. شمخال*
شیخ محمد عالی پسر بالی خان پسر عبدالله خان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
*
***
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه ::
طایفه لیموچی منجزی *نیم بنیچه *
قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
( تیره ها :قاسم عالی وند، عباس وند
. . قربان وند. . محمیدوند. . محمدی. . )
*****
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
معروف به هفت کر بیگی
1 - شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
2 - اردشیر خان
3 - خیرالدین خان*سیاه منصور. خدر*
4 - تاج الدین خان
5 - بلی خان
6 - احمد خان
7 - مهدی خان*مه ری*
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه
طایفه تش مرداسی بهداروند خلیلی
مرد اس پسر تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
( تش ها::جهانگیری. قنبر وند. . . . )
****
شجرنامه تیره بزرگ بلی بیگی وند خلیلی شاخه طایفه بلیوند و
تیره بلی خلیلی::بلیلی. بلیل. بهلیل و
تیره بالی وند
بلی خان بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
محل سکونت ایل لر بختیاری از قوم بزرگ لر
از نسل خورشید کیانی نواده لهراسب کیانی
و از نسل جمشید کیانی
آریایی نژاد
نام قدیم شهرکرد، دژ گرد بود
... [مشاهده متن کامل]
دژگرد::قلعه قهرمانان
نام شهرکرد از تن پوش چوپانان لر بختیاری
گرفته شده
کردین::تن پوش چوپانان لر بختیاری بافته شده از نمد
شهرکردین::شهر کرد
نام قدیم کردین، ، کولدین است
کولدین::تن پوشی که چوپانان بر کول *شانه *خود می اندازند
شهر کولدین::شهرکردین، شهرکرد
کول*کرد*::نام قوم نیست و فقط روش
زندگی چوپانان است::عشایر، کوچرو
شجرنامه ایل بختیاروند
سپهسالار بختیار*بدر*
بجن*بیژن. باجمالدین*
شیخ محمد عالی اول
ملکشاه اول
محمد خورشید خان
ابوالحسن خان اول*محمد حسن*
سهراب خان
رستم خان بختیاروند پلنگ
*کلاه چرمینه*
امیر شاه حسین خان پیلی بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب قلی خان. پیلتن*
اولین رئیس ایلات کر منجزی لر بختیاروند
*کران منجزی. کرمنجی*
*****
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند معروف به هفت کر بیگی
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
*خلیل الله . جاویدالله. خلیل اکبر*
پسر جهانگیر خان
عالی جاه شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
*شامصیر، شه میر، مصیر*
امیر رستم خان آقاسی فاتح گرجستان
امام قلی خان اولین رئیس طایفه رستم
مصیری خلیلی
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند*آتش بیگیان*خلیلی
شاخه::
طایفه مال احمدی منجزی معروف به نه کر تشمال
جلال خان و بهرام خان پسران
احمد خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
( تیره ها.
جلال وند. بهرام وند*بهرامی *. حسام الدینی. سوند*حسین وند* - خواجه وند - دوستی - علی اکبر وند - مصطفی وند - کلاوند چرمی )
حسین خان پسر ابوالفتح خان بختیاروند ایلخان پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
حسام الدین خان بختیاروند ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان بختیاروند پسر تاج الدین امیرقنبر پسر امیر رستم خان آقاسی بختیاروند
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه ی::
طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تاج الدین عبدالله*ابدال خان*بختیاروند
ایلخان پسر علی صالح خان بختیاروند ایلخان پسر یوسف خان پسر تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
( تیره ها:صالح وند. آدینه وند. نجف وند. نوروز وند. . . . . )
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی
شاخه ی::
طوایف زیلایی خلیلی. عالی مهمد خلیلی.
رستم مصیری. میلاسی*میرآقاسی*.
شیاسی*شیرآقاسی*،
تاجمیری *آل تاجمیر امیر کمبر. لجمیر*
. شمس خلیلی. ویسی. مصیری
شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
امیر رستم خان آقاسی
تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر عالی*
عالی ویسی شاه
عالی مهمد *محمید. احمد*
حیات الله *هیبت الله *
چهل امیر
آشتیان دوم
***
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه ::
طایفه مال ملی *ملکشاه وند *لملمی منجزی
ملکشاه دوم پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
طایفه شیخ محمد خالی لملمی منجزی
*شیخالی. شیخ عالی وند. شمخال*
شیخ محمد عالی پسر بالی خان پسر عبدالله خان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
*
***
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه ::
طایفه لیموچی منجزی *نیم بنیچه *
قاسم خان بختیاروند ایلخان پسر شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
( تیره ها :قاسم عالی وند، عباس وند
. . قربان وند. . محمیدوند. . محمدی. . )
*****
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
معروف به هفت کر بیگی
1 - شاه منصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
2 - اردشیر خان
3 - خیرالدین خان*سیاه منصور. خدر*
4 - تاج الدین خان
5 - بلی خان
6 - احمد خان
7 - مهدی خان*مه ری*
****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند خلیلی شاخه
طایفه تش مرداسی بهداروند خلیلی
مرد اس پسر تاج الدین امیر قنبر پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
( تش ها::جهانگیری. قنبر وند. . . . )
****
شجرنامه تیره بزرگ بلی بیگی وند خلیلی شاخه طایفه بلیوند و
تیره بلی خلیلی::بلیلی. بلیل. بهلیل و
تیره بالی وند
بلی خان بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)