شهرود
فرهنگ اسم ها
معنی: نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
ازبرای عاشقان مفلس اکنون بی طمع
بلبل خوش نغمه گه شهرود وگه عنقا زند.
سنائی.
حلاوتهای شیرین شکرخندنی شهرود را کرده نی قند.
نظامی.
|| نام صوتی نیز هست. ( برهان ). نام مقامی است. ( انجمن آرا ). صوتی است از موسیقی. ( جهانگیری ). || تار گنده و تار بم را نیز گویند که در بعضی سازها بندند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ) ( از انجمن آرا )( از جهانگیری ).شهرود. [ ش َ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای است در عراق. ( برهان )( غیاث ). ظاهراً مراد شاهرود است. یکی از دو شعبه سپیدرود که به دریای خزر ریزد. رجوع به شاهرود شود.
شهرود. [ ش َ ] ( اِخ ) نام شهری است در ملک عراق که خسرو پرویز بر لب رودخانه شهرود بنا کرده بود و بنام آن رودخانه موسوم ساخته. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) :
شدنداز مرز موقان سوی شهرود
بنا کردند شهری از می و رود.
نظامی.
مرا آن روز شادی کرد بدرودکه شیرین را رها کردی به شهرود.
نظامی.
همان شهرود و آب خوشگوارش بنای خسرو و جای شکارش.
نظامی.
حدیث باربد با ساز دهرودهمان آرامگاه شه به شهرود.
نظامی.
رجوع به شاهرود شود.فرهنگ فارسی
از دو دهستان بنام زیر استاق و طرود تشکیل شده دهستان زیر استاق تا شعاع ۳٠ هزار گزی شاهرود و دهستان طرود در حدود ۱۵٠ هزار گزی جنوب باختری شاهرود قرار دارد ۱۶۵٠٠ تن است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
شهرود : [اصطلاح موسیقی ]شاهرود سازی بوده است مضرابی بسیار قدیمی که ساخت آن را به فارابی نسبت داده اند.