شهروند
/Sahrvand/
مترادف شهروند: اهالی، اهل، تبعه
معنی انگلیسی:
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
شهروند (فیلم ۲۰۰۸). شهروند ( به انگلیسی: Citizen ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۰۸ و به کارگردانی راج آدیتیا است. در این فیلم بازیگرانی همچون سومانت، کجال آگاروال، سومان، نثار و کوتا سرینیواسا راو ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: شهروند (فیلم ۲۰۰۸)
مترادف ها
تابع، رعیت، شهروند، تبعه یک کشور
شهروند، تبعه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
درود دوست گرامی
وهسودان جان، بسیار درست فرمودی؛شهر ( اوستا: خَشتَرا، xšaθra - شوئیترا، šōiθra ) به معنای سرزمین هست!
همچین واژه دِه در زمان کهن همین معنا را داشته است و در گذشت زمان به معنای روستا ( از واژه رئوتا: راه - مانند: رودخانه یا سروتاس ) در آمده است:
... [مشاهده متن کامل]
در سنگ نوشته های هخامنشی و بابِلی کهن و گاهی اَکَدی به واژه ای بر می خوریم به نام دَهیائوش ( 𐎭𐏃𐎹𐎠𐎢𐏁، dahyāush )
.
نمونه:
سنگ نوشته داریوش بزرگ در تخت جمشید ( پرسپولیس ) یا Dpd، بند6:
6. xshāyathiya: iyam: dahyāush: Pārsa
معنی: شاه کشور یا سرزمین پارس ( ایران ) هستم
وهسودان جان، بسیار درست فرمودی؛شهر ( اوستا: خَشتَرا، xšaθra - شوئیترا، šōiθra ) به معنای سرزمین هست!
همچین واژه دِه در زمان کهن همین معنا را داشته است و در گذشت زمان به معنای روستا ( از واژه رئوتا: راه - مانند: رودخانه یا سروتاس ) در آمده است:
... [مشاهده متن کامل]
در سنگ نوشته های هخامنشی و بابِلی کهن و گاهی اَکَدی به واژه ای بر می خوریم به نام دَهیائوش ( 𐎭𐏃𐎹𐎠𐎢𐏁، dahyāush )
.
نمونه:
سنگ نوشته داریوش بزرگ در تخت جمشید ( پرسپولیس ) یا Dpd، بند6:
6. xshāyathiya: iyam: dahyāush: Pārsa
معنی: شاه کشور یا سرزمین پارس ( ایران ) هستم
دوست گرامی شهر به معنی شهر و روستا نیست شهر به معنی مملکت است
با امدن عربی بسیاری از وازگان پارسی معنی خود را از دست داده اند و چیز دیگر شده اند
شهر=مملکت/پادشاهی
ماد/مان/مال=ماندگاه /مدینه ومیهن ( انچه امروز به ان کشور میگوییم )
کشور=اقلیم
برزن=شهر/محله
مرز=منطقه
با امدن عربی بسیاری از وازگان پارسی معنی خود را از دست داده اند و چیز دیگر شده اند
شهر=مملکت/پادشاهی
ماد/مان/مال=ماندگاه /مدینه ومیهن ( انچه امروز به ان کشور میگوییم )
کشور=اقلیم
برزن=شهر/محله
مرز=منطقه
زاد وزی مردم یک کشور مانند ایران یا ایرانشهر را شهر وند گویند.
هفته نامه شهروند یک نشریه پارسی زبان است که از ژوئیه ۱۹۹۱ در تورنتو ( کانادا ) به چاپ می رسد.
این هفته نامه در زمینه مسایل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سرگرمی فعال است. پایه گذار و سردبیر شهروند حسن زرهی است.
این هفته نامه در زمینه مسایل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سرگرمی فعال است. پایه گذار و سردبیر شهروند حسن زرهی است.
شهروند: عضو رسمی یک کشور ، تبعه کشور ، اهل یک کشور
شهروند ( CITIZEN ) :[اصطلاح جامعه شناسی] عضو یک اجتماع سیاسی، که دارای حقوق و وظایفی در ارتباط با این عضویت است.
منبع https://rasekhoon. net
منبع https://rasekhoon. net
شهروند یعنی انسانی مدنی که توانسته ملاک های شهروندی را در خود پرورش دهد
شهروَند. الف. کسی که در شهر زندگی می کند. ب. اهل یک شهر یا یک کشور. ( منبع: فرهنگ فارسی معین )
رجوع شود به واژۀ شهر و پسوندِ وَند.
رجوع شود به واژۀ شهر و پسوندِ وَند.
برای روستایی های عزیز هم واژه ( آبادین ) استفاده می شود:
آبادی: قریه، ده، روستا، دهکده
ن: پسوند دارندگی، مالکیت و همراهی>>> مانند پسوند ( وانه ) در خندوانه!، پسوند ( وند ) در شهروند!
مثال: دهوند، قریِوند، روستاوند، آبادیوند و. . .
... [مشاهده متن کامل]
معنی:کسانی که صاحب، دارنده و مالکِ روستا هستند، مقیم و ساکنانِ دهکده که حقِّ آب و گل دارند!
آبادی: قریه، ده، روستا، دهکده
ن: پسوند دارندگی، مالکیت و همراهی>>> مانند پسوند ( وانه ) در خندوانه!، پسوند ( وند ) در شهروند!
مثال: دهوند، قریِوند، روستاوند، آبادیوند و. . .
... [مشاهده متن کامل]
معنی:کسانی که صاحب، دارنده و مالکِ روستا هستند، مقیم و ساکنانِ دهکده که حقِّ آب و گل دارند!
شهروَند - ساختار دستوری: شهر ( اسم ) ، وند ( پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی ) >>> مشتق -
ساکن، مُقیم - پسوند وَند مانند: پسوند ( وانه ) در خندوانه است!
مثال: شهروند، کولیوند، حسنوند، فولادوند و. . .
ساکن، مُقیم - پسوند وَند مانند: پسوند ( وانه ) در خندوانه است!
مثال: شهروند، کولیوند، حسنوند، فولادوند و. . .